پرسشتان را مطرح کنید

خانه » ازدواج » داستان طولانی من
0 امتیاز
Vote Con!

داستان طولانی من

عشق اول

سلام و عرض ادب
داستان من خیلی طولانیه و بخاطر حساسیتی که داشت نمیتونستم خلاصه وار و تیتر وار بگم به هرحال ببخشید
بنده جوانی 25 ساله هستم من موقعی که 18 سالم بود و تازه وارد دانشگاه دوره کاردانی شده بودم یخ دختری چشمم رو گرفت و ازش خوشم اومد و اون دختر هم از من خیلی خوشش اومد ولی یکسری مشکلات داشت اول اینکه خیلی بد حجاب و زننده بود و با پسرهای کلاسمون بگو بخند داشت که این کارش خیلی رو اعصابم بود و از اینها بگذریم و بچه های کلاسمون از علاقه ما به هم که اطلاعی نداشتند وقتی پیش هم مینشستند از اون دختر بد میگفتند و چشمشون خیلی ناپاک بود همین حرفشون باعث شد که نسبت به اون دختر دلسرد بشم راستی توی این مدت ما اصلا با هم حرفی نزدیم ولی همیشه هوای همو خیلی داشتیم
دیگه محلش نزارم ولی دیدم اون علاقش بهم زیاده و نتونستم بهش کم محلی کنم
تا اینکه دوره کاردانی تموم شد و بعدش من دیگه شب روزم فکر کردن به اون دختر شد و خودمو ملامت میکردم و به خودم میگفتم ای کاش باهاش صحبت میکردم و میگفتم که حجابشو درست کنه ولی نگفتم و تو دلم موند پیش خودم میگفتم ای کاش بهش میگفتم شاید تغییر میکرد شاید اونی میشد که من میخوام.
وخلاصش یه چند مدت بعد یکی از دوستای دانشگاهمو دیدم و بهم خبر داد که اون دختر ازدواج کرده و خبرش از سکته برام بدتر بود سعی کردم بهش فکر نکنم ولی متاسفانه فکرم بدجور مشغولش بود و خودمو هی ملامت میکردم و واقعا پشیمون بودم از اشتباهم
که چرا بهش نگفتم
من یه دو سالی رفتم کار کردم بعدش رفتم کاردانی به کارشناسی دانشگاه نشستم و وقتی رفتم دانشگاه دیدم اون دختر دو ترم بالاتری منه و وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم ولی بروش نیاوردم چونکه ازدواج کرده بود و نمیخواستم از شوهرش دلسرد بشه اون تا منو دید خیلی خوشحال شد و داشت میومد پیشم و که من رفتم قلبا خوشحال بودم که بار دیگه دیدمش و دوباره داغ دلم تازه شد و شد کارم شب روز فکر کردن به عشق گذشته خودم و اشتباه خودم متاسفانه باز هم که دیدمش پوشش خیلی
افتضاح بود و سرمو انداختم پایین
یکسال گذشت و نتونستم جلوی خودمو بگیرم و امسال به یکی از خانمهای کلاسمون گفتم درباره اون دختر تحقیق کنه ببینم مجرد یا متاهل (میخواستم بفهمم اون خبر راست بوده یا دروغ) اون خانم همکلاسیمون که از من 12 سال بزرگتر بود زحمتشو کشید و تحقیق کرد و گفت اون دختر مورد علاقه من قبلا ازدواج کرده و بعدش طلاق گرفته و الان تقریبا یکسالی هست که مجرد هستش
احساس میکنم اون عشق واقعی من بوده چونکه حتی بعدش گذشت چندسال علاقم نسبت بهش از دست ندادم و همیشه بهش فکر میکردم
خانواده ما میگن دختر باید باکره باشه
ولی اون دیگه دختر نیست و حالا زن شده اونم یه زن مطلقه
راستی یه چیزی رو فراموش کزده بودم بگم یکی دیگه از عواملی که باعث شد از اون دختره تو دوره کاردانی دلسرد بشم این بود که با پسرهای کلاسمون قهقهه میزد و این حسابی رو اعصابم بود
بگذریم
حال من دوست دارم تو یه فرصت مناسب اون دختر(زن مطلقه) ببینم و باهاش حرفامو بزنم
آیا ازدواج یک مرد مجرد با یه زن مطلقه از لحاظ شرعی و روانشناسی مشکلی نداره ؟
آیا این عشقی که من از اون دختر(زن) تو دلم دارم عقلانیه ؟
بنظر شما با خانواده ام چه بکنم اونها میگن دختر باید باکره و نجیب باشه و محجبه و… که بعضی از شرایط اون دختر نداره اینو چیکار کنم ؟
راستی یادم رفت بگم من خواهری هم ندارم و توی عمرم نه دوست دختر داشتم نه با دختری حرفی زدم به غیر از درس سرم تو لاک خودم بوده و از لحاظ ظاهری میگن متمایل به زیبا هستم و خیلی جاها دخترها نیگاهم میکنند با این حال بعد از اون به هیچ دختری نیگاه نکردم و عاشق هیچ دختری نشدم و همیشه به اون فکر میکنم
اصلا برم باهاش حرف بزنم یا نه ؟
لطفا راهنمایی بفرمایید بد جوری سر دوراهی گیر کردم ؟
هر موقع آنلاین شدین لطفا جوابمو بدین

توسط Behtarin.Jonoubi درازدواج · پاسخ 3729 روز 5 ساعت 17 دقیقه قبل

سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

 

پاسخ (7)

  1. 0 votes

    سلام دوست عزیز -از اینکه سایت مارا برای پاسخگویی انتخاب کردید متشکریم .
    اما مطلب شما .
    درادامه می گم.

    توسط میثم رشید · 3720 روز 3 ساعت 2 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  2. 1 vote

    سلام دوست عزیز .
    ازاینکه سایت ما را برای پاسخگویی انتخاب کردید تشکر می کنم.
    خوب خوشحالم جوانی پاک ومومن ومقید به مسائل هستید واینکه دوست دارید همسری چادری ومومن داشته باشید .درستش هم این است .
    ببینید دوست عزیز .
    قرار نیست شما خودتون را ملامت کنید وبگید اگر من باهاش ازدواج می کردم ومی گفتم اون چادر می پوشید .در ادامه بهتون می گم.این جور فکرا صحیح نیست.
    هیچ وقت فکر نکنید که شما فرشته ی نجات دیگران هستید .
    ببینید ازدواج امر مهمی است که اگر انسان واقعا طالب ازدواج موفقی است باید همه جوانب را بسنجد .
    شما در سن جوانی هستید خوب آیا تابه حال می دونید که ملاک های که باعث لزوم یک ازدواج موفق است چی هست ؟.خوب ما بهتون ملاک های را توضیح می دیم تا یک ذره فکر تون باز تر بشه ودرا نتخاب همسر دقت بیشتر بکنید .
    لزوم ازدواج موفق
    1–بلوغ فکر ی وجنسی است .اما با بلوغ جنسی کار نداریم ومی ریم بلوغ فکر ی –بلوغ فکری یعنی اینکه شخص احساس کند که می تواند یک زندگی مستقلی را اداره کند وعلاوه بر خودش شخص دیگری را هم اداره کند .وبتواند مستقلا در مسائل زندگی تصمیم گیری کند.ودرکل یک زندگی را اداره کند.
    2- هم خوانی از لحاظ فرهنگی (که قرآن از آن به عنوان هم کفو بودن تعبیر کرده است-لذا پیغمبراکرم(ص) در حدیثی فرمودند:مومنان کفو وهمانند یکدیگرند و(واختلافات قشرهای اجتماعی می توانند آنها را درمساله ازدواج از هم جدا سازد.وسائل الشیعه-ج14-ص49-ح7)دوست عزیز دقیقا شما دارید به این امر بی توجهی می کنید .اول ازاینکه هیچ وقت ازاین فکرا نکنیدکه اگر شما می گفتید چادری میشد الان بهتون می گم چرا؟خودتون رافرشته نجات دیگران نکنید –
    دوست عزیز شما که مقید به مسائل دینی هستید وخانواده شما هم مقید هستندودختری را می پذیرند که چادری ومقید باشه کاملا صحیح وبه جاست ویکی مثل شما باید باشخصی ازدواج کند که نسبت به این مسائل مقید است وگرنه شک نکنید که به مشکل بر میخورید .براتون شاهد مثال واقعی می آرم (.(شخصی آقایی بوده که نسبت به مسائل مذهبی و…مقید بوده این شخص با خانمی ازدواج می کنه -اما وقتی احساسا ت پیش میاد طرف سعی میکنه که خیلی از مسائل را زیر گوشی رد کنه(بنا را بزاره بر پایه احتمالات بگه حالا درست میشه –ممکن است بعداز ازدواج بگم چادر می پوشه) .این آقا شاید به خاطر علاقه به خودش گفته بعدا که ازدواج کردم بهش می گم چادر بپوشه –خلاصه ازدواج می کنند واین آٔقا الان با وجود فرزندی از این مسئله رنج می ببرد که خانمش چادر نمی پوشه چون این آقا در خانواده مذهبی ومقیدی بزرگ شده ونسبت به این مسائل مقید است والان به دنبال راه حلی است .نتیجه:ببینید این شخص در دورانی که می خواست همسرش را نتخاب کنه به یکی از ملاک هایی که می تونسته در موفقیت ازدواجش موثر باشه بی اعتنایی کرده والان دچار مشکل شده اند.اون ملاک هم خوانی خودش با همسر آینده اش از لحاظ فرهنگی بوده وخوب این آقا که مقید به مسائل دینی بوده ودوست داره که خانمی چادری داشته باشه باید از خانواده ای دختر انتخاب می کرده که مذهبی باشند ودختر هم مقید به مسائل مذهبی بوده باشدومسئله چادر براش حل شده بوده باشد.اما این آقا به این نکته بی توجهی کرده .والان هم یک ذره کارش سخت میشه.).
    اختلافات فرهنگی بسیار در زندگی انسان موثر است .
    شما در یک خانواده مذهبی بزرگ شدید وخیلی خوب است وملاک های خودتون مبنی بر رعایت حدود وچادری بودن وباکره بودن هم خوبه وبه جاست ونظر خانوادتون هم به جاست .
    اما این دختر خانم به احتمال 80درصد در خانواده ای بزرگ شده است که نسبت به مسائل دینی بی توجه هستند ومقید نیستند .
    واین جور افراد بسیار آسیب پذیر می شوند واکثر ا زندگی ناموفقی دارند وطلاق این شخص دلیل بر مدعای ماست .
    اگر می خواهید زندگی موفقی داشته باشید.به این موارد جدی توجه کنید.
    سعی کنید احتمالات را در ازدواج کاهش بدید –یعنی این که نگید شاید اگر من ازدواج کنم بااین شخص وبگم حجابت را درست کن اینکار را می کنه .(چطور شما می خواید به این شخص بگید درحالی که این شخص این طور بزرگ شده وبه این وضع عادت کرده .)وشما که این احتمال را می دید که شاید حجابش را درست کنه این احتمال را هم بدید که ممکن بعد از یک مدتی هم حجابش را بزاره کنار.یا اصلا بعد از ازدواج هم که احتمال زیاد هم همینطور است به وضع خودش ادامه بده .
    سعی کنید احساسی فکر نکنید
    مولاعلی (ع) فرمودند که علاقه شدید چشم را کور وگوش راکر می کند.
    –پرسیدید آیا این عشق من عقلانی است ؟به قطع می تونم بگم نه بلکه برخواسته از علاقه کاذبی است –دلیل هم دارم –اگر واقعا عقلانی بود شما هیچ وقت به ازدواج بااون شخص فکر نمی کردید چون عقل شما میگه اون شخص از هیچ لحاظ به من نمی خوره پس ازدواج با اون ناموفق خواهد بود –اما احساسا ت میگه اون عشق گم شده ی توست واگر با او ازدواج کنم اون شخص چادری میشه .اینها افکار بر خواسته از همون عشق کاذبی است که باغث شده ضعف های اون شخص را نادیده بگرید یا برای خودتون دلیل بیارید خودتون را قانع کنید (مثلا می گید من ازدواج می کنم وبهش می گم چادر میپوشه در صورتی که اینطرو نیست).
    دقیقا همین است .پس دوست عزیز عشق عقلانی یعنی این که همه جوانب را بسنجید.
    سعی کنید از همین اول ملاک هاتون را بر پایه محکم قرا ر بدید(ایمان –تقوا-دینداری-باحجاب بودن) ونه احتمالات( شاید چادری شود-شاید اگر من بگم با نامحرم نخنده –شاید………….).یعنی با کسی ازدواج کنید که یقین داشته باشید که مقید هستند چادری هستند وبا نامحرم بگو بخند نمی کنه .این موفقیت انسا ن را می ببره بالا .
    واز لحاظ اقتصادی وسنی وخانوادگی ومکانی (شهرزندگی ) باید زن شوهر هم کفو باشند.
    همسری باایمان ودیندار از خانواده خوب می تواند زندگی موفقی برای شما رقم بزند.
    درحدیثی دیگری از امام باقر (ع)چنین آمده است:
    شخصی خدمت پیامبر(ص)آمد ودرباره ازدواج (وارزشهای حاکم برآن با آن حضرت مشورت کرد-پیامبر(ص)فرمود:
    ازدواج کن وبرتو است که به سراغ همسری باایمان ودیندار بروی که روزی تو را گسترده می کند !
    مسئله ازدواج با زن مطلقه .
    از لحاظ شرعی حلال است .اما از لحاظ روانشناسی چندین حدیث را برای شما عرض می کنم که واقعا عالی است .
    زنان چند گروهند
    1-امام صادق(ع)فرماید :زن ها سه گروهند:یکی سود محض است-دیگر سود وزیان است وسوم زیان خالص.سود محض دوشیزگانند-سود وزیان بیوگان بی فرزندند-زیان خالص بیوگان اولاد دارند.(البته این واقعیتی است که دوشیزه ای که سابقه تماس با مرد دیگری نداشته –برای معاشرت مناسب تر است واخلاقش بهتر قابل تطبیق باشوهر است.
    چنانچه بیوه بی فرزند –دلبستگی اش به زندگی جدید وشهر تازه بیشتر است تا آن که کودکانی به دنبال دارد .وقهرا مهر وعلاقه اش بین فرزندان وشوهر جدید تقسیم میشود-ولی حدیث این معنی را نمی دهد که باید زن درجه دوم وسوم در خانه بمانند وکسی با آنها ازدواج نکند –صرفا تقدم وتاخر آنها را می رساندکه اگر انسان مخیر باشد-گروه اول بر دوم مقدمند ودوم بر سوم .
    نتیجه:مسملما گفته های معصمومین بهترین سخن هاست وعمل به آن ضامن خوشبختی است ..
    ———————————–
    از لحاظ روانشناسی .
    مسملا دوست عزیز بله شکی نیست که درذهن انسان تاثیر گذار است .البته این برای کسانی که از بی غیرتی بر خوردار هستند وبگو بخند وبی حجابی همسر براشون مهم نیست نسبت به این امور بی توجه هستند اما برای شما که مقید هستید درزندگی شما را دچار مشکل می کند –شک وبدبینی از جمله از آنهاست.
    —————————
    اگر سوالی داشته باز بفرماید .وگرنه کلمه حل شده را انتخاب کنید.
    هزینه این مشاوره 5تا صلوات برای سلامتی وفرج امام زمان(ع) است.
    آرزوی موفقیت برا ی شما داریم .
    موفق باشید.
    یاعلی./

    توسط میثم رشید · 3720 روز 1 ساعت 5 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  3. 1 vote

    این مطلب هم براتون مفید است مطالعه کنید .
    برای مطالعه.
    خیلی مهم است اینکه بدانیم چگونه می توانیم یک زندگی موفق داشته باشیم.
    برای ازدواج چند نکته مهم است .
    وقتی کسی می گوید می خواهم ازدواج کنم باید
    1-به بلوغ فکر ی رسیده باشد –یعنی اینکه احساس کند که می تواند یک خانواده را اداره کند.
    2-بلوغ جنسی –البته این نکته که امروزه بلوغ جنسی در به گزارش مرکز آمار پایین آمده یعنی این که افراد زود به بلوغ جنسی می رسند.
    3-اطلاعات خود را در زمینه زناشویی بالا برده باشد.
    امروز ه خیلی از طلاق ها به خاطر این است که افراد دارای بی اطلاعی از برخورد صحیح با همسر و…می باشد .که افرادی که می خواهند ازدواج کنند باید سعی کنند با مطالعه کتاب هایی که در این زمین نوشته شده است را مطالعه کنند سطح اطلاعاتشون بالا رود .
    کتاب هایی مثل مردان مریخی و زنان ووسی نوشته آقای جان گری بسیار می تواند موثر باشد.و کتاب های دینی پیرامون چگونگی روابط زناشویی که از گفته های معصومین به مارسیده .
    4-ساخته شدن از لحاظ روحی ومعنوی .خیلی افراد در زندگی به خاطر اینکه قبل ازدواج خودرا از لحاظ اخلاقی و روحی و معنوی نساخته اند در زندگی به گونه ای رفتا ر می کنند که موجب اختلاف در زندگی می شود .اگر مشاهده کرده باشید افرادی که واقعا مومن وبا تقوا هستند در زندگی موفق هستند و حقوق یکیدیگر را بهتر در زندگی رعایت می کنند .
    که باید با تهیه کردن سخنرانی های مذهبی یا رفتن پای درس استاد اخلاق خود را ازلحاظ اخلاقی ومعنوی ساخت .
    اما چگونه می توانیم یک زندگی موفق داشته باشیم؟؟؟آیا ملاک فقط تقوا کافی است؟همرا ه با ذکر احادیث پاسخ خواهم داد.
    یکی از عواملی که می تواند باعث خوشبختی در ازدواج شود دقت در انتخاب همسر است که در ادامه می گویم چه کسی را باید برای همسری انتخاب کرد .
    انتخاب همسر .
    اسلام همانگونه که به ازدواج اهمیت داده و همگان را به آن توصیه کرده است .انتخاب همسر را یکی از مهم ترین مراحل ازدواج شمرده وسفارش های و راهنمایی لازم را ارائه نموده تا خانواده ای تشکیل میشود ،بنیانی مستحکم وپایدا ر داشته باشد.
    اولین اساسی ترین ملاک ،دین دار بودن همسر انتخابی و برخورداری از اخلاق نیک علاوه براینکه خانواده را استحکام می بخشد ،هریک از زن و مرد را از انحرافات و بدی ها باز می دارد .
    پیامبر گرامی اسلام صلی..فرمودند:اگرشخصی به خواستگاری آمد که دین و اخلاق او مورد پسند شما بود ،همسری به او بدهید ،چرا که در غیر این صورت ،فتنه وتباهی بزرگی در زمین ایجاد خواهد شد.(1)
    اسلام ،انتخاب همسررا برعهده دختر وپسر قرار داده است تا باواقع بینی ،مال اندیشی ،تفکر ومشورت با والدین وافراد مطمئن ،همسر خود را انتخاب کنند.
    از مهمترین عواملی که ضامن خوش بختی وسعادت برای زوجین است ،اصل هم کفو بودن است .
    کسی که دیگران را به عنوان شریک زندگی انتخاب می نماید ،باید از هر حیث شایستگی داشته ،دارای سلامت جسمی و روحی و اصالت و خانوادگی باشد.
    توجه به اختلاف سن ،سطح و میزان تحصیلات ،اعتقادات و باور ها ،وضعیت جسمی و جذابیت ها ،سطح اقتصادی و وضعیت فرهنگی و…درایجاد زندگی پایدار موثر است .بنابراین لازم است که هریک از دختر وپسر در موارد فوق تا حد لازم همانند باشند.چرا که دربسیاری از اوقات ،اختلاف فاحش دختر و پسر دراین موارد ،موجب جدایی گشته.
    متسفانه امروزه بعضی از خانواده ها به جای این که به دین ،اخلاق ،فرهنگ ،اصالت خانوادگی ،نجابت ،پاکی و کفو بودن یکدیگر توجه کنند ،به معیار های غیر صحیح از جمله :ثروت و مقام و شغل ،ماشین،خانه و..اهمیت می دهند .اینان نمی دانند که ازدواج یک ارضای جنسی صرف نیست و مهریه های بالا ،چشم وهم چشمی ها ،جهزیه های آن چنانی ،خرج زاید و تشریفاتی و…نمی تواند مسلماضامن خوش بختی باشد .
    ازدواج پیوندی مقدس است که در سایه آن ،زن ومرد به کمال می رسند وسعادت ونیک روزی را نصیب خود می کنند.
    بنابراین موضوع ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی در درجه ی اول ،هماهنگی زن و مرد می باشد.وعدم توجه به مقررات وقوانین و هم چنین بهداشت روانی آن در نسل حاضر برای عده ای زیادی ناراحتی و ملاخاطر به وجود آورده است .زیرا شالوده ی آن از روی عشق وتظاهرات غریزه جنسی بنیان گذاری شده است .از این رو زن ومرد باید برای ازدواج وانتخاب همسر به تامین بهداشت و روحی و اجتماعی و آموزشی و اقتصادی یک دیگر توجه کنند تا بتوانند یک زندگی اصولی ومستجکم را بنا کنند.(2)
    امام صادق علیه اسلام می فرمایند:درهنگام ازدواج ببینیدخود را در کجا قرار می دهید وچه کسی را شریک زندگی خود می کنید .بهترین زنان آنانند که منسوب به اصل و منسب شایسته می باشندو مخصوصا از نظر روانی باید خوش اخلاق باشند و بدان که زنان مختلفند :بعضی از آنها غنیمتند و بعضی دیگر غرامت.(3)(4)
    انشاءالله به پاسخ خود رسیده باشید اگر نرسیدمی توانید دوباره ادمه سوال خود را از همین سوال بپرسید وگرنه از پروفیل خودتون گزینه حل شده را بزنید.
    ———————————————————————————
    1-وسائل الشیعه-ج14-ص51
    2-صفذر صانعی-بهداشت ازدواج از نظر اسلام-ص6
    3-وسائل الشیعه –ج3-باب 6 –ص4
    4-آداب زناشویی –علی اکبری بامقدمه دکتر باهر.

    توسط میثم رشید · 3720 روز 1 ساعت قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  4. 0 votes

    مرسی آقای رشید که وقت گذاشتین و مشاوره کردین
    بنده همه این مطالبی رو که نوشتین با دقت خوندم فقط باز بر گشتم سر خونه اول و یک سوال بی جواب ؟
    چرا من نمیتونم خودمو قانع کنم که اون بدرد زندگی نمیخوره ؟ بخدا هرکاری کردم که بهش فکر نکنم نمیشه آخرین باری که دیدمش شش ماه پیش بود ولی نمیتونم فراموشش کنم
    در زمینه هم کفو بودن من دخترای زیادی مادرم بهم پیشنهاد داده ولی هیچکدومشون به دلم نشنسته در کل نمیدونم چرا نمیتونم فراموشش کنم
    فقط یه نکته ای رو بنویسم و اون اینه که من اگه عقلانی نبوده که همون موقع باید بهش پیشنهاد ازدواج میدادم همون موقعی که وقتش بود و دختر بود ولی بخاطر اینکه با پسرا بگو بخند میکرد و حجابش بد بود سمتش نرفتم و حتی باهاش حرف هم نزدم تا عاشقش نشم و بعد از دانشگاه دیگه از خودم بدم اومد که چرا حداقل باهاش حرفی نزدم که خودشو درست کنه اگه میگفتم و انجام نمیداد با خیال راحت بیخیالش میشدم ولی اینجا من واقعا مقصر بودم اون داشته براساس زندگی شخصیش رفتار میکرده و نمیدونسته انتظار من چیه همونطوری که من نمیدونم اون چه انتظاری از من داره بخاطر اینکه بهش نگفتم منو عذاب میده متاسفانه بر اساس ذهن خودم و یکطرفه دربارش قضاوت کردم باید حرف خودشم میشنیدم و اونموقع تصمیم خودمو میگرفتم
    حالا خیلی دلم میخواد یه بار باهاش حرف بزنم و حرفشو بشنوم اونموقع خیلی بهتر میتونم تصمیم بگیرم بنظر شما درسته ؟

    توسط Behtarin.Jonoubi · 3719 روز 3 ساعت 55 دقیقه قبل

    سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

  5. 0 votes

    سلام دوست عزیز .
    ببینید در این جور موارد خیلی سخته انسان خودش را قانع کنه –درامر عشق وعاشقی واقعا مرد می خواد که دراین جور موارد درست انتخاب کند ومسائل را حل کند.
    خوب دوست عزیز من یک پیشنهاد دارم .باید بشینید باخودتون فکر کنید ویک مسائل را برای خودتون حل کنید وهضمش کنید .وگرنه همین طور ادامه داره .باخودتون کنار بیاید که این شخص مناسب شما نیست.
    حدیث امیر المومنین که فرمودند علاقه شدید گوش را کر وچشم را کور می کند خیلی پرمعناست .
    واقعا هم همینطور است .
    باید سعی کنید کم کم فراموشش کنید کم کم سعی کنید وباخودتون تمرین کنید که این شخص به این دلیل برای شما مناسب نیست .خوب این به خودتون بر می گرده که آیا می تونید بر احساساتتون غلبه پیدا کنید یانه؟
    واقعا قدرت عشق وعاشقی خیلی بالاست وعقل را مختل می کند .افرادی در این عرصه مصون هستند که از همون اول بی باک عاشق کسی نمیشوند .
    بلکه عاقلانه می ره جلو وقتی کسی خودش را در این عرصه می اندازه عقل را احساسات مختل می کند .
    یعنی هرچی ضعف طرف مقابل داشته باشه انکار می کنه ویا خودش را توجیح میکنه.
    اما اینکه شما دوست دارید این شخص چادری باشه وبانامحرم نخنده درست وعقلانی است .چون شما دارید ملاک های صیحی را برای همسر آینده تون درنظر می گیرید که باعث موفقیت شما میشود.
    اما اینکه شما با وجود اینکه می دانیدکه این شخص با شما وخانوادتون واقعا خیلی هم فاصه فرهنگی داره باز می خواید باهاشون ازدواج کنید عقلانی نیست چون عقل داره می گه اگر ازدواج کنید دچار مشکلات میشید .اما احساسات می گه نه شاید درست بشه (احساسا ت همه چیز را برپایه شاید می زاره که همین باعث میشه انسا ن ناموفق بشه .عقل میگه نمیشه اما احساسات می گه شاید بشه.)

    در مسئله عقلانی بودن مسئله این است که ملاک شما که خودتون هم نام بردید عقلانی بوده واما علاقه شما به اون شخص عقلانی نبوده دلایلیش هم نام برده شد(دربالالزوم ازدواج موفق نام برده شد).بله تاالان که شما نرفتید طرف این شخص عقلانی بوده چون عقل شما در نرفتن شما موثر بوده اما اینکه شما باوجود اینکه می دونید که این شخص مقید به حدودی نیست وحجابش را رعایت نمی کنه بخواید برای ازدواج برید جلو عقلانی نیست.بلکه از روی احساسات کاذب است که از الان به شما می گم که اکثر افرادی که اینطور هستند یعنی علاقه کاذب اونها رامجبور به ازدواج با شخصی که هم کفو آنها نیستند می کنند بعد از رفتن زیر یک سقف وقتی علاقه های کاذب فروکش کرد تازه وقتی ضعف ها را در طرف مقابل می بینند می فهمد که چه اشتباهی کرده وبعضی ها هم ضعف ها را می دانستند اما وقتی می روند زیر سقف تازه می فهمند که این ضعف ها چقدر مهم بوده که این شخص به آنها بی توجهی کرده .. اصلا یک دور توی همین سایت مشاوره بزن ببین چه خبر ه.
    شخصی گفته به زنم شک دارم-شخصی گفته فهمیدم زنم با کسی دوست است – شخصی گفته ……….
    همه اینها برخواسته از این است که به این ضعف ها وتفاوت ها فرهنگی بی توجهی کرده اند.
    ————–
    درمورد اینکه مادرتون دخترانی را به شما معرفی کرده که به دلتون نشسته اصلا اشکال نداره خودتون هم می تونید با دختری ازدواج کنید که خودتون انتخاب کرده باشید وبه دلتون هم نشسته باشداما دختری که متناسب با شما باشه وهم کفو شما باشه .خانوادتون بپسندند.
    چرا فکر می کنید که اگر شما می گفتید درست شو درست میشد اینها همه زایده ذهن شماست که اون علاقه کاذبه برای شما توهم ایجا می کنه.
    فکر کنم براتون گفته باشم .
    شخصی بوده که مقید به مسائل مذهبی بوده وبادختری ازدواج می کند که مانتویی بوده حالا این شخص چی فکر کرده نمی دونم یاازروی احساسات به این امر یعنی به چادری بودن همسرشون به خاطر همون احساسات کاذب بی توجهی کرده وحالا بعدازازدواج نگران است که چگونه همسرش را متقاعد کند چادر بپوشد وهمین مسئله باعث مشکلاتی برای این شخص شده این امر به خاطربی توجهی به مسئله فرهنگی است چون این شخص باید باشخصی ازدواج می کرده که دختر خانم چادری ومقید به مسائل بوده باشد.شما می بینید که چگونه بی توجی به یک مسئله باعث بروز مشکلات درزندگی میشود لذا نباید دراین امر بی توجهی کرد.
    —————-
    بله ممکن از صدتا یک نفر باشه که دختر را به راه آورده باشه اما 99درصد ریسک است چون کم تر کسی که اینطور است بر می گرده به حالت درست. چون عادت کرده اصلا بعضی ها هدفشون لجبازی است ..
    چرا فکر می کنید وظیفه ی شما ست که به این شخص می گفتید درست شو –مطمئن باشید بودند افرادی که به این شخص بگن که درست شو –اما قبول نکرده چون این جور افراد راه خودشون را انتخاب کردند.
    شما مقصر نیستید مقصر بر می گرده به محیط خانه ای که این شخص بزرگ شده وتربیتی که والدین این شخص داشتند .
    مقصر اینها هستند نه شما .
    دربالا براتون گفتم که شخصی که درگیر احساسات میشه سعی می کنه یا ضعف های طرف را انکار کنه اینها دیگه خیلی احساسی هستند .
    افرادی هم هستند که می دونند که شخص مقابل ضعف های آشکار واساسی داره اما سعی در توجیح هستند (یعنی می گن حالا بزار من ازدواج کنم درزندگی وقتی من بگم درست میشه (این طرز فکر واقعا اشتباه بوده ))
    بنابراین دوست عزیز من احساس می کنم که شما می دونید این شخص مناسب برای شما نیست وضعف های آشکاری دارد(منظور ضعف های آشکار این است که یک وقت شخص ضعفی داره مثل اینکه زود عصبانی میشه اما 100تا نقاط مثبت داره اینجا میشه بنا را گذاشت که خوب بتدریج این شخص سعی میکند که اخلاقش را درست کند.اما یک وقت شخص ضعفش آشکارا است وواقعا نمیشود باهاش کنار آمد مثل اینکه طرف از بچگی اینطور بزرگ شده با نامحرم بگو بخند می کنه –بدحجاب است و…..)
    بنابراین حالا ازدواج قبل از اینکه این شخص دختر بودند میشد که شما برید حالا صحبتی کنید ببینید آیا این شخص درست می کنه خودش را یانه؟
    اما حالا که این شخص طلاق گرفته دیگه بهتر است که شما سمت این شخص نرید چون اول از همه در احادیث روایات ازدواج با دختر باکره بر شخص بیوه توصیه شده که حدیثش هم در بالا ذکر شد یکی از دلایل این است که دختر باکره بیشتر قابل انعطاف تر است .مثل بچه ای که هنوز ذهنش از خیلی چیزها خالی است .
    واز طرفی مطئنم که خانواده شما مخالفت می کنند وحق هم دارند .
    باز نمی دونم به مقصودتون رسیدید یا نه.
    حالا قبل از اینکه ازدواج کنه میشد شما برید باهاشون صحبت کنید اما الان که این شخص طلاق گرفتند بهتر است که شما نرید سراغشون .
    سعی کنید به تدریج فراموشش می کنید .
    زندگی موفق خیلی عالی است اما خدا نکند که زندگی شکست بخورد که واقعا انسان را نابود می کند.اما میشود با توکل ودرست انتخاب کردن انشاءالله زندگی صحیح داشت.
    باز سوالی دارید بپرسید وگرنه پاسخ نهایی را انتخاب کنید .
    یاعلی…….

    توسط میثم رشید · 3718 روز 11 ساعت 49 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  6. 0 votes

    خیلی ممنون آقای رشید که وقت گذاشتین
    من قصدم اینه که میخوام به هر طریقی شده باهاش یه حرفی بزنم و اونموقع بهتر میتونم تصمیم خودمو بگیرم که بی خیالش بشم یا بمونم
    باور کنید توی این مدت خیلی به فکرش بودم فکرش منو خلاص نمیکنه و همش عذاب وژدان دارم که چرا باهاش حرفی نزدم خودم مقصر بودم پس پاس وای میسم فقط میخوام با حرف زدن باهاش مطمئن بشم چونکه من یک طرفه درباره اش قضاوت کرده بودم
    خیلی پشیمون شدم از کارم
    فقط چونکه شما تا الان منو مشاوره داین میخواستم بدونم اگه سوالی داشتم چجوری میتونم ادامه مشاوره رو از شما بپرسم ؟ نمیخوام بقیه مشاورا جواب بدن فقط شما
    با تشکر از شما

    توسط Behtarin.Jonoubi · 3716 روز 5 ساعت 16 دقیقه قبل

    سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

  7. 0 votes

    خوب دوست عزیز -خوب باصحبت کردن به چه نتیجه ای می خواید برسید ؟

    خوب اگر مشاوره ای جدید داشتید اول مشاوره قید کنید که من پاسخش را بدم .
    اما فعلا ادامه همین سوالات بپرسید.

    توسط میثم رشید · 3716 روز 1 ساعت 14 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

پاسخ شما

داستان طولانی من | مشاوره جنسی رایگان

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.