پرسشتان را مطرح کنید

خانه » دسته‌بندی نشده » با بی اعتمادی نسبت به همسرم چه کنم؟
1 امتیاز
Vote Con!

با بی اعتمادی نسبت به همسرم چه کنم؟

بی اعتمادی نسبت به شوهر

با سلام
من در شرایطی با همسرم ازدواج کردم که دچار مشکلات و مسائلی بود و دورو برش پر از حرف و حدیث بود و یکی از این مسائل متاسفانه اعتیاد بود که قبل از ازدواج ترک کرد و تا حالا هم که 2 سال و نیم از ازدواجمان می گذرد چیزی در این باره نه باچشمم ازش دیدم ونه ثابت شده ولی مشکلی که دارم نمی توانم بهش صد در صد اعتماد کنم و برای همین همیشه بحث و جدل و دعوا داریم و این روزهای اول زندگی را بسیار بد داریم می گذرونیم البته من دلیل برای بی اعتمادی ام دارم مثلا دوست معتاد و یا شکستهای پی در پی مالی که شوهرم با آن مواجه می شود ولی هروقت مطرح می کنم که نکنه باز بری دنبال فلان کثافت بسیار ناراحت می شود ومنو متهم به افترا و تهمت می کند و می گوید حلالم نمی کند که همیشه بهش تهمت زدم حالا از شما راه کار می خواهم و اینکه آیا من دچار گناه بزرگ تهمت شده ام و باید ازش حلالیت بطلبم یا شما به عنوان مشاور به همه این اوصاف کمی به من حق می دهید؟
لطفا کمکم کنید
من همه تلاشم را می کنم که زندگیمان ازهم نپاشد ولی دیگر ظرفیتم رو به اتمام است
با تشکر

توسط artemiz دردسته‌بندی نشده · پاسخ 3758 روز 21 ساعت 57 دقیقه قبل

سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

 

پاسخ (6)

  1. 0 votes

    با سلام. از اینکه این سایت رو برای پاسخ به سوالتون انتخاب کردید، خوشحالیم.
    من با مراجعینم راحتم. پس با شما هم همین طور.
    بنده به عنوان یه مشاور اصلم به شما حق نمی دم، بلکه باید به خواهر گلمم بگم خیلی هم دارید اشتباه می کنید. همین شک کردن هاست که باعث از هم پاشیدن زندگی ها شده. من نمی دونم شمای عزیز زن این آقا هستی و یا مامور پلیس؟ باهاش ازدواج کردی که باعث آرامشش باشی و هم نفس و همیار زندگیش باشی یا مامور تجسسی؟!!! اصلا بره معتاد شه دوباره. اصلا بره هر خلافی می خواد بکنه. هر گناهی که میخواد مرتکب بشه، به قول قدیمی ها و با عرض معذرت هر کسی رو تو قبر خودش میذارن. شما با این کارت داری خودت رو از بین می بری. برا چی داری سر این مسائل الکی با خودت ی جنگی؟ می خوای چی رو ثابت کنی؟ یا به کی میخوای ثابت کنی؟ به اطرافیانت؟ که شوهرت سالمه؟ یا این اطرافیانت هستن که بذر این فکرها تو ذهنت کاشتن؟!! نه تنها تهمت زدن گناه بزرگی بلکه تجسس ریشه مرتکب شدن به گناه تهمته.
    سوره حجرات آیه 26: « ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است، و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید، ….»
    با این مدل زندگی به نظرت فرقی به حالت می کنه؟ چه الان که هیچ خلافی نکرده، چه بر فرضم بره خلافی بکنه به حالتون فرقی می کنه؟ چون تو هر دو حالت زندگی تون به قول خودت پر شده از بحث و جدل و دعوا. پس مشکل شما دو نفر مسئله اعتیاد نیست، این مشکل یه بهونه است که با هم جر و بحث کنید. مطمئن باش اگه این مشکل نبود، میگشتی یه بهونه دیگه جور می کردی برا گیر دادن. با توضیحات مختصری که دادی نمیشه فهمید ریشه اختلافاتون سر چیه؟! و یا ریشه این شکاک بودن شما علتش چیه؟!
    درباره موضوع بدبینی و شکاکیت باید بهتون بگم با یکی دوبار صحبت و جواب و پاسخ این قضیه حل نمیشه. شما حتما باید این قضیه رو پیگیری کنید. و به خیلی چیزها برمیگرده. به شرایط خانوادگی و تربیتی. به دوران کودکی. شاید به اتفاقات و مشکلات احتمالی که براتون اتفاق افتاده و سبب تشدید این قضیه در شما شده. مثلا شاهد خیانتی بودید. یا سبک زندگی تون و یا به سیستم روانی و خیال پردازی ذهنیتون برمیگرده که مصرف یک سری از محصولات تصویری مثل فیلم ها و غیره این قضیه رو افزایش داده. به مزاج و خورد و خوراکتون قدری برمی گرده. البته اگر مصرف کننده مواد و روان گردان نبوده باشید و یا حتی سیگار. ممکنه همون طور که اشاره کردن فردی و یا افرادی ازاطرافیانتون باعث میشم شما بدبین و شکاک باشید. به تیپ شخصیتی مادر و پدرتون خیلی وابسته است این قضیه. و حتی به شغل پدرتون. به رشته تحصیلی و یا بعضا به شغلتون برمی گرده. به تیپ شخصیتی شما برمی گرده. احتمالا رگه هایی از رفتارهای وسواس گونه ی موضوعی ممکنه در شما وجود داشته باشه. مثلا وسواس فکری. یا وسواس در تمیزی و …. و یا خیلی عوامل دیگه. این توضیحات رو دادم که بگم ممکنه اگه ریشه یابی کنید(البته توسط روانشناس) و مشکل بدبینی و شک کردنتون حل بشه و ریشه در شخصیت شما نداشته باشه، خودبه خود مسئله شک کردن شما به همسرتون و مشاجراتتون هم برطرف میشه.
    شروع بسیاری از مشکلات زن و شوهرها از همین بدبینی ها و شک کردنهاست. اگه میبینی شوهرت تو کارش موفق نیست، اگه میبینی رفیق بد دور وبرش رو گرفته به خاطر اینه که تنهاش گذاشتی و مدام داری با این بدبینی ها خودت رو ازش دور می کنی. هیچ مردی از زن بدبین و شکاک خوشش نمیاد . و سعی میکنه همه چی رو بهش نگه. پس لطفا دست از این کارها و رفتارها بردار. شما زن ها فکر می کنید مرد باید برده و مطیع شما باشه. بدون اجازه شما آب نخوره. اگه بخوره خیانت کرده. نمیشه با گیر دادن خوای شوهرت رو کنترل کنی. هیچ مردی رو ندیدم که با این کنترل کردنها پا بند خونه و زندگی و زنش بشه. بلکه مردی که تو زندگیش از زنش اعتماد و اطمینان ببینه خودشو مرد اون خونه میدونه. و اگر نه میره می گرده دنبال خونه ای که اون رو به عنوان یه مرد قبول داشته باشن . تازه آمارها و تحقیقات نشون داده کسی که میره معتاد میشه به شدت و به شدت احساس عدم اعتماد به نفس و تنهایی می کرده. در برابر مسائل و مشکلات زندگی یارای تحمل نداشته حالا مهم نیست اون مشکل چی باشه، مهم اینه که اصلا در خودش اعتماد به نفس نمی دیده رفته به مواد و خلوت و تنهایی رجوع کرده تا به ارامش برسه. به خاطر همین به اعتیاد به چشم یه بیماری نگاه میشه.. شوهر داری و تازه نگاه داشتن یه زندگی مهارت میخواد. یک سری مهارتهای رفتاری. که میشه یاد گرفت و به کار بست. این دو مقاله ای که در ادامه براتون میارم که بعضا برای برخ از سوال کنندها هم فرستادم به برخی از این مهارتها اشاره می کنه تا نگاه شما رو به زندگی زناشویی و رفتار با همسر عوض کنه. موفق باشید.

    توسط خانم زهرا عباسی · 3756 روز 12 ساعت 42 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  2. 0 votes

    میخواهم در این مطالبی که پیش رو دارید به بررسی رفتارهایی بپردازم که می تواند یک ارتباط سالم را بین زوجین رقم بزند. و یا عدم انجام درست ان را بیان کند که سبب ویرانی این رابطه می شود. از مواردی سخن می گویم که به علل روحی و روانی تشکیل خانواده در مورد مردان و یا زنان پرداخته است. پیشنهاد می کنم به مطالب و موضوعاتی که مطرح شده دقت کنید و با خود به جمع بندی برسید که اگر قرار باشد در این زندگی شما قدمی مثبت بردارید تا این مشکلات برطرف شود چه کارهایی می توانید انجام دهید. چرا تاکید دارم تغییر را از خودتان شروع کنید. چون مطمئن باشید زن در زنده نگاه داشتن رابطه زناشویی 70 درصد قضیه است و همچنین این مهم است که میخواهید این زندگی را، این مرد را و قلب و روحش را بدست بیاورید. مطالب ذیل در این راه شما را یاری خواهد کرد.
    علت اصلی ازدواج، رسیدن به احساس هویت است:
    نیاز و تمایل به ارتباط و تعامل با همنوعان، نیازی قدرتمند و جهانشمول در میان انسانهاست. ارتباط با دیگران اساس شکل گیری احساس هویت است. وقتی مردی در خانه اش احساس هویت نداشته باشد برای رسیدن به این احساس به ارتباط های بیرون از خانه کشیده میشود. اما این احساس هویت در مردان چگونه ایجاد می شود و یا بهتر بگویم چگونه از بین می رود. الگوهای منفی ارتباطی بین زوج ها به 4 الگو تقسیم می شود که زوج ها به اشتباه از انها استفاده می کنند.
    1- انتقاد در مقابل شکایت: گاهی اوقات زوج ها به جای بیان مناسب احساس نارضایتی خود، به انتقاد سرزنش آمیز از یکدیگر می پردازند. این مشکل زمانی اتفاق می افتد که به جای تمرکز بر شکایت از رفتار ناراحت کننده، از شخصیت فرد انتقاد می شود که گاهی بیان این مسئله شکل اتهام به خود می گیرد. مثل « من هیچ سرگرمی ندارم چون تو از بیرون رفتن خوشت نمی آید». و یا اینکه «من از تو لذت جنسی نمی برم و ارتباط جنسی مان با هم همیشه کوتاه است چون تو همیشه خسته ای و شاید هم با کس دیگری هستی؟» می بینید شما یک شکایتی از رابطه تان دارید. و آن نارضایتی جنسی است از روابط تان. اما آن را به مسائلی مثل خستگی و یا خیانت ارتباط می دهید. این مسئله به جای ایجاد راه حلی برای برطرف کردن مشکل به یک انتقاد تبدیل می شود که با بازخوردهای متفاوتی از طرف همسرتان مواجه می شوید. نوع و لحن گفتن بسیار مهم است. که در ادامه بیشتر بدان می پردازیم.
    2- تحقیر: تفاوت انتقاد و تحقیر در روابط زوجی این است که در انتقاد به صورت عمدی به همسر ضربه وارد نمی شود، در حالی که در تحقیر فرد تحقیرکننده به صورت عمدی و از روی قصد به همسر خود آسیب و ضربه ی روحی وارد می کند. توهین و فحاشی، عنادورزی، مسخره کردن، حرکات بدنی تحقیر آمیز، به رخ کشیدن برتری خود و خانواده خود، برچسب زدن مریضی و مشکلات روحی، اتهام به خیانت کردن و… همه از نشانه های انتقاد های شدید که می تواند همراه با تحقیر باشد، هستند. فردی که همسرش را تحقیر می کند، احساس دوست داشتن را در همسر خود کاملا از بین می برد.
    3- دفاعی رفتار کردن: وقتی زن و شوهر نسبت به هم حالت دفاعی می گیرند، نمی توانند به عنوان یک تیم با هم همکاری کنند. در این حالت، هر دو نفر مسئولیت خود را نادیده گرفته و خود را تبرئه می کنند.
    4- عدم همکاری: وقتی در رابطه ی زن و شوهر مشکل ایجاد می شود، یکی از آنها ممکن است قهر کند و از صحبت کردن امتناع ورزد. قهرکردن به نوعی حالت تحقیر را در طرف مقابل ایجاد می کند. این حالت به این دلیل ایجاد می شود که فرد احساس می کند به او بی اعتنایی می شود.
    • برقراری ارتباط و ایجاد صمیمیت از دیگر مسائل ازدواج است:
    1- برقراری ارتباط عامل گسترش روابط صمیمی بوده و در سطح کاربردی، به زوج ها اجازه می دهد که مشکلاتشان را مورد بحث قرار داده و حل کنند. همسرانی که نمی توانند احساساتشان را برای یکدیگر بیان کنند، در بحث بر سر مسائل جنسی مشکل خواهند داشت. این زوج ها گاهی برای حل مشکلاتشان به سرزنش یکدیگر می پردازند که این عمل باعث می شود دامنه ی مشکلات انها گسترش پیدا کند. زوج هایی که نمی توانند عدم توافق را به توافق تبدیل کنند، اغلب گرفتار چرخه ای از گرفتاری های پایان ناپذیر می شوند که برای سالها تکرار می شود. مشکلات ارتباطی شایع ترین و مخرب ترین مشکلات در ازدواج های شکست خورده است. اغلب زوج ها در هنگام بروز یک مشکل جدی، علاقه ی کمتری به برقراری ارتباط دارند. بنابراین، اطلاعات کمتری بین آنها رد و بدل شده و به تبع آن، احتمال سوء تفاهم افزایش پیدا می کند.
    2- صمیمیت یکی از نیازهای زندگی زن و شوهر است و در عین حال از ویژگی های بارز یک زوج موفق و شادمان است. رابطه ی صمیمانه، با خودافشایی واقعی و درک نیازهای فرد دیگر(همسر) در رابطه ای برابر تعریف می شود. و همچنین صمیمیت میزان احساس نزدیکی و حمایتی است که زن و شوهر نسبت به یکدیگر دارند.
    3- صمیمیت در دیدگاه مردان و زنان متفاوت است. به طور سنتی برای مردان عدم وابستگی عاطفی با ارزش است و برای زنان ایجاد و ابقاء وابستگی های عاطفی اهمیت دارد. مردان از ارتباط بیشتر به منظور حفظ استقلال و نگه داشتن جایگاه و منزلت خود استفاده می کنند، در حالی که زنان از آن بیشتر برای ایجاد و ابراز صمیمیت استفاده می کنند. در رابطه تان میزان استقلال و جایگاه و منزلت یک مرد را جستجو کنید. ببینید تا چه حد به همسرتان در خانه و در رابطه تان شخصیت داده اید. به مثال زیر توجه کنید: « شهلا پس از 10 سال زندگی با رامین متوجه شد که همسرش زن دیگری هم اختیار کرده و پنهانی زندگی دوم دیگری هم دارد. تقاضای طلاق و جدایی داد. وقتی روابط و علت این مسئله را جستجو کردیم، از تیپ شخصیتی سحر و رامین متوجه شدیم که سحر بسیار استقلال طلب و روابطش بسیار خود محورانه و مختارانه است. دقیقا نقطه مقابل رامین. چون رامین هم مردی بود استقلال طلب که حفظ جایگاه و منزلتش به عنوان یک مرد برایش در درجه اول قرار داشت. اما در زندگی با سحر نتوانسته بود به آن برسد. چون از طرف سحر بسیار محدود می شد. در صحبت با رامین به این نکته رسیدیم که رامین بسیار در خانه تحت سلطه سحر بوده و هیچ آزادی نداشته. حتی او در برقراری رابطه زناشویی هم با کمبود و ممانعت های سحر مواجه می شده. این مسئله سبب شده که رامین برای ایجاد استقلال مجدد شخصیتی خود زن دیگری اختیار کند.»
    4- در بیان الگوهای ناموفق برقراری ارتباط، اصلی وجود دارد به نام بن¬بست مضاعف. در این اصل بیان می کند مهم نیست رابطه چگونه است مهم این است که در روند این الگوهای رفتاری رابطه هر چه باشد به ناکامی و انزوا ختم می شود. به مثال زیر توجه کنید: «سحر با همسرش آرش برای اولین بار رابطه جنسی برقرار می کنند، سحر در این رابطه احساس می کند که آرش قبلا سکس را تجربه کرده و به او می گوید تو قبلا با کسی بوده ای؟ و او را مورد ظن و گمان قرار می دهد. آرش در اثر چنین برخورد سحر سعی می کند رابطه اش را با همسرش معمولی تر کند. و طوری نشان دهد که خیلی در مورد روابط جنسی اطلاعات ندارد و خود را مشتاق برای چنین رابطه ای نشان ندهد و همچنین وقتی سحر احساس می کند همسرش با کس دیگری رابطه دارد به طور ناخودگاه از میزان علاقه اش نسبت به برقراری ارتباط با آرش کم می شود و این مسئله در پس ذهنش باقی می ماند و در برقراری ارتباط عاطفی و صمیمی به آرش موثر می افتد در این میان آرش وقتی بی میلی همسرش را می بیند سعی می کند برای اینکه او اذیت نشود ارتباطشان به یک نوع و معمولی و کم باشد. باز هم سحر به شک می افتد که وقتی رابطه ی جنسی با همسرش کم است پس همسرش باز هم با کس دیگری هست که با او ارتباط برقرار نمی کند.» می بینید مهم نیست آرش چگونه رفتار می کند. آرش به هر الگوی رفتاری دست بزند باز هم محکوم به خیانت است. و در بن بست مضاعفی قرار گرفته است.
    5- درمانگران مدت هاست درک کرده اند که قدرت ارتباط غیرکلامی می تواند به اندازه و یا بیشتر از قدرت کلماتی باشد که انسانها در ارتباط به کار می برند. یکی از دلایل این مسئله این است که پیام های غیرکلامی می توانند بار عاطفی را منتقل کنند. 7 درصد هیجانات و احساسات به وسیله ی معانی کلمات منتقل می شوند. 38 درصد به وسیله ی صورت و 55 درصد به وسیله ی چهره. پیام های غیرکلامی به هیجاناتی که به وسیله ی کلمات بیان می شوند، نشانه هایی را اضافه می کنند: «وقتی می گویید نگران هستید و در این حالت دست هایتان را دور گردن کسی حلقه می کنید، این عمل می تواند پیام شما را مورد تاکید قرار دهد». صمیمیت عاطفی عمدتا از طریق پیام های غیرکلامی منتقل می شود. زوج های آشفته وقتی گرفتار مشکل می شوند کمتر ارتباط برقرار می کنند. این عمل در خصوص ارتباط غیرکلامی هم مصداق دارد. زوج های آشفته نسبت به انهایی که مشکلی ندارند تماس چشمی کمتری برقرار می کنند. درمانگران در درمان زوج ها از انها میخواهند که به پیام های غیرکلامی خود توجه بیشتری کنند. آنان معتقدند وقتی پیامی برای همسر فرستاده می شود، جنبه ی غیرکلامی پیام صادقانه تر عمل می کند.
    6- زن ها و مردها در شیوه های برقراری ارتباط، با هم تفاوت هایی دارند. این تفاوت ها هم در نیروی برقراری ارتباط و هم در هدفی است که از ارتباط دارند. مردها برای تبادل اطلاعات و حقایق ارتباط برقرار می کنند، در حالی که برای زن ها خود ارتباط اهمیت دارد. این تفاوت در انتظار از ارتباط، گاهی باعث ایجاد مشکلاتی می گردد. وقتی یک زن می گوید «بنشین میخواهم با تو صحبت کنم» ممکن است منظور این باشد، «بگذار لحظاتی در کنار هم باشیم». ولی مردان از این سخن ممکن است برداشت کنند که « میخواهی درباره ی چه صحبت کنی؟» در اینجا محتوای سخن برای زن اصلا اهمیت ندارد اما چون مردان در برقراری ارتباط اطلاعات و حقایق برایشان مهم است این چنین برداشت می کنند.
    7- بی پرده گویی ضمن این که نشان دهنده ی هیجانات و احساسات واقعی فرد است، شامل عوامل دیگری مثل ابراز عادت های شخصی، صحبت کردن درباره ی گذشته ی خود، مطرح کردن امیدها، رویاها و تخیلات و خواسته های فرد نیز می شود. بعضی از مطالعات نشان داده اند که بین بی پرده گویی و رضایت زناشویی در زوج ها، همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. با توجه به وجود رابطه بین صمیمیت و بی پرده گویی، بسیاری برنامه هایی که به منظور ارتقاء روابط زوجی طراحی شده اند، از طریق کمک به ایجاد بی پرده گویی در زوج ها، سعی در بهبود روابط انها دارند.
    8- یکی از مشکلات خاص ناسازگارانه در زوج ها ذهن خوانی است. ذهن خوانی زمانی صورت می گیرد که یکی از اعضاء زوج، دائما براساس ادراکی که از رفتار و نیت همسر خود دارد، بدون اینکه از حلقه ی بازخورد استفاده کند، عمل می کند. « من درباره ی سینما رفتن با تو صحبت نکردم زیرا می دانستم که مخالفت می کنی». « من با نگاه کردن به چهره ی تو فهمیدم که دوست نداری در کنار من بنشینی». « من از نوع ارتباط جنسی که با من داری فهمیدم که تو قبلا با کس دیگری هم بوده ای». « من از لحن صحبت تو با تلفن همراهت فهمیدم که با یک زن سخن می گویی». ذهن خوانی معمولا در زوج هایی که مدت طولانی تری از ازدواج انها می گذرد، بیشتر مشاهده می شود. در این موارد، چون زوج ها فکر می کنند در دوره ی طولانی با هم بودن، به خوبی یکدیگر را شناخته اند، احساس می کنند که نیازی به بازخورد ندارند. به همین دلیل بیشتر براساس ادراک و برداشتی که از رفتار همسر خود دارند، واکنش نشان می دهند. ذهن خوانی گاهی مشکلات بسیاری را در ارتباط بین زن و شوهر، ایجاد می کند.
    • صمیمیت به دلیل اینکه عاملی اساسی در ارتباطات انسانی است، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. صمیمیت در روابط زوج ها را ترکیبی از هشت عنصر زیر می دانیم:
    1- عاطفه: زوج ها به چه میزان احساسات و عواطف خود را به صورتی راحت برای یکدیگر بیان می کنند.
    2- بیانگری: زوج ها تا چه حد افکار، عقاید و نگرش های خود را به یکدیگر ابراز می کنند.
    3- سازگاری: میزان همکاری صمیمانه ی زوج با هم. اینکه تا چه میزان زوج می توانند با آسودگی خاطر با هم همکاری کنند.
    4- همبستگی: میزان تعهدی که زوج نسبت به هم احساس می کنند.
    5- رابطه جنسی: میزان رضایت از رابطه ی جنسی با همسر
    6- حل تعارض: تا چه حد زوج می توانند اختلاف نظرهای خود را با هم حل کنند.
    7- خودمختاری: تا چه میزان زن و شوهر برای ارتباط با اعضای خانواده و دوستان، احساس استقلال می کنند.
    8- هویت: میزان اعتماد به نفس و عزت نفس زن و شوهر. برداشتی که زوج از خود به عنوان یک خانواده ی کوچک دارند.
    • ارتباط و تفاوت های جنسیتی
    1- مثلث عشق: عشق بر پایه ی سه عنصر «شهوت»، «صمیمیت» و «تعهد و تصمیم» تعریف می شود. میزان عشقی که یک فرد تجربه می کند بر قدرت این سه عنصر مبتنی است. همچنین نوع عشقی که هر فرد تجربه می کند به تعامل این سه عنصر وابسته است. صمیمیت شامل ابراز احساس و احساس وابستگی عاطفی به یکدیگر می شود.
    2- رابطه ی صمیمانه رابطه ای است که در آن احساس آرامش وجود دارد. در اغلب موارد زوجی که از رابطه ی جنسی خود شکایت می کنند، مشکل انها مربوط به میزان صمیمیت موجود در رابطه است.
    3- کیفیت صحبت کردن درباره ی مسائل جنسی بین زوج ها به میزان زیادی به کیفیت رابطه ی کلی انها مرتبط است. همچنین آن چه مهم است مهارت در صحبت کردن درباره ی رابطه ی جنسی برای پایداری رضایت جنسی زوج از یکدیگر بسیار مفید است. باز هم یادآور می شویم اکثر مشکلات جنسی علت عاطفی و ارتباطی دارند. و اغلب این مشکلات به خاطر ترجیحات جنسی، میزان، مکان و شیوه ی گفت و گو درباره ی مسائل جنسی می باشد.
    • ویژگی های زوج های سالم
    1- عقیده به نسبی بودن واقعیت نه مطلق بودن آن: زوج های سالم به تفاوت در نقطه نظرات و دیدگاه های یکدیگر احترام گذاشته و اماده ی شنیدن نقطه نظرات همسر خود، هرچند که با نظرات خودشان اختلاف داشته باشند، هستند.
    2- اعتقاد به این که قصد و نیت همسر خوب است: گاهی اتفاق می افتد که رفتارهای زوج ها مخالف خواست یکدیگر است. در این موارد، همسرانی که به نیت و قصد همسر خود فکر نمی کنند، احساس عصبانیت و ناراحتی در انها ایجاد نمی شود. زوج های سالم ضمن اینکه به همسرشان احترام می گذراند، هرگز حس نمی کنند که همسرشان دشمن انهاست. خیلی وقت ها اگر به نیت انجام عمل از طرف همسر خوب و درست توجه شود، رفتارهای او آزاردهنده نخواهد بود.
    3- اعتقاد به اینکه مشکلات حل می شود: در زندگی زناشویی گاهی مشکلاتی ایجاد می شود که دیدگاه زوج ها نسبت به مشکلات، تاثیر زیادی در آینده ی آنها خواهد داشت. زوج هایی که اعتقاد دارند مشکلات قابل حل هستند، برای حل مشکل تلاش می کنند. این افراد تاثیر خود را در فرآیند حل مشکل موثر می دانند. به همین دلیل هنگامی که با مشکلی در زندگی روبه رو می شوند، انتظار ندارند که رابطه ی خوب با همسر مشکلات را حل خواهد کرد. بلکه برای ایجاد رابطه ی مناسب و برای حل مشکل، تلاش می کنند.
    4- عقیده به عواملی فراتر از خود: عشق نگاه کردن به چشمان یکدیگر نیست بلکه نگاه کردن به یک جهت است. اگر این اعتقاد وجود داشته باشد، زوج ها خیلی درگیر خودمحوری نمی شوند و به همین دلیل مشکلات برای انها ساده خواهد شد.
    5- تمرین رفتارهای سالم: تمرین کردن رفتارهای سالم توسط زوج ها می تواند باعث شود که این رفتارها نهادینه شده و بخشی از گنجینه ی رفتاری انها شوند. جدایی از مشکلات و بروز رفتارهایی که این مشکلات را بوجود آورده، همیشه در روابط بین زوجین روابط و رفتارهایی وجود دارند که سالم و مفید هستند. شناسایی و نمایان کردن این رفتارها سبب تقویت و تکرار انها می شود. و رضایت بیشتر را حاصل شده و سبب می شود به فراگیر شدن رفتار سالم در مقابل رفتارهای ناسالم.
    اما این رفتارهای سالم کدام است که سبب بالاتر رفتن سطح رضایت زن و مرد از یکدیگر می شود:
    1- مسئولیت: زن و شوهر باید نقش خود را در بهبود رابطه مورد تایید قرار داده و از سرزنش یکدیگر خودداری کنند.
    2- هدف گذاری: هر یک از زن و مرد باید اهداف خود را مشخص کرده و به منظور دستیابی به اهداف واقع بینانه ای که رضایت ارتباطی را به دنبال دارد تلاش کند.
    3- تشویق: زوج های سالم تلاش می کنند که یکدیگر را تشویق کرده و از همدیگر قدردانی و تحسین به عمل آورند.
    4- گفت و گوی باز: هر عضو زوج باید بتواند احساسات مثبت خود را به صورتی بی پرده و صادقانه بیان کند.
    5- گوش دادن همدلانه: این رفتار وسیله ای است برای آنکه زن و شوهر بتوانند احترام و مراقبت به همسر را به او نشان دهند. گوش دادنی دقیق و همدلانه( نشان دادن واکنش های غم و شادی و مهر و عاطفه زبانی و کلامی و رفتاری و غیرکلامی در بدن) سبب تقویت رابطه زوج می شود.
    6- میل به تحلیل ارتباطات: برای اینکه زن و شوهر همدیگر را بهتر درک کنند، باید بین انها گفت و گوی مداوم وجود داشته باشد. گفت و گو می تواند مسائل با اهمیت برای زوج ها را مشخص کرده و به انها کمک کند که بیشتر به انها بپردازند.
    7- نشان دادن پذیرش: هر یک از عضو باید به صورت کلامی و غیرکلامی ارزشی را که برای عضو دیگر قائل است را بیان کند مخصوصا وقتی که عقاید زوج با هم متفاوت است.
    8- همایت از اهداف مثبت ازدواج: هر عضو باید بتواند به همسرش نشان دهد که برای او و گفته هایش اهمیت قائل است.
    9- حمایت از اهداف تعیین شده.
    10- توافق به منظور پل ارتباطی.
    11- تعهد به مشارکت.
    تمام مطالب این چند صفحه را به طور سلسله وار بیان کردیم. اگر بخواهیم مو به مو در مورد ش صحبت کنیم 1000 صفحه هم کم می اید. و البته مصداقی و قدم به قدم در مورد نحوه و کیفیت و شدت و قوت این رفتارها در رابطه بین شما و همسرتان مسئله مهمی است که باید بررسی گذاشته شود. شما می توانید به مواردی که پررنگ و زیر ان خط کشیده شده بود مراجعه کنید و لیستی از آن تهیه کنید. و به خودتان و به درجه ی این رفتار در بین خود و همسرتان نمره بدهید. چه مثبت و چه منفی. فقط توجه داشته باشید که با رویکرد خودمحور پاسخگوی رفتارها نباشید. با نگاه همسرتان به مسائل بپردازید.

    توسط خانم زهرا عباسی · 3756 روز 12 ساعت 41 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  3. 0 votes

    مرد همیشه روحیه¬ی عمل کننده دارد. روحیه ی تعقیب کننده. پس بیایید با ارسال سیگنالهایی این حس تعقیب کنندگی را در او بیدار و تشنه کنید حال جگونه؟ به متن زیر توجه کنید:
    میخواهیم در مورد راز مهمی درباره ی مردان صحبت کنیم که حتی شاید خودشان هم خبر نداشته باشند. اما با استفاده از همین تکنیک رگ خواب وی در دست شما خواهد بود و در عین حال او را نیز خوشحال خواهید کرد. پس شما مدتی است با مردی زندگی میکنید، چند ماه یا چند سال. مطمئنا می توانید روزهای اول آشنایی خود را به یاد بیاورید. زمانی که دل هر دوتایتان در تب و تاب بود. همه چیز تازگی داشت. عطش عشق در سرتاپای وجودتان موج می زد. رنگ های دنیای اطراف زیباتر بود. همه ی صداها دلنواز بود. و هر لحظه می توانستید صدای تپیدن قلب خویش را بشنوید. اتفاقی که بعد افتاد این بود که مدت زمانی سپری شد. وقت بیشتری را با شوهرتان سپری کردید. وی را بهتر شناختید و حتی تا حدودی رفتارش قابل پیش بینی شد. و اگر هشیارانه به این قضیه نگاه کنید می بینید که همه این ماجراها در سیاره ی دیگر هم رخ داده: مرد شما نیز پس از مدتی شما را شناخته، به رفتارتان عادت کرده و تا حدی می تواند رفتارتان را پیش بینی کند. از طرفی، مشکلات زندگی و درگیری های روزمره و فامیلی، این فرصت را از شما گرفته که بتوانید زمان بیشتری را به رابطه ی عاطفیتان اختصاص دهید. پس در چنین شرایطی، با توجه به تمام دلمشغولی های روزمره و پس از گذشت زمان، چطور می توان آتش عشق را هنوز شعله ور نگاه داشت؟ چطور می توانید کاری کنید که جذابیت شما همچنان مثل سابق باشد و شوهرتان باز هم مثل سابق تحت تاثیر شما قرار بگیرد؟ خودتان خوب می دانید که لازم است همیشه شور و عشق روزهای اول در رابطه شما حضور داشته باشد. چون وجود حرارت عشق، اولا سلامتی ازدواج شما را تضمین می کند و دوم اینکه شما را شاد میسازد. از زندگی، از هر لحظه اش، لذت می برید. و هر اتفاق مثبت دیگری که در زندگیتان روی دهد حتی طعمی شیرین تر خواهد داشت. قبل از اینکه روش خودم را توضیح دهم، می خواهم درباره ی راهنمایی هایی که سایر مشاوران و نویسنده ها درباره ی این مشکل می دهند، حرف بزنم. به نظرم بررسی شیوه برخورد آن ها با این مشکل و توصیه هایشان به زنان میتواند تفاوت روش های من را بهتر نشان دهد. اگر شما پیشتر کتاب “مردان مریخی و زنان ونوسی” را خوانده باشید، یا هر کتابی از این دست، می دانید که مهمترین توصیه نویسنده ی آن ایجاد حس دوستی و همدلی بیشتر بین زن و شوهر است. آنها به شما درباره ی تفاوت های جنسیتی می آموزند. به تفاوت در شیوه ی ارتباط دو جنس می پردازند. به اینکه مردان نیازهای متفاوتی دارند. و بعد از شما می خواهند که دنیای شوهرتان را بیشتر درک کنید. یعنی سعی کنید که به زبان وی صحبت کنید. چند سال قبل تکه ای از سمینار “جان گری” نویسنده کتاب “مردان مریخی زنان ونوسی” را دیدم. وی درباره این موضوع صحبت می کرد که مردان در درک و دریافت سیگنال های زنان ضعیف هستند و باید هر چیزی را به طور روشن و شفاف برایشان توضیح داد. اگر مردتان چیزی می خواهد، باید خیلی شفاف و روشن آن را به زبان بیاورید.از نظر وی بیشتر درگیری های عاطفی بین زن و مرد به خاطر ضعف در ارتباط برقرار کردن رخ می دهد. پس با واضح و شفاف بودن در شیوه ی ارتباط، سوتفاهم ها از بین می رود و آرامش به زندگی شما بر میگردد. حرفش منطقی به نظر می رسد، نه؟! و جالب است بدانید که خیلی از خانم ها نیز چنین نگرشی دارند. من بارها و بارها از زبان خود خانم ها شنیده ام که دلیل انتخاب کردن شوهرشان این بوده که فکر کرده اند “وی میتواند دوست خوبی برایشان باشد.” و همچنان نیز می بینم که ظاهرا “دوست خوب بودن” مهمترین عامل تصمیم گیری برای زنان، به خصوص در مورد ازدواج است .اگر شما هم همین نظر را دارید، من می خواهم از شما دعوت کنم که ادامه ی این نامه را با دقت خیلی بیشتری بخوانید! اگر شما حقیقتا می خواهید “دوست خوبی” برای مردتان باشید، باید این نکته را بدانید که وی قبل از شما دوستانی داشته، مگر نه؟ وی دوستانی داشته که از زمان دبستان با وی بوده اند. در کوچه های خاکی با هم فوتبال بازی می کردند. بعد دعوایشان می شد. همدیگر را کتک می زدند و بعد از بازی، با هم آشتی کرده و دست در دست هم می رفتند به بقالی سرکوچه و با پول توجیبشان ساندویچ با نوشابه نارنجی می خریدند. بعضی از اوقات یکی از آنها پول کم می آورد که در چنین شرایطی معمولا دوستش به وی قرض می داد. همان دوستی که چند دقیقه قبل با وی گلاویز شده بود. دوستان شوهر شما احتمالا بارها جان وی را به شکلی نجات داده اند. از وی در برابر یک بچه قلدر دیگر دفاع کرده اند. یا در امتحانات آخر ترم با رساندن به موقع تقلب وی را از رفوزه شدن نجات داده اند. اگر این ها را مینویسم به این خاطر است که شما بدانید مردتان با دوستان مذکر خود مطمئنا سابقه ی دوستی طولانیتر و بسیار صمیمی دارد. حتی بعضی از آن ها اکنون همکار وی هستند و از نظر مالی با هم همبستگی دارند. و اگر شما هدفتان این باشد که “بهترین دوست” شوهرتان باشید، باید از همین الان بدانید که رقیبان خیلی جدی پیش روی خود دارید! به همین خاطر است که بعضی از خانم ها بعد از ازدواج مانع ارتباط گسترده ی شوهرشان با دوستان سابقش می شوند. البته منظورم این نیست که همه ی خانم ها اینگونه هستند. (بعضی جاها من مجبورم برای رساندن یک پیغام کمی کلی گوی کنم. اما امیدوارم که شما متوجه پیغام اصلی من شوید و آن را دریافت کنید). یادتان باشد که اگر شما برای یاد گرفتن منش و زبان مردان نیاز به صرف وقت و یاد گیری دارید، دوستان وی ندارند! چون آن ها ذاتا مرد هستند و خیلی خوب زبان هم را می فهمند! همچنین می خواهم از خودتان بپرسید که آیا شوهر شما از فوتبال بازی کردن بیشتر خوشش می آید یا رفتن به خرید در فروشگاه و صرف ساعت ها برای انتخاب رنگ مناسب برای پرده خانه؟ فرق این دو فعالیت آن است که یکی از آنها را شما (به عنوان یک زن) با کمال میل و عشق انجام می دهید اما از دیگری متنفر هستید. و فکر می کنید که شوهر شما کدام فعالیت را بیشتر دوست دارد؟ فوتبال بازی کردن با دوستانش یا صرف ساعت ها در فروشگاه ها برای خرید وسایل خانه! و مهم نیست که کدامیک از آن فعالیت ها به مصلحت باشد! مهم این است که شوهر شما از یکی از آنها واقعاً خوشش می آید اما دیگری را فقط تحمل میکند! همه ی این ها را گفتم تا بدانید که اگر شما قصد دارید “بهترین دوست ” همسرتان باشید، دوباره فکر کنید. خوب به این فکر کنید که این رقابتی سخت و نابرابر است و احتمالا در آخر شکست خواهید خورد. اما راه چاره چیست؟ به نظر من راه چاره این است که اساسا هرگز خود را به عنوان یک “دوست” برای شوهرتان طبقه بندی نکنید. البته خیلی خوب است که دوست خوبی برای وی باشید و او نیز همینطور نسبت به شما باشد. اما اساسا باید بدانید که شما در رقابت با دوستان دیگر وی نیستید و نمی خواهید که “بهترین دوست” وی باشید! چون شما چیزی بالاتر از دوست هستید: شما معشوق وی هستید. من می توانستم در جمله ی بالا بگویم “شما همسر وی هستید.” اما این کار را نکردم. چون هر زنی می توانست “همسر” وی باشد. اما فقط یک نفر است که می تواند “معشوقه” وی باشد. و شما می دانید که چه کسی بایست “معشوقه” وی باشد. شوهر شما می تواند دوستان فوق العاده ای داشته باشد اما هرگز قادر نخواهد بود که آن ها را “معشوقه” بداند. این جایگاهی است که شما منحصرا و بدون جنگ و خونریزی اشغال خواهید کرد. اما برای نگه داشتن این جایگاه نیاز به کمی آموزش دارید که من با کمال میل همینجا در اختیارتان قرار خواهم داد! برای درک روش من، شما اول باید درباره ی انرژی مردانه و زنانه بیشتر بدانید. دقت کنید که منظور من خصلت ها و شخصیت های مردانه و زنانه که در کتاب “مردان مریخی و زنان ونوسی” خوانده اید نیستند. من در مورد یک انرژی خاص صحبت می کنم. شاید بتوان آن را “روح” نیز نامید. انرژی مردانگی در برابر انرژی زنانگی و جالب است بدانید که همه ی ما هر دو این انرژی ها را در وجود خودمان داریم. شما می توانید به همان اندازه انرژی مردانه از خود بروز دهید که می توانید انرژی زنانه از خود بتابانید. اما اکثر مردم، در ذات خود، با یکی از این دو نوع انرژی ارتباط نزدیک تری دارند. یعنی در هسته وجودشان یک نوع از انرژی بیشتر حضور دارد و از آن بیشتر لذت می برند. و همانطور که می توانید حدس بزنید اکثر مردها انرژی مردانگی بیشتر دارد و زن ها انرژی زنانگی بیشتر.
    در ادامه، بیشتر تفاوت این دو انرژی را نشان خواهم داد اما می خواهم اول بدانید که جذابیت وعشق شدید در یک رابطه، به خاطر “اختلاف بار انرژُی” و “قطبیت” به وجود می آید. به یاد دارید که در مدرسه چه یاد گرفتید؟ قطب های غیرهمنام هم دیگر را جذب می کنند و قطب های همنام همدیگر را دفع می کنند. و این قانون دقیقا در رابطه ی زناشویی نیز صدق می کند. هر چقدر که شما انرژی زنانگی بیشتری از خود بروز دهید، مرد شما نیز انرژی مردانگی بیشتر از خود بروز خواهد داد. این باعث ایجاد قطبیت و تضاد انرژی بیشتری در رابطه خواهد شد واین یعنی جذابیت بیشتر بین دوتای شما. اگر فکر می کنید که قبلا این کار را کرده اید ولی فایده ای نداشته، اصلا در قضاوت عجله نکنید. من هنوز روش انجام آن را یاد نداده ام. به نظر من مهمترین خصوصیتی که در حال حاضر باید درباره ی این دو انرژی یاد بگیرید این است. قلم و کاغذ خود را حاضر کنید: انرژی مردانه هدایت می کند. انرژی زنانه دعوت می کند. این یعنی چه؟ اجازه دهید با مثالی آن را نشان دهم: در یک روز سرد زمستانی در خانه با شوهرتان نشسته اید. هوا سرد است و شما می خواهید که همسرتان دمای بخاری را زیاد کند. اگر میخواهید در کلامتان لج همسرتان را در بیاورید و هیچ گاه به طور مطلوب به خواسته تان نرسید و یا اینکه همسرتان به اکراه رفتار کند و به طور ناخواسته از جملاتی استفاده کنید که تخریب شخصیتی مردتان را سبب شوید این است که توانایی های همسرتان را در درخواستتان زیر سوال ببرید و اینکه درخواستتان را اینگونه بیان کنید: ” عزیزم … میتونی بخاری رو زیاد کنی” . متاسفانه بسیاری از زنان از این کلمه میتونی و یا میشه استفاده می کنند که دقیقا دست روی نقطه ضعف همسرشان می گذارند. و این سیگنال را به آنها منتقل می کنند که زنم به توانایی های من ایمان ندارد و سوال می کند که من می توانم یا نه!؟ پس شاید به توصیه ی خیلی از روانشناسان به وی درخواستتان را اینگونه بگویید: “عزیزم…. میشه درجه حرارت بخاری را زیاد کنی لطفا؟” و این دقیقا همان دستور العملی است که اکثر روانشناسان و نویسنده ی کتاب “مردان مریخی و زنان ونوسی” به شما می گویند. شفاف و روشن درخواست خود را بیان کنید. نه سوتفاهمی پیش خواهد آمد و نه مشکلی در برقراری ارتباط. اما دقت کنید که در جمله بالا شما دارید به شکلی یک درخواست یا دستور را مطرح می کنید. در واقع شما دارید با این جمله شوهرتان را “هدایت” می کنید به سمت انجام یک کار مشخص. این یعنی اینکه شما دارید قسمتی از انرژی مردانگی خود را به سوی وی می فرستید. و با این کار تضاد و قطبیت رابطه را به شکل نامحسوسی کم میکنید. شما زمانی قطبیت و تضاد عشقی می توانید ایجاد کنید که از انرژی زنانگی استفاده کنید. چگونه؟ به این شکل: “عزیزم….. اطاق خیلی سرد شده، من سردمه!!!” و این یعنی همان “دعوت کردن”. انرژی زنانه، مرد را دعوت به انجام کار میکند، نه “هدایت به انجام کار”. شما به عنوان یک زن، همیشه باید دری را به سمت شوهرتان باز کنید. اما نباید از وی بخواهید که از آن رد شود! فقط در را باز کنید… فقط حس دعوت را در فضا رها کنید. همین. زمانیکه احساس و عواطف خود را در هوا رها میکنید، بلافاصله باعث ایجاد تضاد و قطبیت در رابطه می شوید و تنها راه حل شوهر شما نیز این است که به آنسوی نیروی مردانگی خود برود و بلافاصله برای گرم شدن شما کاری بکند. انرژی مردانه می خواهد که هدایت کند، می خواهد که محافظت کند. وی می خواهد که قابل اعتماد باشد. و این هم همان چیزی است که اکثر خانم ها می خواهند: مردی که بشود به وی تکیه کرد. و این درخواست درست و زیبایی است. هیچ چیزی زیباتر از داشتن یک مرد قابل اعتماد و اتکا نیست. حال یک مثال دیگر: فرض کنید که سطل آشغال پر شده است و شما میخواهید که وی آن را خالی کند. راه حل مستقیم و شفاف این است که بگویید: “عزیزم…. لطفا آشغال را ببر بیرون”من خودم مشابه این جملات را از زبان زنان شنیده ام و شاید دوست داشته باشید که واکنش درونی من را بدانید. زمانیکه خانمی از من اینگونه درخواست کند، اول از همه حس مقاومتی را در درون خودم احساس میکنم. و بعد لحظه ای جذابیت وی برایم کم می شود. یعنی تاثیرگذاری حرفش به شدت افت می کند. به همین خاطر سریع خودم را با چیز دیگری مشغول می کنم و در جواب وی می گویم “باشه، می برمش”اما مشغول کار دیگری می شوم. در این حالت نیروی زنانه وی آنقدر جذاب نبوده که من را بتواند از پشت کامپیوتر بلند کند تا آشغال ها را از خانه بیرون ببرم. اما حال اگر وی از نیروی زنانه خودش استفاده کند چه می شود؟ “عزیزم … بوی خیلی بدی از آشپزخونه میاد. فکر کنم سطل آشغل پر شده.” وقتی زنی این حرف را به من می زند و حتی احساسش را با اخم کردن و فرم بدنش به من نشان می دهد، در یک آن، سیگنالی بسیار قدرتمند به ریشه ی مغز من ارسال می شود. دلیلش را احتمالا هیچ کس نمی داند، اما همین را می دانیم که این پیغام زنانه قسمتی از وجود مرد را تحریک می کند که سریعا واکنش نشان دهد. و حتی دانستن این مطلب هم تاثیری در کارکرد آن ندارد. اگر زنی همین الان این حرف را به خود من بزند، من بی اختیار واکنش نشان خواهم داد و به سمت سطل آشغال خواهم دوید! کلید ماجرا فقط در همین اصل ساده است: “همیشه دری را به سمت شوهرتان باز کنید و از وی دعوت کنید. اما از وی نخواهید که از در عبور کند.” شاید این تفاوت برایتان ظریف و نامحسوس باشد اما اینکه از چه جمله ای استفاده می کنید در حس و حال اطاق خوابتان تاثیر خواهد گذاشت. یک مثال دیگر: “عزیزم میشه بچه رو از مدرسه بیاری؟” حال اگر به جای جمله بالا بگویید: “عزیزم من نگران بچه ها هستم که در مدرسه هنوز منتظرند.” در را باز کنید اما از وی نخواهید که از آن رد شود. حال شاید بپرسید که اگر این حرف تاثیری رویش نداشت چه؟ پاسخ این است که این بار با انرژی زنانه بیشتری دعوتتان را منتقل کنید. از بدن و عواطفتان بیشتر استفاده کنید. اگر هوای اطاق سرد است، لرزیدن و به خود پیچیدن را به طور کامل به وی نشان دهید. هر چقدر قطبیت و تضاد بیشتری در رابطه بوجود آورید. شوهر شما بیشتر مجذوب و مسحور شما و پیغامتان خواهد شد. همین تفاوت کوچک باعث اختلاف های بزرگ می شود. شاید استفاده از انرژی زنانگی، وضوح و صراحت نیروی مردانگی را نداشته باشد. اما مسلما طعمش شیرین تر است! به هرحال این تصمیمی است که خودتان باید بگیرید. کدامیک برایتان، در آن لحظه، اهمیت بیشتری دارد؟ عشق و شور و حال بیشتر در رابطه عاطفی یا اینکه شوهرتان پیغامتان را واضح بفهمد و انجام دهد؟ این برعهده ی شماست و من نمی توانم در آن دخالتی کنم. امیدوارم که فلسفه و فرمول من را فهمیده باشید. اگر این طور باشد خودتان الان می دانید که در موقعیت های مختلف چگونه با انرژی زنانگی خود دری را به سمت وی باز کنید. تمرین شب شما در منزل: جملات زیر را که درخواست هایی با انرژی مردانه هستند بخوانید و آن ها را به فرمی مطلقاً زنانه تبدیل کنید.
    -“عزیزم، لطفا کت و شلوار سرمه ایت با پیراهن سفید رو امشب برای مهمونی بپوش”
    – “عزیزم، تو باید به مادر من احترام بیشتری بذاری و امشب با من بیای”
    “- عزیزم، لطفا این لباس رو برام بخر”
    ” عزیزم، من دوست ندارم تو اینقدر با لب تاپ بازی کنی”
    ” عزیزم، پاشو برو سر کار. چرا یه کار پیدا نمیکنی ” (بر گرفته از نوشته های مهدی خردمند)
    برای شما و همسرتان آرزوی خوشبختی و سلامتی را از خداوند منان خواستاریم.

    توسط خانم زهرا عباسی · 3756 روز 12 ساعت 34 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  4. 1 vote

    با سلام
    من دختر 30 ساله هستم. با نامزدم دچار مشکل بزرگی شده ام. هردو از دو شهر متفاوت یکی جنوب و دیگری غرب کشور و بهتر بگم از دو فرهنگ متفاوتیم. ما به مدت 6 ماه با هم در همه زمینه ها صحبت کردیم و بعد نامزد کردیم. ما دردو دانشگاه مختلف درس میخونیم. در خلال صحبت ما قبل از نامزدی، نامزدم به چند تا از دوستاش سپرده بود در مورد من تحقیق کنند اونها هم متاسفانه به یه عده ادم نا بلد سپرده بودند و هر چه دیده و ندیده بودند در مورد من گفته بودند، ینی گفته بودند که این خانوم را با دونفر دیده اند. بعد مشخص شد یکیشون همکلاسی من بوده که خدا شاهده اصلا من با ایشون هرگز رابطه نداشتم ،کلاس ما دونفره است. فقط از انجا که دانشگاه ما خارج شهره گهگاهی که سرویس نبود من را تا اول شهر میرسوندند. و متاسفانه بچه های ناپخته پشت سرم حرف زده بودند. نامزدم هم میره و با دوستش دعوا میکنه که این چه تحقیقی بوده کردیو دعواشون میشه و کار به فحش نامووسی میکشه و خلاصه خاطره بدی میشه براش. بعدش بهم گفت به همکلاسیم الرژی پیدا کرده و یکی دوبار که اتفاقی اسم همکلاسم جلوش اوردم دعوای سختی با من کرد، من به نظرم غیر منطقی اومد که چرا ازم چنین چیزی میخاد و کلی بحث کردیم در نهایت بعد کلی دعوا و اعصاب خوردی، من قول دادم هرگز هیچگونه تماسی با هاش نداشته باشم. این از همکلاسیم
    اما مورد دیگری که تو تحقیقات در مورد من بهش گفته بودند که من دوست پسر داشته ام. من در مورد افرادی که در زندگیم رابطه داشتم با نامزدم صحبت کرده بودم ، من سی سالمه و مشخصا افرادی تو زندگیم اومده ند در مورد دونفری که تو زندگیم بودند برا نامزدم تعریف کردم. . اما متاسفانه نامزدم به حرفام شک میکرد و هر دقیقه من را سوال پیچ میکرد و وادارم میکرد که قسم بخورم که دروغ نمیگم و هر دقیقه از من میخاست که ریز مطالب را بگم . من هر چقدر مقاومت میکردم اما باز من را تحت فشار میگذاشتن و با قسم قران و خدا دادن من را وادار به صحبت در مورد انچه نباید گفته بشه ، میکرد. و این باعث شد کمی از عشقی که به من داره کمتر بشه. فکر میکرد من هنوز اونا را دوس دارم درصورتی که من براش از اشتباهی که تو اون رابطه هام دشتم براش گفته بوودم تا قانع بشه که من دوسشون ندارم و برام بی ارزش.بخدا من نامزدم را بیشتر از هر کس دیگه ای دوس دارم. بارها بهش گفتم من عشق با تو تجربه کردم . اما نمیدونم چرا انقدر اصرار به دانستن همه حقیقت میکرد. من میدونستم گفتن همه ماجرا کار درستی نیست. کمی قبل نامزدی مشکلاتمون را حل کردیم اما بعد از نامزدی ایشان ظاهرا مشکل را برای خودشون حل نکرده بودند و در کارهای من کنجکاوی میکردند واز عکس دوران کارشناس و ارشدگرفته تا موبال و ایمیل همه را بدون اطلاع من چک میکردند. من قبلا حدود سه چهار سال پیش زیاد ایمیل بازی میکردم و توی سایت کلوب هم عضو بودم. با یه نفر چت کرده بودم که ازم خاستگاری کرد و من بعد از اولین ملاقاتم جواب نه بهش گفتم. اما بعد از انکه جواب نه بهش گفتم گهگاهی بهم ایمیل میزد و من هم جوابش میدادم. تو بعضی ایمیلا با اسم کوچیک همدیگه را صدا زده بودیم. نامزدم اینا رو دید. حرف نامربوط نزده بودیم بخدا. فقط ایمیلای جوک خنده دار و چیزهای دیگه برا هم فرستاده بودیم . البته یکی دوتا ایمیل با عکس بد +18هم از ایشون برای من فرستاده شده بود. البته خدا میدونه من اصلا به این که چه نوع ایمیلیه اهمیت نمیدادم. تا اینکه نامزدم از روی کنجکاوی و شاید بی اعتمادی به من ایمیلم را چک میکنه. ازم پرسید کیه و من هم داستان را براش تعرف کردم گفتم بعد از جواب نه که بهش گفتم بععضی وقتا بهم ایمیل میزدیم. اما میگه برام هضم نمیشه که تو چرا در گذشتت همچین ایمیلهایی که جوک +18 هم توش بوده ،بینتون رد و بدل میشده. من هر چی میگم فقط ردو بدل کردن ایمیل بوده و غیر از این چیزی نبوده باز هم دو روز بعد سر همین موضوع بهم گیر میده. خدا میدونه رابطه ای با این اقا نداشتم. خلاصه همه ایمیلایی من را چک کرده بود و الان از گذشته من کاملا اطلاع داره. من هر چی بهش میگم اون مال گذشته من هست باز دوباره به یادش میاد و بحث مکنه بامن که نمیتونم ببخشمت و این حرفا و بعد دوباره ارووم میشه. موقعی که از من قسم میگرفت خودش هم به رابطه ای که داشته اعتراف کرد و هم به دروغی که بهم در طول نامزدی گفته بود. ماجرای دروغش هم این بود که چون به همکلاسیم حساس شده بود اسم یه دختر خیالی را مدام جلو من میاورد تا من واکنش نشون بدم و اذیت بشم و بقول خودش بفهمم که اون چه عذابی میکشه! سه ماه با این دختر خیالی من را مشغول کرد. ما همدیگه را خیلی دوست داریم اما نامزدم هم مثل من در عذابه. اولش من را مقصر میدانست که چرا قسم دروغ خوردم. بهش گفتم نمیخاستم از دستت بدم اما الان سر این ایمیلا به من گیر میده. ما من کمی نگرانم نکنه نامزدم برای سر کار رفتن من هم بهم گیر بده و بگه تو محیط کار اینطوری باش و اونطوری باش یا اصلا از کجا بدونم بهم اعتماد میکنه. در واقع این مشکل بزرگی شده برای هر دو ما. نمیدونم باید چکار کنم تا اعتمادش به من دوباره جلب بشه؟خودش هم در عذابه. میگه میدونم تو دختر پاکی هستی اما نمیتونم این ایمیلا و اون حرفا رو فراموش کنم. بعضی وقتا میاد سراغش. و خودش سرزنش میکنه که چرا کنجکاوی کرده. بخدا من چند ماه قبل نامزدیمون همه کسایی که به زندگیم امده بودن را فراموش کردم. من با قلب اماده و ذهن اماده با نامزدم اشنا شدم و عشقش را به قلبم راه دادم. من غیر از اون قسم دروغ ،دیگه به نامزدم در طول رابطه دروغ نگفتم اما اون یبار با اون داستان خیالیش به من دروغ گفته بود. در ضمن نامزدم سیگار میکشه و من این موضوع را از همه خونواده م مخفی کردم چون میدونم خانواده م بسیار با این قضیه مخالفن و اگه بفهمن نامزدیم رابهم میزنن. در ضمن قضیه کنجکاوی شون هم تو خونه ما اتفاق افتاد که وقتی ایمیلامو چک کرده بود چنان قشقرقی جلو خانواده م به راه انداخت که تقربا نامزدی را بهم زد اما نه کامل. همه به نوعی دیدشون نسبت به نامزدم تغییر کرده. بخصوص خواهر و برادرم. اینم بگم که اول اشنایمون به خاطر فاصله زیاد شهرامون از هم و بیکاری نامزدم خانواده ها مخالف بودند. من بهش گفتم نباید دعوای خودمون را به خونواده میکشوندیم . هنوز داریم در مقطع دکتری درس میخونیم و درسمون تموم نشده. مادرم میگه مردا همینطورین، حساسن، نباید از اول حساسش میکردی و حتی نباید اسم مرد دیگه ای را تحت هیچ عنوان جلوشون به زبون بیاری،
    خلاصه نمیدونم باید چکار کنم، شدیدا به کمکتون احتیاج دارم. هنوز عقد نکردیم. نمیدونم عقد کنیم یا جدا بشیم. اما نمیتونیم از هم بگذریم. همدیگه را خیلی دوسداریم. از طرفی نمیدونم این ازدواج به سرانجام خوبی میرسه یا نه. و اینکه برای به سرانجام خوب رسیدن و برگرداندن اعتماد مون به هم چکنیم؟این ایمیل را از طرف هر دومون فرستادم .
    ممنون میشم بهمون کمک کنید
    التماس دعا

    توسط shirineman · 3528 روز 21 ساعت 6 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

  5. 1 vote

    shirineman,

    دوست عزیز در مرحله اول نیاز شدید به مشاوره دارید ، نه تنها در مورد ادامه این زندگی بلکه در مورد شخصیت فردی ایشون …
    به هرحال ایشون شدیدا” تحت تاثیر هستن و متعصب و ممکنه در زندگی مشترک با شک و بدبینی به شما نگاه بکنن …
    چون وقتی فردی با کسی نامزد هست نباید گذشته نامزدش رو کنکاش کنه چون هرچی که بوده حال حاضر ملاک عمله …
    به همین خاطر در این مورد به شما هشدار میدم و بهتون توصیه اکید به مشاوره …
    در ضمن از اینکه روزی بخوایت این رابطه رو یکطرفه تموم کنید ، نگران نباشید …
    چون اگه الان که دوره نامزدیه و بهترین دوران این اتفاقات باشه پس خود شما بهتر میدونید که فردا ممکنه چه رفتاری ممکنه داشته باشه ، چون زندگی مشترک جز رسیدن به ارامش نیست…

    مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
    ۸۸۴۲۲۴۹۵
    ۸۸۴۷۲۸۶۴
    سایت تخصصی مشاوره
    http://www.moshaver.co

    توسط مدیریت سایت - محمدی · 3527 روز 4 ساعت 59 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  6. 1 vote

    ARTEMIZ

    خب درسته که شما حق دارید در این مورد نگران باشید ولی نباید هیچوقت به طور مستقیم با ایشون در مورد نگرانی مشترک صحبت کنید ..چون خیلی راحت با انکار 100 درصدی ایشون مواجه میشید که البته در این مورد هم مواجه شدید … پس باید در مورد انزجارتون و هشدارهاتون بطور غیرمستقیم صحبت کنید تا ایشون به اینصورت در مورد نگرانی شما آگاه بشه …در ضمن در کار ایشون تجسس نکنید تا وی رو به پنهان کاری وادار نکنید و بتونید در کنارش باشید و مدیریت و کنترلش کنید

    توسط مدیریت سایت - محمدی · 3475 روز 23 ساعت 10 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

پاسخ شما

با بی اعتمادی نسبت به همسرم چه کنم؟ | مشاوره جنسی رایگان

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.