پرسشتان را مطرح کنید

خانه » کودکان و تربیت فرزندان » تربیت فرزند » اعتماد بنفس در فرزندان
0 امتیاز
Vote Con!

اعتماد بنفس در فرزندان

اعتماد به نفساعتماد به نفس داشتنایجاد اعتماد به نفس در فرزندانپرورش اعتماد به نفستربیت فرزندانروشهای پرورش اعتماد به نفسمراحل ایجاد اعتماد به نفس

اعتماد بنفس در فرزندان

کودکان در محیط خانه میتوانند قدرت تصمیم گیری را فرا بگیرند.خب طبیعیه که در جایی این اتفاق روی میدهد که بیشترین وقت کودک صرف میشود.به همین خاطر والدین در امر بسیار نقش مهمی دارند.

به همین خاطر توجه به موارد زیر بسیار مهم میباشد.

  • اعتماد کردن
  • خودپیروی

   چون کودک از سن 2سالگی میتواند زمان و مکان رو درک کند، پس با جلب اعتماد کودک میتوان موجب تقویت حس ثبات در کودک شد.

  بطور مثال : مادر با عمل کردن به قول هایی که به کودک داده ، جلب اعتماد در فرزند کند.

  • در سنین بالاتر در بین 3تا9 سالگی کودک در بازیهای دسته جمعی میتواند صلاحیت و شایستگی خود را در کسب اعتماد به نفس امتحان کند.
  • در سنین بالاتر و در 10 تا 19 سالگی هم با اعتماد کردن به افراد و محیط اطراف بر اوضاع تسلط یافته که نمود آن احساس خودمختاری از طرف نوجوان است .

توسط مدیریت سایت درتربیت فرزند · پاسخ 3391 روز 13 ساعت 40 دقیقه قبل

سوال: 43 پذیرفته شده: 1 ( 2% ) | امتیاز: 867

 

پاسخ (19)

  1. 0 votes

    سلام من يه دختر 5 ساله دارم كه اصلأ تمركز نداره وقتي يه شعري رو حفظ ميكنه فقط بايد در محل بي سروصدا بخونه اگه اون محل سروصدا داشته باشه اشتباه ميخونه.البته در خيلي از فعاليت هايش به اين صورته.لطفأ منو راهنمايي كنيد يه چيز ديگه اينكه فقط با گروهي از بچه هاي ارتباط برقرار ميكنه و با خيلي از بچه هاي ارتباطي نداره و مدام دوست داره پيش بزرگتر ها باشه و كارهاي بزرگتر ها رو انجام بده

    توسط asemani · 3390 روز 3 ساعت 3 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

    • خب اینکه در محیط پر سر و صدا نمیتونه تمرکز داشته باشه نشون میده خانواده آرامی دارید ... ولی در مورد ایشون و شخصیتش باید با مشاوران کودک و نوجوان مشورت کنید تا با بررسی و انجام تست خیالتون رو در این رابطه راحت بکنن

      توسط مدیریت سایت - محمدی · 3390 روز 35 دقیقه قبل

  2. 0 votes

    سلام من كودك 7 ساله اي دارم كه خيلي خجالتي و اصلأ تو جمع حاضر نميشه نميدونم باهاش چكار كنم؟

    توسط r@haa · 3390 روز 2 ساعت 54 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

    • اولين گام در پرورش كودك خجالتي پذيرش او است. كودك خود را آن طور كه هست بپذيريد، نه آن طور كه دوست داشتيد يا انتظار داريد باشد. كودك با دانستن اين مطلب كه «همين طور كه هست» بسيار دوست داشتني است، اعتماد به نفس اش ترميم خواهد شد. البته اين مطلب در مورد بزرگترها نيز صدق مي كند. دوم: سعي در تغيير رفتار خجالت كودكتان داشته باشيد با تأكيد بر اين نكته كه مجبور نيست كاري را كه دوست ندارد، انجام دهد زيرا اصرار بر انجام كار، روحيه تدافعي در كودك را افزايش مي دهد. سوم: احساسات كودك خود را شناخته و اجازه دهيد خودش باشد. اطمينان داشته باشيد با صرف وقت، عشق و حمايت شما، او مي تواند بر ترس هاي خود غلبه كند. به عبارت ديگر فرزند خود را باور كنيد تا او نيز خود را باور كند. چهارم: كودك خود را در يافتن فرصت هاي زماني كه مي تواند خارج از محيط آشناي خود قدم بردارد ياري دهيد. همه ما در موقعيت هاي سخت و مبهمي براي تصميم گيري درباره مسائل قرار گرفته ايم. ما دوست داريم كاري را انجام دهيم ولي مي ترسيم و همين ترس ما را منصرف مي كند. زماني كه چنين موقعيت هايي هم براي كودكتان پيش مي آيد او را تشويق به پريدن از مانع و سعي در رسيدن به مقصود كنيد. اگر او سعي كرد، از او تقدير كرده و تشويق كنيد ولي اگر سعي نكرد، مشكلي نيست و به او بگوييد همچنان مقبول نظر شماست. پنجم: پرخاشگري نسبت به كودكي كه با ترس هايش درگير است به هيچ وجه مناسب نيست. پذيرش، عشق ورزي و تشويق از نكات كليدي پرورش كودك خجول است. بنابراين درك اين نكته كه موفقيت يا شكست او در رفع خجالت و كم رويي آن قدر مهم نيست تا يادگيري دوست داشتن خود، از اهميت بيشتري برخوردار است. و درآخر حتما" برای این مورد با مشاوران کودک در این باره مشورت کنید

      توسط مدیریت سایت - محمدی · 3390 روز 33 دقیقه قبل

  3. 0 votes

    سلام دختر 3 ساله اي دارم كه خيلي بهم وابسته است شب اداراي هم داره هميشه خودم بايد غذاشو دهنش بزارم و اصلأ گوش به حرف من نميده و با گريه كردن هميشه حرفشو به كرسي ميشونه.لطفأ راهنماييم كنيد

    توسط malih · 3390 روز 2 ساعت 51 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

    • خب جدا نبودن اتاق خواب کودک و اهمیت دادن بیش از اندازه به بهانه های کودک راهی رو نشونش میده که همیشه با گریه کردن بتونه به چیزی که میخواد برسه ... دوست عزیز برای حصول بیشتر باید حضورا با مشاوران کودک در این مورد صحبت کنید

      توسط مدیریت سایت - محمدی · 3390 روز 22 دقیقه قبل

  4. 0 votes

    پيام هايي كه خيلي از بچه ها از والدينشان دريافت ميكنند نقش زيادي در تقويت اعتماد به نفس آنها دارد .زماني كه والدين با گفتن جملات منفي ارزش كودك رو پايين مي آورند به مرور اين قضه رو باور ميكنند و اعتماد بع نفس خود را ازدست مي دهند.

    توسط tyu · 3376 روز 1 ساعت 30 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

  5. 0 votes

    درسته من يادم مياد بابام هميشه بهم ميگفت تو چيززي نميشي…ولي من هميشه سخت تلاش كردم تا شايد چيزي بشم ولي واقعأ چيزي نشدم و به حرف بابام رسيدم

    توسط f@rshad · 3376 روز 1 ساعت 26 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

  6. 0 votes

    سلام پسر 14 ساله اي دارم كه خيلي اهل رقابته وخصوصأ در درسهاش.مدتيه به خاطر رقابت با يكي از دوستاش خيلي حساس و رنجور شده به نظر شما چطور باهاش برخورد كنم.چطوري ميتونم اعتمد به نفسش رو افزايش بدم؟

    توسط shadiye · 3376 روز 1 ساعت 18 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

    • نوع رفتارتون رو در برخورد با ایشون تغییر بدید به هرحال این ممکنه ناشی از حرفها و صحبتها و انتظاراتی باشه که از ایشون داشتید و به اینصورت در فرزندتون نوعی انتظار و ترس از عقب ماندن و تحقیر شدن به وجود اومده باشه ... بهتره در این مورد باهاش صحبت کنید تا بتونید بهش در این مورد آرامش بدید که برای شما چه چیزی در زندگی مهمه ...و خط سیر فکریشو تغییر بدید ... تا بهتر و آرامتر بتونه به درس خوندنش ادامه بده

      توسط مدیریت سایت - محمدی · 3376 روز 1 دقیقه قبل

  7. 0 votes

    سلام
    مادری هستم 34ساله دارای 2فرزند,دختر7ساله و پسر3ساله……دراوایل ازدواج تا3سالگی دخترم در شیرازساکن بودیم, ولی بعدها ب علت تصادف شوهرم و وضع مالی مجبور شدیم ب روستای زادگاه شوهرم نقل مکان کنیم.دیپلم کامپیوتر دارم.. متاسفانه این موضوع خیلی روی روحیه دخترم تاثیربدگذاشت و نتوانستیم تاالان ب شیراز برگردیم.دخترم خیلی کنج کم او و باهوش است و مطالب رو بخوبی یاد میگیره..ازخاطرات 2سالگیش بطور واضح تعریف میکنه (پسرم خیلی اروم هست ازاین لحاظ)خودم و اکثر فامیل معتقد ند ک دخترم اینجا حیف میشود…و مجبورم درمدرسه ی همین روستا ثبت نامش کنم.چراکه برای مهد هم ک در شهر ثبت نامش کردم صبح ها زود بیدار نمیشد,از سرویس بهونه های مختلف میاورد,یا اینکه خودم هم بایدباهاش برم سرکلاس و و و.تا اینکه گفت نمیرم و کلافم میکرد…حالا برای دبستانشم حدس میزنم ک همین داستان رو داشته باشیم…سوالم اینه:از پارسال مشکلات خانوادگی و فشار روحی روی خودم زیلد شده(زناشویی مشکل خاصی ندارم,چون با پدرومادر شوهرزندگی میکنم,وضع مالی نه چندان جالب و خواهر شوهر در استانه طلاقه و تشنجش توی خونه زیاد)این بی اعصابی باعث شده سر هرچیزی بچه ها رو کتک بزنم. حتی واسه غذا ریختن رو فرش یا اتاق شون رو جمع نکنن,و از الفاظ بد استفاده کنم..مثل اینکه بروگشو,از جلو چشام دور و نبینمت و امثال اینها(باعصبانیت و تهدید)خیلی ارزوها واسه دخترم دارم و میدونم ک پتانسیلش رو داره , میدونم ک خیلی تأثیربدتوروحیش میذاره,خودمم عذاب میکشم,ولی ازکنترلم خارج شده..لطفا راهنماییم کنید. ممنون

    توسط 72hadiiis · 2839 روز 23 ساعت 52 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

    • باید با یک مشاوره خوب و متعهد در مورد مشکلتون صحبت کنید میتونید در شیراز با اداره بهزیستی در این مورد صحبت کنید

      توسط مدیریت سایت · 2837 روز 23 ساعت 58 دقیقه قبل

  8. 0 votes

    با عرض سلام و وقت بخیر به همگی ! من 17 سال دارم و در سن 13 سالگی ، توسط چند نفراز دوستان که اتفاقا یک نفرشون حامله بود از روابط زناشویی آگاه شدم بنابراین از همه چیز خبر دارم اما خیلی نارحتم که مادرم اولین کسی نبود که این مسایل رو برام باز کنه . از اون بدتر ، مامانم همین الانشم به روش یه بچه ی 5 ساله منو درباره مسائل زناشویی میچیچونه و من خیلی خیلی بدم میاد ازین کار…راستش معتقدم الان نباید این اموزش ها رو گداشت قبل از ازدواج و باید در سن 16 تا 18 سالگی توسط پدر و مادر آگاه شیم که نمیشیم!! چرا باید اولین منبع ما برای اموزش روابط و مسائل جنسی ، دوستان و اینترنت باشه ؟؟ چرا خود آموزش و پرورش کاری نمیکنه ؟؟ چرا تو کتاب زیست از کلمه ی تماس جنسی استفاده میکنه ولی حاضر به توضیح درموردش نیست؟؟حتما امیدواره خانواده یه چیزایی بگه که نمیگه…من روزی که برای اولین بار پریود شذم -12 ساله-( من تا مدت ها بعد از پریود هم نمیدونستم قاعدگی چیه) مامانم رو صدا کردم و گفتم مامان این چیه؟؟چرا خون ریزی کردم؟؟اون لحظه مامانم خیلی ترسید و نگران شد و اینقدر نگران بود و نگفت داستان چیه که فکر کردم سرطان خون گرفتم…تا اینکه یه هفته بعدش بهم گقت!!
    ازمامانم چند روز پیش پرسیذم نحوه ی ورود اسپرم به تخمک چجوره ؟؟ اول منو پیچوند ولی بعدش که دوباره پرسیدم گفت بعدا بهت میگم این درباره ی روابط زن و شوهره! بهش گفتم من کاری به زن و شوهر ندارم ، من دارم درباره ی نحوه ی عملکردش ازت میپرسم ..خلاصه جوابمو نداد..راستش رو بخواهید واقعا ناراحت میشم چون خیلی مسخره منو میپیچونه..یه بار هم یه جعبه پیدا کردم که توش کاندوم بود اما به روی خودم نیوردم و از مامانم پرسیدم این چیه روش نوشته کاندوم؟ فوری از دستم کشید و هول شد و گفت : چیزه..دارو هامه!!!!!!! و من باز هم سرکار رفتم…میخوام بدونم تا کی حاضره قایم کنه این مسائل رو…البته امسال تو زیست این ها رو میخونیم ولی واقعا مادر من منتظر چیه؟؟منتظره از کی یاد بگیرم؟؟ازش یه بار پرسیدم باکره یعنی چی؟؟باز منو پیچوند!! واقعا زمونه عوض شده..نمیشه این موضوعات رو از کسی قایم کرد..به نظرتون من باید چکار کنم؟؟من از همه چیز خبر دارم اما میخوام مادرم هر چه زودتر درباره این مسائل صحبت کنه…احساس میکنم هنوز باید به سبک یه بچه ی 5 ساله درمورد مسائل جنسی گول بخورم..ئاقعا تا کی؟؟شما بگید من چه کنم؟
    ببخشید طولانی شد .

    توسط Niusha.A1999 · 2759 روز 16 ساعت 46 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

    • چه انتظاری دارید ؟ به روش خودتون دست انداختن مادرتون توجه کنید ... خود شما هم رفتارتون بچگانه بوده و به جای اینکه با مادرتون جدی و محترمانه صحبت کنید به این روش عمل کردید پس به ایشون حق بدید باز با شما بچگانه رفتار کنه ... چون رفتار شما بچگانه است شما به جای مچ گیری میتونید مطالعه آزاد در این موارد داشته باشید ولی این موضوع نباید شما رو نسبت به این مسایل حساس کنه ... کسب اطلاع در دنیای امروز بسیار با گذشته تفاوت داره و شما نباید کسی رو مقصر بدونید ...

      توسط مدیریت سایت · 2759 روز 41 دقیقه قبل

    • چه انتظاری دارید ؟ به روش خودتون دست انداختن مادرتون توجه کنید ... خود شما هم رفتارتون بچگانه بوده و به جای اینکه با مادرتون جدی و محترمانه صحبت کنید به این روش عمل کردید پس به ایشون حق بدید باز با شما بچگانه رفتار کنه ... چون رفتار شما بچگانه است شما به جای مچ گیری میتونید مطالعه آزاد در این موارد داشته باشید ولی این موضوع نباید شما رو نسبت به این مسایل حساس کنه ... کسب اطلاع در دنیای امروز بسیار با گذشته تفاوت داره و شما نباید کسی رو مقصر بدونید //// با سلام..دوست عزیز من مطالعه ازاد در این مسائل داشتم و میدونم که این گزینه رو همیشه دارم و منم مثل شما در عصر حاضر زندگی میکنم و میدونم اینترنت چیه و چطور میشه اطلاعات کسب کرد اما چرا نباید اولین منبع اطلااعتی ، مادر من نباشه ؟؟من هر وقت جدی و محترمانه بدون رفتار ویژه ای از مادرم خواستم توضیح بده جوابم رو نمیداده...هیچ بچه بازی اینجا درکار نیست...نه کار من و نه کار مادر من بچه بازی نیست و نبوده...من دارم میگم هر وقت ازش سوال کردم تا توضیح بده ، به طریقی یا موضوع رو عوض میکنه یا حوابم رو نمیده یا میذاره واسه بعدا...چرا اون موقع که من در 12 سالگی برای اولین بار پریود شدم ، تا یک هفته حاضر نبود بهم بگه این پریوده و نشانیست از بلوغ ؟؟ اینقدر مادرم ناراحت و نگران بود که فکر کردم سرطان خون گرفتم..هر وقت تو ائن هفته اولش ازش میپرسیدم چه اتفاقی افتاده، جوابمو نمیداد تا اینکه بهم گفت...چبی میشد همون یکی دو روز اول میگفت که این پریود یعنی چی ؟؟ اصلا چرا مدرسه و آموزش پرورش نمیاد به این مساطل بپردازه ؟؟ آموزش و پرورش هم منتظره ما از اینتزنت چیزی پیدا کنیم یا خودمون بهفمیم ؟ شاید اگه یه دختر یا یه پسر به سن من به پدر یا مادرشون بگن ازین مسائل آگاهن با رفتار تند خانواده مواجهه بشن ! چنئ نفر از دئستان من همین اتفاق براشون افتاده .

      توسط Niusha.A1999 · 2758 روز 19 ساعت 15 دقیقه قبل

  9. 0 votes

    سلام من يه دختر 5 ساله دارم كه اصلأ تمركز نداره وقتي يه شعري رو حفظ ميكنه فقط بايد در محل بي سروصدا بخونه اگه اون محل سروصدا داشته باشه اشتباه ميخونه.البته در خيلي از فعاليت هايش به اين صورته.لطفأ منو راهنمايي كنيد يه چيز ديگه اينكه فقط با گروهي از بچه هاي ارتباط برقرار ميكنه و با خيلي از بچه هاي ارتباطي نداره و مدام دوست داره پيش بزرگتر ها باشه و كارهاي بزرگتر ها رو انجام بده

    با سلام در رابطه با بالا بردن تمرکز کودکتان این مقاله مفید خواهد بود :
    به طور کل ۲ نوع توجه وجود دارد: توجه کلی و جزیی. در توجه کلی، فرد تمام وجوه یک مساله را در مدت کوتاه می بیند و درنتیجه ادراک سرتاسری از محیط به دست می آورد. برای مثال وقتی وارد یک میهمانی می شوید، یک توجه کلی به میهمانی دارید و درکی از حرکت افراد، صداهای محیط و افراد، بویی که به مشام می رسد و مناظری که می بینید، پیدا می کنید. این توجه سریع و گذراست و دیدی کلی نسبت به اتفاق های در حال وقوع، می دهد. در نوع جزیی تمرکز، توجه فرد روی یک مساله برای مدت طولانی تری متمرکز می شود. فرد با این کار اطلاعات اضافی را فیلتر می کند و به یک یک مسایل نگاه می اندازد. ما برای زندگی به هر دو نوع توجه نیاز داریم. توجه کلی، قوه ابتکار ما را فعال می کند و تمرکز به ما ثبات می بخشد. البته زمانی می توانیم موفق باشیم که بین این دو توجه سیال شویم و بتوانیم مدام از توجه کلی به تمرکز، تغییر حالت بدهیم. مساله تمرکز کودکان و افزایش دادن آن یکی از موضوعات مورد توجه والدین است. درباره استفاده از بازی ها برای افزایش تمرکز در کودکان با دکتر محمدرضا زرکش، متخصص اطفال و کارشناس اداره سلامت نوزادان وزارت بهداشت به گفتگو نشسته ایم.
    ▪ کدام کودکان نمی توانند تمرکز کنند؟

    کودکانی که مبتلا به اختلال نقص توجه هستند، توجه کلی خوبی دارند اما نمی تواند تمرکز کنند، مثلا در یک کلاس صدای وزوز مگس، صدای خش خش برگ های درختان پشت پنجره، پچ پچ بچه ها، سوراخ های موجود در سقف کلاس، صدای دریچه کولر که باد در آن می وزد و… توجه آنها را به خود جلب می کند اما قادر به فیلتر کردن هیچ یک از آنها و تمرکز روی حرف های معلم یا نوشته های روی تخته سیاه نیستند. به عبارتی، توجه جزیی ندارند و نمی توانند تمرکز کنند. این کودکان، آدم های هوشیاری هستند آنقدر که شاید هیچ کس به اندازه آنها هوشیاری نداشته باشد اما توجه دقیق و تمرکز ندارند یا نمی توانند بین دو نوع توجه سیال باشند. شواهد نشان می دهد این کودکان در وضعیت های خاص، قادر به تمرکز هستند مثلا حین تماشای برنامه مورد علاقه تلویزیونی یا مثلا بازی با یک قفل رمزدار. این نشان می دهد بازی با وسیله مورد علاقه یا همراهی با یک بزرگ تر در انجام یک کار به تمرکز آنها کمک می کند. لیواین یکی از استادان علم روان شناسی، معتقد است کودکانی که در سن پایین توجه خاص و تمرکز ضعیفی دارند، در بزرگسالی ممکن است افراد قابلی شوند و نقص توجه در آنها از بین برود

    ▪ چگونه توجه و تمرکز کودکان را افزایش دهیم؟

    برای کار روی توجه و تمرکز کودکان، اولین قدم جلب توجه آنهاست. برای این کار باید روش هایی را به کار بگیریم که برای کودک جذاب و بازی گونه باشد. در این صورت توانمندی های کودک در زمینه توجه به نحوی گسترش می یابد که در طول زندگی برای وی مفید خواهد بود. سعی ما بر این است که به کودکان مهارت هایی را آموزش دهیم تا هر دو نوع توجه را داشته باشند. در شیرخوارگی که مغز در حال رشد است، باید روی توجه کلی کار کرد. افزایش تجربه ها و انجام بازی هایی که مهارت توجه را افزایش می دهند، در این میان بسیار کمک کننده است. در سنین بالاتر یعنی پیش دبستانی یا دبستان، می توان از بازی هایی استفاده کرد که کودک را وارد جزییات زندگی می کند و به عبارتی تمرکز وی را افزایش می دهد. هر چه توجه در یک کودک افزایش یابد، در آینده میزان تمرکز او بالاتر خواهد رفت. مثلا اگر در سن پایین با کودکی در مورد گل وحشی صحبت کنیم، در بزرگسالی وقتی وارد یک باغ گل می شود، توجهش بیشتر به گل های وحشی خواهد بود و روی آنها تمرکز می کند. نکته ای که لازم است مورد توجه قرار گیرد، تازگی و نوظهوری مطالبی است که به کودک آموزش داده می شود. اگر مطلبی تازگی داشته باشد، باعث برانگیختگی و افزایش دقت هنگام یادگیری می شود. وقتی مطلبی تازگی ندارد، کودک حس خستگی و خواب آلودگی پیدا می کند. در مدرسه برای آنکه توجه دانش آموزان را جلب کنیم، باید مطالب نوظهور باشند. بچه ها به همین دلیل به کارهای گروهی و متواتر علاقه نشان می دهند.

    ▪ بازی ها چطور می توانند تمرکز کودکان را بالا ببرند؟
    منظور از بازی هایی که تمرکز کودکان را بالا می برد، بازی هایی است که روی توجه کلی و جزیی اثر می گذارد و سیالیت بین این دو را تسریع می کند. نکته اصلی برای موفقیت در این میان، جذاب بودن بازی است تا توجه و تمرکز کودک را بالا ببرد. اگر کودکان حین بازی احساس شادمانی و رضایت کنند، بازی را یاد می گیرند.

    ▪ چه بازی هایی را برای این منظور توصیه می کنید؟

    والدین با توجه به سن کودک می توانند از این بازی ها استفاده کنند. نمونه هایی از این بازی ها به شرح زیر است:
    ۱) تا یک سالگی: زبانت را از دهانت بیرون بیاور. در این بازی ابتدا کودک را صدا کنید و به او لبخند بزنید تا توجهش جلب شود. بعد زبانتان را بیرون بیاورید و کمی حرکت دهید. برای او توضیح دهید که در حال انجام چه کاری هستید. با صدا درآوردن، توجه کودک را به خود جلب کنید. لمس زبان کودک، می تواند به او کمک کند تا بهتر بفهمد در مورد چه چیزی صحبت می کنید. این بازی به او کمک می کند کنترل بیشتری روی زبانش داشته باشد و در آینده توانایی درآوردن صداهای مختلف و لغات را پیدا کند. تا زمانی که کودک توجه دارد، بازی را ادامه دهید و با خسته شدن او، آن را به روز دیگر موکول کنید. به کمک این بازی، کودک روی توانایی ای که دارد، تمرکز می کند. در این سن زبان شیرخوار برای مکیدن شیر آماده است. با این بازی، کنترل عضلات زبان را هم به دست می آورد. کم کم این مهارت به بازوها و پاها تعمیم داده می شود و آگاهی از خویشتن در او بالا می رود. این بازی به کودک می فهماند چه جنبه هایی برای بازی های جذاب و خنده دار دارد.
    ۲) ۱ تا ۳ساله ها: تعقیب پَر غوطه ور در هوا در این بازی پری را از بالا بیندازید و کودک را تشویق کنید تا آن را نگاه کند. در این حالت، تمرکز چشم ها روی حرکت پر تقویت می شود. پر را در محل های مختلف از ارتفاعات مختلف پایین بیندازید تا متوجه گردش هوا و تاثیر آن بر پرواز پر شود. می توانید حتی از کودک بخواهید با فوت کردن، آن را بالا نگه دارد. فایده این بازی افزایش تمرکز و قدرت و انعطاف عضلات چشم هاست.

    ۳) ۳ تا ۶ سال: ضربه با دست توپی را از شاخه درختی به کمک طناب در حالی که به اندازه قد کودک است، آویزان کنید، به نحوی که بتواند با دست به آن ضربه بزند. این بازی باعث افزایش تمرکز و هماهنگی چشم ها و دست می شود. کودک میزان جابجایی توپ را مشاهده می کند و متوجه می شود رابطه مستقیمی بین میزان جابجایی توپ و انرژی وارده به آن وجود دارد
    ۴) ۶ تا ۱۲ سال: در مورد هر چیزی می توانی فکر کنی. در این سن دیگر به سراغ تقویت مغز می رویم. این بازی را می توان حتی در ترافیک خیابان هم انجام داد. به نوبت چیزی را انتخاب کنید تا طرف مقابل آن را حدس بزند مثلا می گویید فلان چیز در جنگل است، فلان چیز اسم یک هنرپیشه است یا… این باعث می شود کودک هر چه مثلا در مورد جنگل می داند، به یاد و به زبان بیاورد. این بازی به تمرکز طولانی نیاز دارد.
    ۵) نوجوان: ۵ اتفاق خوب. وقتی ۲ دوست همدیگر را می بینند، می توانند ۵ اتفاق خوبی را که در روز برایشان افتاده بیان کنند یا والدین می توانند از نوجوان بخواهند آخر شب ۵ اتفاق خوبی را که در طول روز رخ داده، بنویسد. در این صورت تمرکز روی اتفاق های روز زیاد می شود و نوجوان روی اتفاق های خوب زندگی و به احساس های
    ایجاد شده از آنها توجه می کند و درنهایت یاد می گیرد یک اتفاق را به کل روز تعمیم ندهد. مثلا به کمک این بازی می فهمد بعد از یک انتقاد کوچک که باعث ناامیدی او شده، یک اتفاق خوب هم افتاده. درنهایت می تواند بخش های خوب زندگی را از میان اتفاق های دیگر جدا کند و بنویسد.کتاب هایی هم در بازار موجود است که می تواند به افزایش تمرکز کودک کمک کند. افزایش تمرکز چیزی جز افزایش توجه نیست. بهترین روش نیز برای افزایش توجه و تمرکز بازی ها هستند.

    توسط motakhasesan · 2626 روز 20 ساعت 2 دقیقه قبل

    سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

  10. 0 votes

    سلام پسر 14 ساله اي دارم كه خيلي اهل رقابته وخصوصأ در درسهاش.مدتيه به خاطر رقابت با يكي از دوستاش خيلي حساس و رنجور شده به نظر شما چطور باهاش برخورد كنم.چطوري ميتونم اعتمد به نفسش رو افزايش بدم؟

    با سلام
    ما به عنوان والدین چگونه میتوانیم یک شخصیت محکم و یک روح مقاوم را در کودکانمان ایجاد کنیم ؟

    ما می توانیم اعتماد به نفس را به عنوان یک برنامه به آنها القا نماییم .

    روش های ایجاد اعتماد به نفس در کودکان

    آنهارا همانطور که هستند بپذیرید

    آیا شما از اینکه کودکتان فردی عادی است ، احساس نا امیدی می کنید ؟ آیا او را به علت نداشتن جذابیت و زشتی طرد می نمایید ؟ آیا تصور می کنید کودکتان نادان است ؟

    بخش بزرگی از خود باوری در کودکان از اینکه او فکر کند شما او را می بینید به وجود می آید.

    هنگامی که کودک متقاعد می شود که برای والدینش دوست داشتی ومورد احترام است او تمایل پیدا میکند که ارزش های خودرا به عنوان یک فرد بپذیرد.

    بسیاری از کودکان میدانند که آنها مورد علاقه والدینشان هستند اما اعتقاد به اینکه توسط آنها محترم شمرده می شوند را ندارند. وبازهم تردید شما در رابطه با پذیرفتنش آشکار میشود. شما زمانی که او با مهمان ها صحبت میکند عصبانی می شوید. و هنگامی که او سعی میکند صحبت کند شما از بیان او جلوگیری می کنید. و یا زمانی که حرف بی خودی می زند به او می خندید.

    والدین نیاز دارند مواظب باشند که درباره شخصیت کودکان شان چه می گویند.

    والدین باید برای معرفی کتاب های خوب به کودکانشان ،بالا بردن بادبادک و فوتبال بازی کردن ، گوش سپردن به اتفاقات جالب آنها وصحبت درباره پرندگان وقت بگذارند.

    خط مشی مثبت اندیشیدن را تعلیم دهید

    یکی از خصوصیاتی که یک فردی احساس فرو مایگی می کند این است که او درباره نقص هایش برای هر کسی که گوش شنوا دارد سخن می گوید. هنگامی که شما درباره کمبود هایتان پر حرفی می کنید، یک برداشت از شخصیت شما در ذهن شنونده شکل می گیرد. و بعدا رفتار او با شما بر طبق شواهدی که شما تهیه کردید خواهد بود. اگر شما احساساتتان را در قالب کلمات جای دهید آنها به عنوان یک حقیقیت در ذهن شما جای می گیرند. بنابراین ما باید تفکر مثبت اندیشیدن را به کودکانمان بیاموزیم. اگر به طور ثابت از خود انتقاد کنیدآن به یک عادت علیه خود تبدیل می شود.

    باورهای نادرست او را اصلاح کنیم. مثلا” فرزند ما ن در مدرسه دانش آموز خوبی است امّا با درس ریاضی مشکل دارد . او ممکن است با خود بگوید:” من نمی توانم درس ریاضی را خوب یاد بگیریم ، پس یک دانش آموز بد هستم .” و این تفکّر غلط می تواند او را مستعد شکست سازد. او را تشویق می کنیم که به موقعیّت ها با دید بهتری بنگرد، شاید یک پاسخ سودمند برای او این باشد” تو دانش آموز خوب و پر تلاشی هستی ، ریاضی فقط یک درس از چندین درس توست که نیاز به صرف وقت بیش تر دارد . ما با هم روی آن کار می کنیم .”

    به کودک کمک کنید تااگر ضعفی دارد با مهارتی دیگرآن را جبران کند

    وظیفه ما به عنوان والدین این است که محرم راز آنها باشیم. زمانی که کودکان مضطرب هستند دلگرمشان کنید . زمانی که تهدید هاشان غیر قابل تحمل است دخالت کنید وبه انها ابزاری برای غلبه بر موانع بدهید. یکی از این ابزار ها جبران است. یک فرد می تواند ضعف های خود را به واسطه جمع کردن نقاط قوت به حد تعادل برساند. این وظیفه ماست که کودکانمان این نیرو را پیدا کنند.شاید کودکی بتواند در موسیقی جایگاهی بدست آورد. ممکن است بتواند ماکت هواپیما بسازد ، از خرگوش نگهداری کند یا فوتبال بازی کند.

    هیچ چیز خطرناک تر از فرستادن کودک به دوره نوجوانی بدون داشتن مهارت ، دانش فردی و بدون آموختن مفهوم جبران کردن در زندگی نمی باشد.

    او باید توانایی داشته باشد که بگوید: ممکن معمولی ترین پسر مدرسه باشم اما بهترین بازیکن تیم فوتبال هستم.

    پیشنهاد می کنم که که والدین نقاط قوت کودکان را تشخیص دهند ،سپس مهارتی که بیشترین شانس برای موفقیت اورا دارد انتخاب کنید. می بینید که او اولین گام را در این بین بدست آورده واگر لازم است به او پاداش دهید .اما اورا چنان تعلیم دهید که این مهارت را بیاموزد. اگر شما فهمیدید که اشتباه کردید موارد دیگر را از نو شروع کنید.

    اجازه ندهید که این اشتباه مانع از آموختن مهارت به او شود. پدرم هنگامی که من 8 ساله بودم خودش تصمیم گرفت به من تنیس آموزش دهد. اگر چه من بیشتر وقتم را با دوستانم بود. او با توپی به من ضربه می زد و من محکم به بالای تور می زدم. می گفتم یک توپ دیگر را مستقیم پرتاب کن. سپس روزی پسری از من خواست تا با هم بازی کنیم و قبول کردم. من تنیس را دوست داشتم . در طی دوره مدرسه ودانشگاه این تنیس بود که منبع اعتماد به نفس من بود. من از پدرم متشکرم که به من کمک کرد تا جبران کنم. والدین که در زمینه عقلانیت ، قدرت ، وزیبایی استرس ایجاد می کنند باید بدانند که کودکشان مجبور است در جهانی رقابت کند که این ویزگی در آنها مهم به شمار می روند.

    برقراری انضباط به وسیله احترام

    آیا تنبیه ، خصوصا تنبیه بدنی غرور کودک را خرد می کند؟ پاسخ آن به شیوه ونیت والدین بستگی دارد. تنبیه بدنی در جواب خودسری کودک ابزاری ارزنده است. هرگز به خود اجازه ندهید که او را در مقابل دیگران تنبیه کنید ویا رفتار غیر محترمانه ای با او داشته باشید.

    به مسایل کلاسی او توجه کنید(دانش آموز کند بیشتر دچار مشکلات عزت نفس میشود)

    به طور کلی کودک فن خواندن را در پایان سال دوم در مدرسه می آموزد. اعتماد به نفس در صورت پی در پی بر اثر مسائل و مشکلات خواندن مورد تهدید قرار می گیرد.

    دانش آموز کند احتمالا بیشتر دچار مشکلات عزت نفس می شود. والدین چه کار می توانند بکنند؟

    شما هر کاری را که کودک شما به رغم بهترین تلاش هایش نمیتواند انجام دهد باید آن را کم اهمیت جلوه دهید.

    از حمایت افراطی اجتناب کنید

    آماده سازی برای مسئولیت پذیری در بزرگسالی ازآموزش در طی دوران کودکی سر چشمه می گیرد.

    یک کودک باید روی پیشرفت در زمینه برنامه ریزی مرتبط ، اختصاص دادن مسئولیت در دوره سنی اش تشویق شود.

    هر ساله کودک باید تصمیمات بیشتری برای خود اتخاذ کند.

    به عنوان مثال یک کودک 7 ساله ، معمولا توانایی انتخاب لباس های خودش را در طی یک روز را دارد.

    او باید اتاقش را تمیز نگه دارد وتخت خوابش را مرتب کند. حمایت بیش از حد والدین باعث می شود که کودک از برنامه ریزی معمولی اش عقب بیافتد.

    به عنوان مثال در سن 10 سالگی ، او در نوجوانی برای آزادی و پذیرفتن مسئولیت با نداشتن آمادگی مواجه می شود.

    اهمیت نگرانی والدین، در افزایش اعتماد به نفس کودکان توسط مطالعات زیادی به اثبات رسیده است.

    در اینجا راهکارهای مهمی که برای بالا بردن اعتماد به نفس به کار می رود آمده است.

    1) کودک در خانه بیشتر مورد علاقه وارزش واقع شود.

    2) والدین شان راهکارهای راسخی را تعیین کنند.

    3) در خانه به آنها آزادی عمل بدهند.

    این ها روش هایی برای آموزش به کودک است تا اهمیت وجودی او بدون اهمیت دادن به نوع بینی ، یا اندازه گوش ها ویا کار آمد بودن فهم وعقل درک وتقدیر گردد.

    گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک می شوند.

    از آنجایی که مادر و یا مربی کودک، تماس بیش تری با نیازهای جسمی روانی او دارد ، می تواند تأثیر بیش تری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه می کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می گیرند و اجازه نمی دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن هادر آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می کند:

    الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازه ی مادر می تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن هاست.

    ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه ی هیچ گونه عمل و تصمیم گیری به فرزندان خود نمی دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی کفایتی و عدم شایستگی می کنند. این گروه فرمانبردار، مطیع و منفعل هستند.

    اگر کودک در خانواده ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می تواند ویژگی های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی های خود ، با مشکلات روبه رو شود. از طرفی می تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید.

    به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس هستند و نمی توانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند. اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آن چه مهم است کیفیت روابط است».

    برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند:

    ۱)پیش بینی های منفی

    اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می گذارد و به تدریج باعث می شود که فرزندشان نسبت به توانایی ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد.

    ۲) توقعات نامعقول بیش از اندازه

    بعضی از والدین توقعات و خواسته هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می کنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی های فرزندانشان پایه ریزی کنند.

    ۳) هیچ گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهیدوآنهارا مقایسه نکنید

    کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می کند و دیگری شکست می خورد ، دلیل نمی شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می شود. توانمندی های فعلی او را با توانمندی های خودش در گذشته مقایسه کنیم.

    ۴) منطقی باشید

    بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز می خواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایه ی خواسته ها و انتظارات آنها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوه ی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی. موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است.»

    ۵) توقعات دو طرفه

    شعار بسیاری از والدین این است «آن کاری که می گویم بکن، نه آن کاری که می کنم»، برای نمونه، مادری از فرزندش می خواهد که وسایلش را جمع کرده، اتاق نشیمن را شلوغ نکند؛ در حالی که لباس ها و وسایل خودش گوشه ی اتاق ریخته است. در چنین شرایطی کودک احساس می کند که ارزش او در خانواده کم تر از دیگران است. پس اول خودتان عمل کنید و بعد از فرزندتان بخواهید. یادمان باشد فرزندا نما ن از راه چشم تربیت می شوند نه از راه گوش .

    از طريق اعمال وکردار، رفتارها، بازي هاي کودکان و نوع برخورد با هم سالان مي توان ميزان اعتماد به نفس را تشخيص داد

    دلبستگي هاي ناايمن را که در دوران نوزادي و کودکي وجود دارد و تا نوجواني ادامه مي يابد، جزو علل اعتماد به نفس پايين استو کودکان وابسته به والدين در هنگام تحصيل دچار افت تحصيلي مي شوند و در بين هم سالان خود نمي توانند هنگام بازي نقش راهبردي ايفا کنند. کودکان وابسته به والدين به طور معمول بهانه گير و پرخاشگر هستند و زود گريه مي کنند و والدين چنين کودکاني در مورد چگونگي تقويت اعتماد به نفس آگاهي لازم را ندارند.

    والدين بايد نيازهاي کودکان را بشناسند و به آن ها توجه کنند و ناکامي ها و سرکوبي را سرلوحه شيوه تربيتي خود قرار ندهند و از رفتارهاي سرزنش کننده خودداري کنند.

    متاسفانه بعضي از والدين، نقاط ضعف کودکان خود را کمتر مي بينند و يا روي آن را مي پوشانند که عواقب جبران ناپذيري را به دنبال خواهد داشت. بعضي از کودکان به محض ورود به يک مکان مانند مهماني، مدرسه و کلاس هاي ورزشي، عقب نشيني و مقاومت مي کنند که اگر به مدت طولاني اين روند ادامه يابد، بايد به درمان گر ارجاع داده شوند.

    تمام کودکاني که اعتماد به نفس پايين دارند داراي اضطراب بالايي هستند. اضطراب روي سيستم سمپاتيک اثر مي گذارد و تن صدا کاهش مي يابد و کودک با احتباس مثانه روبه رو مي شود، عرق مي کند و صورتش به شدت برافروخته و قرمز مي شود.

    توسط motakhasesan · 2626 روز 19 ساعت 51 دقیقه قبل

    سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

  11. 0 votes

    سلام دختر 3 ساله اي دارم كه خيلي بهم وابسته است شب اداراي هم داره هميشه خودم بايد غذاشو دهنش بزارم و اصلأ گوش به حرف من نميده و با گريه كردن هميشه حرفشو به كرسي ميشونه.لطفأ راهنماييم كنيد

    با سلام. در رابطه با شب ادراری میتوانید با مشاور صحبت کنید 22354282/2289558
    اما در رابط با وابستگی :
    یک کودک وابسته اصرار دارد که دایما در نزدیکی و مجاورت والدین باشد و زمانی که نزد کس دیگری گذاشته می شود، علائمی از وحشت و عصبانیت ناشی از جدایی و دوری از والدین را از خود بروز می دهد. برای برخی از کودکان،جدا شدن از والدین،بسیار دشوار است.حتی زمانی که یک غریبه در اطراف نیست،ممکن است دائما جلوی پای شما را بگیرد و سایه به سایه شما در تمام خانه بیاید.اگر احساس جدایی بکند،خودشان را دور چای شما می پیجاند و محکم آن را می گیرد و گریه می کند.البته،کودکان پیش از آنکه به سن بلوغ برسند،معمولا راههای دیگری را برای کنار آمدن با جدایی پیدا می کنند،ولی در حدود چند ماهگی،آویزان شدن،تجربه خسته کننده ای برای والدین به شمار می رود کودکانی که دچار هیجانات منفی دوری از پدر و مادر می شوند اغلب ممکن است جیغ بزنند، گریه کنند، قشقرق به پا کنند و یا حتی برای جلب توجه استفراغ کنند. اینگونه کودکان می توانند یاد بگیرند که با دوری و جدایی از والدین کنار بیایند. البته به شرطی که شما به آنها اطمینان خاطر دهید، دور بودن از آنها را با آنها تمرین کنید و به دلواپسی ها و حرف هایشان گوش فرا دهید. اغلب کودکان طبیعی بین ۹ ماهگی تا ۴ سالگی علائم وابستگی را از خود بروز می دهند. بچه های بزرگتر چنانچه بدلیل تغییرات زندگی احساس تنش و استرس کنند، می توانند این خصوصیت را از خود بروز دهند. داشتن یک فرزند وابسته مانند قرار گرفتن در غل و زنجیر است. چرا که صرفنظر از اینکه کجا هستید و در چه شرایطی و یا چکاری انجام می دهید او توقع توجه افراطی از شما دارد. برای اینکه بتوانید گام به گام و به طور تدریجی کودکتان را از خود مستقل و او را با محیط های نامانوس هم آشنا سازید توصیه می‌شود: ـ اگر کودکتان توانایی حرف زدن دارد، از او بپرسید چرا هنگامی که از شما دور می‌شود احساس اضطراب و عصبانیت می‌کند. از او بخواهید که درباره هرگونه تغییرات اضطراب‌زای زندگی مانند نقل مکان به منزل جدید، تغییر مدرسه، مشکلات با دوستان یا مورد گردن‌کلفتی قرار گرفتن از طرف همسالان و ..با شما صحبت کند. تا زمانی که تمام حرفهایش را به شما بگوید شما فقط به دقت گوش دهید. ـ از کودکتان بخواهید که یک تصویر یا نقاشی از آنچه که هنگام جدایی از شما احساس می کند ترسیم کند تا او به یک روش خلاقانه احساساتش را با شما مطرح کند، از او بخواهید که هنگام ترسیم شکل مذکور یا اتمام نقاشی ، آن را شرح و تفسیر کند. وقتی که او درباره احساساتش و یا درباره هر موضوع چالش‌برانگیزی با شما حرف می‌زند، او را از اینکه در امنیت و آسایش بسر می‌برد، مطمئن سازید. ـ فرزندتان نشان دهید که احساسش را درک می کنید. کاری نکنید که احساس کند بیان احساساتش کار غلطی است. برایش توضیح دهید که هر چند الان با او بازی نمی کنید اما برایش یک برنامه شاد و سرگرم کننده در نظر گرفته اید ـ قایم باشک بازی کنید.با بزرگتر شدن کودک،قایم باشک بازی کنید.و به تدریج، زمان و فاصله بازی را در خانه بیشتر کنید.به این ترتیب،آنها جدا شدن از شما را راحت می پذیرند،زیرا این کار با بازی انجام می گیرد. ـ اگر علیرغم این تلاش‌ها باز هم کودکتان به رفتارش ادامه داد ناشکیبایی نکنید و سرش داد نزنید. در عوض، مجددا و با دقت بیشتر برایش شرح دهید که نمی توانید الان با او بازی کنید. تشویق کنید که با وسایل و اسباب‌بازیهایش ساعات خوشی سپری کند. مثلا بگویید چرا یک قلعه زیبا برای من نمی‌سازی؟ لباس شاهزاده، رنگ نشده است؛ به نظرت قرمز بهتر است یا آبی؟ و ….آرام باشید و سراغ کارتان بروید که متوجه شود واقعا مشغله دارید.

    توسط motakhasesan · 2626 روز 19 ساعت 41 دقیقه قبل

    سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

  12. 1 vote

    مقاله : مخصوص كودكان نوپا

    كودكان، مخصوصا كودكان نوپا عاشق بالا رفتن از ديوار، پله، كشوها و… هستند. اين بالا رفتنها در طبيعت آنهاست تا مهارتهاي حركتيشان تقويت شود. خانه را امن كنيد و هميشه مراقبشان باشيد

    توسط مدیریت سایت · 2579 روز 34 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

پاسخ شما

اعتماد بنفس در فرزندان | مشاوره جنسی رایگان

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.