


مشاور زنان:فعالیت زنان از قدیم تا به امروز
بیماری زنانتعزیه زنانزنان خیابانیزنان دوران قاجارزنان سردمزاجزنان شاغلزنان کارگرزنان و زندگی مشترکزنان و نقش مادرانهزنان و نقش همسرانهفعالیت آموزشی زنانفعالیت اجتماعی زنانفعالیت اقتصادی زنانفعالیت زنانفعالیت سیاسی زنانفعالیت مذهبی زنانفعالیت ورزشی زنانقانون حمایت از زنانقانون حمایت از فعالیت زنانمشاور آنلاین زنانمشاور پزشکی زنانمشاور حقوقی زنانمشاور زنانمشاوره زناشویی زنانمشکلات جنسی زنانمشکلات خانوادگی زنان
نگاهی به تعزیه زنان پس از 150 سال از دوران طلاییاش
نمایش تعزیه زنانه، تعزیه ای است که روزگاری به وسیله زنان و برای تماشاگران زن، معمولا در دنباله مجالس روضهخوانی اجرا میشد. این نوع تعزیه با حمایت و همت قمرالسلطنه ـ دختر فتحعلی شاه ـ و بعدها عزتالدوله ـ خواهر ناصرالدین شاه ـ در منزلهای خودشان پا گرفت و چون جنبه خصوصی و اشرافی داشت، تنها به صورت کاری تفننی برجا ماند و عمومیت و توسعهای نیافت. این تعزیهها را در فضای باز حیاطها، یا تالارهای بزرگ خانهها بازی میکردند. بازیگران شبیهخوانهای زنی بودند موسوم به «ملا» که پیش از آن در مجلسهای زنانه روضه میخواندند و یا پای چنین مجالسی راه و رسم بازیگری را آموخته بودند. نقش مردان مجالس مختلف را نیز خود بازی میکردند. ملا نبات (مخالف خوان) و ملا فاطمه و ملا مریم از شبیهخوانها و حاجیه خانم، دختر دیگر فتحعلی شاه، از تعزیهگردانهای بنام این دوره بودند.
درونمایههای این تعزیهها همچون مضامین تعزیه معمولی بود، با این تفاوت که قهرمانهای اصلیش را بیشتر زنان تشکیل میدادند از آن جملهاند: تعزیه شهربانو، عروسی دختر قریش و مانند آنها. آنها که نقش مردان را بازی میکردند، سعی مینمودند با بهکارگیری لباسها و خرده وسایل دیگر، وضع ظاهر خود را به قیافه مردان نزدیک کنند، حتی صدایشان را هم به هنگام بازی تغییر میدادند و چون تماشاگران نیز همگی زن بودند، پوشاندن چهره نیز دیگر معنی نداشت. تعزیه زنانه تا میان عهد قاجار گاهگاه در خانههای اشرافیان بازی میشد و رفته رفته تا اواخر این دوره از میان رفت.
اما در این شرایط یک گروه از بانوانی که به تئاتر و تئاتر ایرانی علاقهمند هستند با جستوجو در تاریخ کشور خودمان به احیای این سنت قدیمی روی آوردند. سرپرستی این گروه نشانه را خانم غلامی عهدهدار است.
تعزیه مراسمی با قابلیت نمایشی نه فقط برای سوگواری
من به تعزیه و هنرهای ایرانی بسیارعلاقمند هستم. من در اراک متولد شدم ودر شهری بزرگ شدم که یکی از مهدهای بزرگ نمایش تعزیه در ایران است و همیشه به این مراسم با دیدگاه سوگواری نگاه میکردم، ولی بعد از تحقیقاتی که در این رابطه انجام دادم به لایههای پنهان این نمایش پی بردم. سعی کردم تا بعد نمایشی تعزیه را تقویت کنم و تعزیه را دوباره با دیدگاهی جدید نشان دهم.مشاوره زنان
احیا نه ابداع
تعزیه زنانه روشی نیست که ما آن را ابداع کرده باشیم، بلکه روشی است که ما آن را احیا کردیم تعزیه زنانه یک نوعی از انواع تعزیه است. ما سعی کردایم که تمام ساختار کار را به سمت زنانه بودن پیش بریم به این معنا که از آهنگ و محتوای نمایش به سمت زنانگی پیش رود، زیرا در تغزیه زنان دوران قاجار، همان دست نوشتههای تعزیه مردانه خوانده میشد و به نوعی فقط جایگاه زن پوشها با مرد پوشها عوض شده بود و تغزیه به همان شکل مردانهاش بود، ولی در روش و نگاه ما با توجه به شرایط حال حاضر اجتماع و مخصوص تعزیه زنانه، متن نوشته میشود یا کارکترهای جدید اضافه میشود و ما با دید تئاتر به آن نگاه کردیم، نه با دید تعزیه، البته ما به تمام قوائد تعزیه وفادار هستیم.
تعزیهای با موضوع اجتماعی
در مورد ضرورت این نمایش باید بگوییم گروه نشانه کار خود رابا تعزیه زنانه شروع کردهاند، ولی در مصائب خاندان ابوفاضل یک تعزیه که در آن هم زن، هم مرد بازی میکرد را اجرا کردیم که در ایران اولین بار بود. تعزیه یک هنر ملی است و باید با شرایط امروز هماهنگ شود. باید از حالت سنتی آن خارج شود و به مسائل اجتماعی بپردازد.
ما باید مرثیههای بزرگ زمان حال را در غالب نمایشهای گذشته بگویم. من برای احیای این روش در ابتدا با پژوهش در رابطه با خود تعزیه و تعزیه زنانه شروع کردم و در مرحله بعد شروع به تغییر در آن کردم.
ورود آقایان ممنوع میباشد، حتی شما آقای عزیز
در اجرای تعزیه زنانه به این علت که زنان آواز میخوانند، مردان نه در دوران قاجار میتوانستند حضور داشته باشند و نه در این دوران. نمایشهایمان که عموما در مجالس زنانه است، ویژه بانوان است. حتی گروه موسیقی زنانه هم داریم که در این گروه ترومپت تعزیه که یک ساز کاملا مردانه است را هم میتوانند بنوازند. البته با آهنگهای زنانه و به موسیقی تعزیه دف و نی را هم اضافه کردهایم. امیدواریم در نمایشهای آینده با تمهیداتی مثل همخوانی مرد وزن و یا همخوانی دو زن با هم این امکان را به وجود آوریم تا مردها هم بتوانند این تغزیه زنانه را بینند.
چون شما گروهی زنانه هستید، بهتر است نباشید
در ابتدای حرکتمان مشکلات و مخالفان زیادی هم داشتیم، در این شرایط مسئولان سازمان فرهنگی وهنری شهرداری از ما حمایت زیادی کردند و ما توانستم سه نمایش را اجرا کنیم. ولی در حال حاضر که قرار است ما باز هم اجرا برویم با مشکلات زیادی روبهرو هستیم. ما نمایش آماده اجرا داریم و منتظر مجوز اجرا هستیم که دوباره مخالفت میکنند و دلایشان بیشتر مربوط به این است که این نمایش صرفا زنانه است و نسبت به آن دو دل هستند و بیشتر فکر میکنند نبودنش بهتر از بودنش است و البته مسئولان سازمان شهرداری دیگر از ما حمایت نمیکنند و ما در حال حاضر در تلاش هستیم، همان محتوا را با قالبی دیگر ارائه دهم تا این محتوا را حفظ کنیم، ولی با این همه فاصله گرفتن نمیتوان اصل را حفظ کرد.
برخورد تماشاگران
برخورد تماشاگر بسیار جالب است. ما اولین اجرایمان را در يك فرهنگسرا انجام دادیم. در جایی که بسیاری از مردم تئاتر را نمیشناختند و تعزیه رابه خاطر ثوابش دوست دارند. اما زنان این منطقه با این نمایش ارتباط خوبی گرفتند، زیرا ما برخلاف خود تغزیه که متن و آهنگ آن در تمام اجراها یکسان است و هر فرد میتواند فیلم این نمایش را خریداری کند، برای هر اجرایمان متنی متفاوت و آهنگی جدید مینوشتیم. و در پایان نمایش تماشاگران با چشمانی گریان از بازیگران میخواستند که برایشان دعا کنیم.
چون سخت است، پس بهتر است نباشد
ما در جشنواره بانوان اجرا داشتهایم و در ادامه اجرای عموم گرفتهایم. ولی در جشنواره آئینی سنتی نمایش ما را رد کردهاند، چون برای اجرا این نمایش باید متفاوت عمل میکردند و تمام عوامل پشت صحنه مثل نور پرداز نیز باید خانم میبودند و به همین دلیل برایشان سخت بود و حاضر نبودند این همه سختی را تحمل کنند. ترجیح میدادند با همان روش قدیمی چشنواره را اجرا کنند.
شمشیر خوردن در اجرا
در یکی از اجراهایمان دو بازیگر این نمایش در حال شمشیر بازی بودند که ناگهان یکی از بازیگران بر اثر ضربه بر روی زمین افتاد ما فکر میکردیم در رابطه با خود نمایش است، ولی بعد از نمایش متوجه شدیم ایشان توسط شمشیرآسیب دیدند.
تئاتر ملی
همه جا در رابطه با تئاتر ملی صحبت میشود که به عنوان نمادی از یک کشور شناخته میشود مثل تئاترهای کشورهای چین و ژاپن. تئاتر ملی ما این نیست که ما یک تعزیه را به صورت کامل و بدون تغییراتی در سایر کشورها اجرا کنیم. ما برای داشتن یک تئاتر ملی نباید پیشنه خود و ارتباطش با دنیای امروز را فراموش کنیم. باید ارتباطی میان این دو ایجاد کنیم و تا زمانی که ما خواستگاههای تئاتر خود را در یونان جستوجو کنیم و عناصر تئاتر خود رانشناسیم و آنها را مناسب شرایط حال خود نکنیم نمیتوانیم به یک تئاتر ملی که در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد، برسیم.
سی مرغ کم مصرف، اما پرغرور
سال 81 روزنامههای مشهد تیتر زدند آتش نشانی آتش گرفت، حكایتش آن بود كه گروه سیمرغ نمایش «واقعه در واقعه» را با كار گردانی: محمد برومند و حضور 60 بازیگر در محل قدیم آتش نشانی به صحنه برد كه در طول 10 شب 50 هزار نفر تماشاگر آن بودند.
هنگام زلزله بم گروه سیمرغ با همكاری با یونسف به صورت رایگان در طی دو سفر برای كودكان آسیبدیده در شهر بم نمایش اجرا كرد و در مشهد تمام فروش بلیت نمایش گلناز را به كودكان بم تقدیم كرد.
سال 1375 به همت محمد برومند جوانان با استعداد و عاشق تئاتر شناسایی وگرد هم جمع شدند تا برای كودكان و نوجوانان نمایش اجرا كنند و نام خودشان را گذاشتند گروه سیمرغ به این امید كه «به پیروزی اندر نمایش كنند/ جهان آفرین را نیایش كنند.»
درست مثل سفر سیمرغ در طول راه عدهای از راه باز ماندند اما یوسفی، كیانمنش، صانعی و… با تمام سختیها رفتن و همچنان در راه هستند تا به سیمرغ برسند و جالب اینكه صفا و صداقت باعث پیوند زناشویی بین آنها شد، محمد با منیره، صدیقه با احسان، فرشته با مجید، مهدیه با جواد، سعیده با جمیل واعظم با تقی راهی خانه بخت شدند و حالا باید منتظر نسل دومیهای گروه سیمرغ شد. كودكان هنرمندی همچون ایلیا برومند كه كمتر از 12 سال سن دارد و در گروه سیمرغ نمایشهای: «كاكلی» و «همه دوستان من» را در كشورهای بوسنی و هند به صحنه برد.
سال هفتاد و پنج مبتكر و برگزاركننده اولینهای بسیاری شدند: اولین مسابقه عكاسی از یك تئاتر با حضور تمام عكاسان حرفهای و آماتور شهر، اولین مسابقه نقاشی كودكان از یك نمایش كه آثار برگزیده در قالب یك نمایشگاه مورد بازدید عموم قرار گرفت و… مهمتر آنكه اولین سالن خصوصی تئاتر در مشهد را با نام خانه نمایش راه اندازی كردند. دیگر با خیال راحت میتوانستن تمرین كنند، كلاس آموزشی برگزار كردند، آرشیوی از تله تئاترهای ایرانی و خارجی تشكیل دادند، كتابخانه تخصص تئاتر و نمایشنامه تاسیس نمودند، جوانان بسیاری در گروه سیمرغ آموزش دیدند كه امروزه از بهترین بازیگران و عروسكسازها و عروسكگردانهای تئاتر محسوب میشوند.
از سال هفتاد و هشت تا هشتاد و یك به همت گروه تئاتر سیمرغ همه روزه در مشهد تئاتر اجرا شد صبحها برای كودكان و بعدازظهرها برای عموم. خانه نمایش شد پاتوق تمام گروهای نمایشی شهر، هنرمندان بسیاری آثارشان را در خانه نمایش اجرا كردند و گروه سیمرغ خانه نمایش خودش را رایگان در اختیار جوانان با استعداد شهر قرار داد تا شرایط فعالیت برای همه مهیا شود.
در اين برهه از زمان نمایشهای موفقی به صحنه رفت همچون: كاكلی، ج مثل جادوگر، پرنده آوازخوان، بهارك، روزی نه مثل هروز، توپ جادویی، گلناز، آهنگ قدیمی، آنتیگونه، باور یافتگان، بعد از مگریت، لعیا، مرد دیگر، مهتابی، سرزمین خورشید، مریم تیك تاك و….
سال هشتاد محمد برومند برای تاسیس و مدیریت گروه سیمرغ و خانه نمایش به عنوان فعالترین هنرمند تئاتر از سوی كمیته ملی تئاتر و مركز هنرهای نمایشی معرفی و تقدیر شد. هرچند همان سال با تعویض مدیر مركز هنرهای نمایش تمام قولهایی كه در مراسم روز جهانی تاتر برای حمایت گروه سیمرغ به او داده بودند، به فراموشی سپرده شد، اما گروه سیمرغ راه خودش را رفت چون عادت داشت به برخوردها و قولهای پوشالی بعضی از مدیران. هرچند كه گاهی این برخوردها سیمرغ را هم زمین گیر میكند.
در سال هشتاد و یك به دلیل همین بیمهریها در خانه نمایش تخته شد و جمعی از هنرمندان این گروه به تهران مهاجرت وبعضی دیگر برای ادامه تحصیل راهی فرنگ شدند.
در سالهای اخیر با آنكه هسته مركزی گروه پایتختنشین شدهاند، اما برای آنكه سفر سیمرغ متوقف نشود، هر سال حداقل یك نمایش را آماده و در مشهد و شهرهای دیگر و نیز جشنوارههای عموما خارجی اجرا میكنند نمایشهایی چون: مردان خورشید، چولی غزك، جیگی جیگی ننه خانم و… و این چنین است که با سعي و تلاش خود، به هر طريق و روش هم كه شده، هنوز چراغ کم مصرفشان را همچنان روشن نگه داشتهاند.
توسط مدیریت سایت درمشاوره خانواده · پاسخ 2984 روز 21 ساعت 58 دقیقه قبل
سوال: 43 پذیرفته شده: 1 ( 2% ) | امتیاز: 867
سلام واقعا تحت تاثیر سیمرغ قرارگرفتم ماهم 1زمانی همچین گروهی داشتیم خیلی هاباهم ازدواج کردندخیلیاموندند بعضیا مثل سعی درفراهم کردن همچین گروهی که ناکام ماند والسلام
توسط bijan · 2981 روز 2 ساعت 14 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0