


مشاوره در مورد دوست پسر؟
من دختری هستم26 ساله سه سال پیش با پسری نتی آشنا شدم خیلی رابطه مون جدی نبود بعد از یک مدت هم کملا قطع شد تا امسال که دوباره دیدمش جریان گرفتاری هاشو برام گفت و اینکه مادرش فوت کرده بود و قاد ر نبوده با من تماس داشته باشه خیلی اصرار داره که با هم رابطه داشته باشیم و این هم گفته که نمیتونه با من ازدواج کنه چون از یک مذهب نیستیم منم زیاد اصراری با ازدواج با هاشو ندارم ولی چون تنهام دوسش دارم بعضی وقتا هم خیلی ناراحت و افسرده میشه سوالم اینه میتونه این دوستی روی من تاثیر منفی بزاره؟؟با اینکه مهربون میشه ولی من میترسم آیندمو بخطر بندازه؟
توسط heliya درمتفرقه · پاسخ 3262 روز 23 ساعت 10 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 1 ( 100% ) | امتیاز: 5
سلام دوست عزیز
به قول خودتون طرف به شما گفته که قصد ازدواج با شما رو نداره پس چرا خودتون سرگرم این بازی بدون برد میکنید اگه این رابطه ادامه داشته شما به شدت وابستگی بیشتری به هم خواهید داشت پس سعی کنید که رابطه رو تموم کنید
توسط آقای ص - غفاری · 3260 روز 20 ساعت 52 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
به نظر شما ازدواج یه نوع برد؟؟
من مخالفه این قضیه هستم …احساسی که من در کنارش دارم هیچ جا احساس نکردم سوال من اینه که آیا من میتونم اونو از ناراحتی هایی که بعضی مواقع به سراغش میاد نجات بدم و حالت ناراحتیشو برطرف کنم؟؟؟؟
فقط یه چیز دوست عزیز درست توایران دوستی به این صورت هنوز کاملا جا نیفتاده ولی 2 تا دوست از جنس مخالف میتونن تاثیر زیادی تو زندگی هم داشته باشند ما دخترایه ایرانی دنباله این هستیم با کسی دوست میشیم به هر نحو که شده اونو با هر نوع اخلاقه بدش یا خوبش ماله خودمون کنیم….
دوستی سازنده میتونه مسیر زندگی آدمو تغییر بده
توسط heliya · 3260 روز 3 ساعت 41 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 1 ( 100% ) | امتیاز: 5
طرف قصد ازدواج با شما رو نداره پس دلیل این اصرا شما چیست ؟؟
توسط آقای ص - غفاری · 3260 روز 3 ساعت 26 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
چی ربطی داره همو دوست داریم مثه یه دوست
همه کار برای هم انجام میدیم
مذهب من نیست من نمیخوام با کسی که مذهبش با من یکی نباشه ازدواج کنم!!!
اون هم قبول کرده مشکلی نداریم من سوالم یه چیز دیگه بود؟
توسط heliya · 3260 روز 3 ساعت 7 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 1 ( 100% ) | امتیاز: 5
شاید شما منو درک نمیکنی واقعا من برا ازدواج با این آقا ذهنمو درگیر نمیکنم ما 3 سال با هم دوستیم روزایه خوب و 100 البته خوبی با هم داشتیم ولی سوالم اینه که بعضی مواقع خیلی ناراحتو افسرده میشه من چی کار باید بکنم؟نمیتونم ناراحتیشو ببینم؟
توسط heliya · 3260 روز 3 ساعت 4 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 1 ( 100% ) | امتیاز: 5
از طرز صحبت وادب شما …………………
شما متاسفانه اراده ای برای قطع این رابطه بی سرانجام نداری شما برخلاف دخترای دیگه سعی در به کرسی نشاندن حرفه خودتون داری پس سعی کنید که رابطه رو قطع کنید برای خاتمه دادن یک رابطه، موضوع را به صورت حضوری یا تلفنی مطرح کنید. اما اگر می دانید تاب تحمل اصرارهای طرف مقابل برای حفظ رابطه را ندارید، قبل از حضور در محل قرار، همه واکنش ها و پاسخ ها و اصرارهای احتمالی او را پیش بینی کرده و برای آن جوابی آماده کنید. این طور هم ذهن خودتان آماده تر است هم راحت تر او را قانع می کنید که این رابطه سرانجامی نخواهد داشت.
به او بگویید که فکر می کنید آینده مطلوبی در کنار هم نخواهید داشت و خوشبختی و آرامش را در آینده از هم دریغ خواهید کرد. بگویید این تصمیم به نفع هر دو شماست و امیدوارید سرنوشت خوبی در انتظارش باشد.عد از جدایی تا مدتی غمگین هستید، پشیمان می شوید، احساس تنهایی می کنید، دوست دارید به خاطرات دو نفره تان مراجعه کنید و به تمام مکان هایی که با هم رفته اید سر بزنید. آهنگ های غمگین گوش دهید، رمان های عاشقانه بخوانید و گریه کنید… این ها همه طبیعی است.
اما نباید اجازه دهید این رفتارهای طبیعی، شما را از ادامه زندگی باز دارند. رابطه ای که سرانجامی ندارد، باید در نطفه خفه شود. این بزرگترین لطفی است که شما به خود و طرف مقابل می کنید.
بگذارید از او فقط خاطره ای باقی بماند، مثل دوستی که یک روز در قطار ملاقات کرده اید و مسیر هر دو شما بعد از چند ساعت از هم جدا شده و به سمت مقصد متفاوتی رفته اید. اگه تمایل به ازدواج در هردو طرف محکم باشه اون مسئله جدایی خواهد بود
توسط آقای ص - غفاری · 3260 روز 1 ساعت 17 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام
من به شما بی احترامی نکردم اگه شما اینطور احساس کردید من معذرت میخوام من مثه بقیه دخترا سریع راضی نمیشم و دنبال دلیل هستم
من از پاسخ شما قانع نشدم چون سوال من یه چیز دیگه بود به هر حال از اینکه منو تحمل کردین ممنون………………………..
توسط heliya · 3259 روز 23 ساعت 36 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 1 ( 100% ) | امتیاز: 5
heliya,
دوست عزیز اگه در خودتون این قدرت و خودداری وجود داره که میتونید در برابر وابستگی در روابط عاطفی ایستادگی کنید …خب به دوستی ادامه بدید … ولی وابسته نباشید و یک دوست باقی بمونید … ولی اینو به یاد داشته باشید که شما الان حکم دارو واسه این پسر هستید و اگه این میزان دارو برای مدتی زیاد باشه فرد رو میکشه پس بهتره بعد از اینکه حالش خوبی شد شما خیلی آرام ازشون دوری کنید تا ایشون هم به داشتن شخصیتی وابسته عادت نکنه و بتونه برای اینده اش تصمیم بگیره …
درضمن برای مشاوره ، به سایت تخصصی مشاوره مراجعه فرمایید .
http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3150 روز 24 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
با سلام
من دختری 27 ساله هستم.حدود 4 ماه پیش با پسری آشنا شدم.کم کم به همدیگر علاقه مند شدیم و الان می خواهیم ازدواج کنیم.مشکل این است که من چون از اسمم بدم می آید اسم واقعیم را به او نگفته ام.قصدم دروغ نبود.الان که می خواهیم با هم ازدواج کنیم من چطوری این مساله را برایشان بگویم؟
توسط raz · 3068 روز 17 ساعت 48 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
raz,
خب اینکه اصلا” مشکل خاصی به حساب نمیاد … شما خیلی راحت میتونید در این مورد بهشون توضیح بدید .. چون بحث دروغی در پیش نبوده که بخوایت نگران باشید
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3067 روز 29 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام من دختری ۱۷ ساله هستم که کلاس یازدهم میرم که یک سال هس با یه پسر از ارومیه ۱۸ ساله که امسال دوازدهم میره آشنا شدم از طریق فضای مجازی و الان خیلی خیلی عاشق هم هستیم ولی اصلا نتونستیم توی این یه سال همدیگه رو از نزدیک ببینیم من تو تبریز زندگی میکنم و اونم توی ارومیه،چون سن مون کمه و خانواده هامونم خیلی سخت گیر هستن و ارتباط مونو نمیدونن و اگه بدونن نمیزارن باهم باشیم بخاطر همین نه من میتونم برم ارومیه اونو ببینم نه اون میتونه بیاد،خودش که میگه با ماشین غریبه نمیتونم بیام آشنا هم ندارم با اون بیام و میترسم که بیام چون سنم هم کمه و منم که دختر ۱۷ ساله با خانواده ای مذهبی اصلا شرایطشو ندارم که برم ارومیه ببینمش درست هم نمیدونم که من برم ارومیه اونو ببینم،اگه میتونستم میرفتم ولی شرایطشو هم ندارم،برای یدونه کلاس رفتن از خونه هزار بار سوال جواب میشم و با دوستامم نمیزارن هیچوقت بیرون برم که حداقل به این بهونه برم ارومیه ببینمش،دلمون برای همدیگه خیلی تنگ شده و خیلی بی صبریم که همدیگه رو ببینیم به همدیگه هم خیلی وابسته شدیم الان تنها فکر و ذکرمون این شده که بتونیم همدیگه رو ببینیم تنها مشکل مون اینه و اینکه چیکار کنیم بتونیم همدیگه رو از نزدیک ببینیم
توسط یاسمن معلم · 952 روز 10 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام به شما یاسمن جان احساسات شما عزیزم قابل احترام هست اما دقت کنید که هردوی شما در سن نوجوانی قرار دارید و اینکه در این سن اجازه خیلی از کارها را نداشته باشید طبیعی می باشد و نیاز است که هردوی شما به شرایط سنیتان توجه کنید چون اینگونه روابط در سن شما می تواند وابستگی زیادی را ایجاد کند که بر مبنای یک شناخت ناقص از طریق فضای مجازی صورت گرفته است در کنار اینکه هردوی شما به شرایط سنیتان و بی هدفی این رابطه توجه نکرده اید . این روابط در سن شماها می تواند تمرکز زیادی را از شماها بگیرد و حتی بر روند درسیتان و دیگر اهدافتان نیز تاثیر بگذارد . بهتر است به خودتان فرصت بدهید تا در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر و زمانی که هردوی شما موقعیت اجتماعی و اقتصادی و دارای هویت با ثبات تری بودید در مورد این روابط تصمیم گیری کنید و گرنه مجبور هستید سالها به یک رابطه پنهانی و ناقص ادامه بدهید به امید آینده ای که هنوز مشخص نمی باشد و این رابطه طولانی برای هردویتان آسیب زا شود . سعی کنید که از خیالپردازی و به امید ازدواج در این سن پیش رفتن خوداری کنید و اجازه بدهید در آینده در شرایط سنی و رشدی بهتر در مورد این روابط تصمیم گیری کنید . در زمان فعلی برای دیدن یکیدگر راحلی وجود ندارد و اگر بخواهید پنهانی هرکدام از شما این مسیر را طی کنید می تواند برایتان آسیب داشته باشد.
توسط مشاور · 951 روز 22 ساعت 51 دقیقه قبل