


واکنش پدرم…
من 20 سالم هست،دو سال پیش با پسری اشنا شدم که هم سن خودم هست،من اولش علاقه ای بهش نداشتم و خیلی اذیتش میکردم اما اون یواش یواش منو عاشق خودش کرد،دعاهامن زیاد بود چون بلد نبودیم باهم کنار بیایم اما کم کم یاد گرفتیم ما با هم زندگی فهمیدیم و بزرگ شدیم ت این راه اشتباهات زیادی هم کردیم که خانواده هامون همه چیو فهمیدن،یه بار که من با خانوادم رفته بودیم شمال،ان هم با دستش امده بود چن جا پیدا نمیکردن اومدن ت همون ساختمنی که ما بدیم سوویت اجاره کردن ی بار که بابام اینا نبدن من رفتم دم سوویت اونا تا ببینمش اما یهو خانادم امدن منم برای اینکه نبیننم رفتم تو اما نتونستم بیام بیرون چون سوویت اونا طبقه همکف بود به سرم زد از پنجره بیام بیرون اما یهو پدرم سررسید و منو دید من گفتم داشتم از پنجره فوضولی میکردم اما اون بارش نشدو رز بعدش قتی اونا داشتن میرفتن البته دور از چشم من رفت باهاشون حرف زد و گغته بود که شما دخترای مردم از راه به در میکنینو از این حرفا با منم راجع به معایب دوست پسر گفت اما فقط همین چند ماه بعد یه بار که من چند ساعتی به گوشیم سر نزده بودم اون نگران شد و به خونمون تک زنگ زد بابام شک کرد،وفتی من نبودم زنگ زده بود و با مادر اون پسر حرف زده بود چون مشخصاتشو از مسافرت شمال فهمیذه بود از مادرش پرسیده بود و قضیه شمالو بهش گفته بوده مادرش هم به بابام گفته بود ما هم دانشگاهی هستیم دیگه نمیدونم چی بهش گفته بوده که مامان اون سعی میکرد ر ابطه مارو بهم بزنه،این قضیه رو پدرم اصلا با من مطرح نکرد ،نمیدونمم چرا ؟؟بلکه مادر اون پسر بهش گفته بود و اونم به من گفت ما میخوایم با هم ازدواج کنیم اما نمیدونم چطوری پدرمو متقاعد کنم البته ما الان شرایط ازدواج نداریم چون اون هنوز درسش تموم نشده اما اگه چند سال دیکه هم با هم بمونیمو پدرم قبول نکنه جی؟ما الانش نمیتونیم قید همو بزنیم چه برسه چند سال دیگه،توروخدا کمکم کنید پدر من فوقالعاده غیرتیه من نمخوام دلشو بشکنمو تو روش وایستم اما تنها کسی که دوسش دارم اونه و بدون اونم نمیتونم کارم شده دعا توروخدا بهم بگید چیکار کنم اصلا دلیل این سکوت پدرم چیه؟
توسط afsooooos درازدواج · پاسخ 3325 روز 15 ساعت 24 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
سلام دوست عزیز
کتب اسلام برای جلوگیری از فساد و تباهی انسان ها و برای حفظ فرد و جامعه از بروز مشکلات ناشی از مفاسد اخلاقی، همچنین برای استحکام بخشیدن به کانون خانواده و … سفارش زیادی به ازدواج کرده است، اگر جوانی به سنی از بلوغ و رشد رسیده که می تواند برای زندگی و آینده خود تصمیم بگیرد، این کار نیز مورد اهتمام دین اسلام است. منتها در این جا چند نکته است که باید به آنها توجه شود:
مکتب حیات بخش اسلام در موضوع ازدواج اوّلین چیزی را که مورد توجه قرار داده است، مسئله ی “کفو” بودن زن و مرد است؛ یعنی دختر و پسر جوان که قرار است با هم ازدواج کنند و در آینده زندگی مشترک و با تفاهم و به دور از اختلاف داشته باشند، باید با یکدیگر مشترکات دینی، فکری، فرهنگی، اخلاقی و … داشته باشند و تقریباً از نظر فکری و فرهنگی در سطح نزدیکی باشند، تا خدای ناکرده در زندگی زناشویی و در تربیت فرزندان دچار اختلاف نشوند.
این مسئله ای است که جوانان در هنگام ازدواج باید آن را مورد توجه قرار بدهند و به دور از احساسات، بلکه با فکر و اندیشه جوانب قضیه را بسنجند و بعد اقدام به این کار کنند.
به آشنایی اندک در دانشگاه و خیابان اکتفا ننمایید.
سعی کنید از راه احساسات تصمیم نگیرید.
. بعد از مشورت و تحقیق در صورتی که به نتیجه مثبت رسیدید و باز هم با مخالفت پدرتان مواجه شدید، ضمن رعایت احترام ایشان می توانید از بستگانی؛ مانند پدر بزرگ، مادر بزرگ، عمو، دائی و یا از دوستان نزدیک پدر و… که می توانند در تصمیمات پدرتان نقش داشته باشند کمک بگیرید که مداخله کرده و مصلحت اندیشی کنند تا از ایشان بخواهند، این مشکل را حل کند وپسر به خواستگاری شما بیاید که انشاء الله شما به خواسته خود برسید.
توسط آقای ص - غفاری · 3324 روز 20 ساعت 56 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
AFSOOOOOS,
خب دوست عزیز باید در این مورد تا مدتی از این تماس گرفتن ها دوری کنید تا روابط عادی بشه و حساسیت خانواده ها کم بشه
شما فقط با این روش کارو واسه خودتون سخت میکنید …
پس بهتره کمی عاقلانه تر رفتار کنید تا بتونید برای آینده زندگی خوبی رو به پا کنید …
درضمن برای مشاوره ، به سایت تخصصی مشاوره مراجعه فرمایید .
http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3218 روز 11 ساعت 20 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست