


مشاوره خانواده و طلاق
سلام وقت بخیر همسرم در پی آزار و اذیت های دخترش از همسر قبلی نسبت به من باهاش حرف زد و به مادرش فحش و اینا داد بلافاصله بچه هم وسایلش رو جمع کرد که از خونه بره. همسرم به دخترش گفت تو اگه بری مطمن باش من زود تر از تو از اینجا میرم یعنی از پیش من . بخاطر همین حرف شوهرم باهم بگو ومگو داشتیم که نهایت همسرم برا آشتی پا پیش گذاشت و درهمین حین من حرف بچه دار شدنم رو هم مطرح کردم که علت اینکه نمیخاستی من بچه دار بشم همین بوده که فعلا اینجا مسافری و هروقت دخترت اراده کرد بره تو زودتر از اون میری. و قرار طلاق توافقی گذاشتیم چون همسرم بهم هم فحش داد که از خونه برم چی میخام ازجونشون از طرفی هم خودم و هم خانواده ام رو تهدید به کشتن کرد اونم با لحن و حرفهای ناشایسته.من با پدرم تماس گرفتم و قرارمون رو گفتم .بعد یکساعت پدرم دوباره تماس گرفتن کلی با هر دومون حرف زدن که آشتی کنیم ولی همسرم زیر بار باردار شدنم نرفت الکی بهانه قرض هاش دراورد پدرم گفت هزینه بچه رو هم ما خودمون میدیم مثل خرج دخترم که میدیم. همسرم آخر سر گفت من هنوز نمیدونم چقدر با دخترت زیر یه سقفم چرا یه بچه رو هم قربانی کنم.من قبلا زندگی ۲ دخترم رو تباه کرده ام . پدرم گفتن پس هنوز تصمیم به زندگی دائمی با دخترم رو نگرفتی دختر من صیغه نیس که زن دائمی تو هس و حقشه بچه دار بشه ازت . قبل از ازدواج چرا گفتی ازت بچه میخام و الان نمیخوای. خلاصه پدرم بامن حرف زدن گفتن فعلا دادگاه نرید تا عید هم منتظر بمانید تا ببینیم چی میشه. صبح که بیدار شدیم همسرم سرکار نرفت و شروع کرد به دعوا با دخترش که نگو همش باهم فیلم بازی میکردن منم بی خبر . گفت من بخاطر تو نمیتونم زندگیم تباه کنم میبرم بدم مامانم نگهت داره و خودم برمیگردم سر خونه زندگیم . خلاصه اسباب اثاثیه شون رو جمع کرد هی گفتم دخترت اونجا نمیتونه بمونه وسایلش نبر حالا خودش بره یه چند روز بمونه بر میگرده. یهو دیدم همه وسایل خودشم جمع میکنه یکی بعلت بردن به خشکشویی یا کامپیوتر و تمام باند و سی دی برا پس دادن به دختر بزرگش که با همسر سابقش هست.و با این بهانه ها حتی لوازم شخصی حمام و لباسهایش برد رفتم اتاق دیدم تمام وسایلش رو برده با خودش زده به وانت بار همسایه.باهاش کل کل کردم که پس قصد برگشت نداری و الکی من بازی میدی پیش همون همسایه گفت برمیگردم . خلاصه بعد یکساعت که رسیده بود بهم پیام زد جواب صداقت با صداقت جواب کلک هم حیله و کلک. لیاقتت همین حیله بود واسه همیشه بای . عصر همون روز خونه بودم زنگ زد بیاپایین۱۱۰ اومده .باتعجب رفتم که ازکجا اومده کی آورده.رفتم نگهبانی مجتمع متوجه شدم همسرم آورده که من از خونه رفتم و هیچ مسئولیتی درمورد این خانم و جهیزیه ش ندارم. انسافا مامور کلانتری کلا دعواش کرد و اون رو مقصر دونست که به چه حقی خونه رو ترک کرده و هم مامور هم آورده. گفت دخترم حقته بچه دار بشی نمیخاستی همون اول میگفت توام می تونستی زنش نشی . همسرم هی بهانه آورد که میره سرکار میگم نرو مامور گفت بیخود میکنی میگی وقتی خرشو نمیدی چکار کنه. از منم سوال کرد خرج و پوشاک میده بهت گفتم نه حتی خرج دکتر م هم خانواده م میده خونه رو هم خودم رهن کردم سرکارم که میرم همش یکماه نشده و هی بهم گفته جمع کن حقوقت رو واسم یه ماشین بخر تا همه بدخلقیهام باهات تموم بشه باهات خوب بشم. بعد گفت بچه رو هم حق نداری من بعد تو خونت راه بدی فقط شوهرت اگه بخاد باهات زندگی کنه بیاد دخترش واست مسئولیت داره و این همسرت شر درست میکنه واست .به همسرم گفت تهش زندانی برو بچه رو بده به مادرش یا پدر خودت برگرد سر خونه زندگیت. رفتنی مامور بهم گفت تا فردا صبر کن برنگشت بیا کلانتری. فرداش رفتم فرستادن دادسرا دوباره پرونده م اومد کلانتری تا باهم آشتی بده که مامور هرچی تلاش کرد باز همسرم سر حرفش که من هنوز نمیدونم با این خانم تا کجا ماندنی ام نمیخام .آخرش فرستادن دادسرا . فرداش پیش دادیار کلی الکی گفت که من از بچه مواظب نبودم و دائم اذیتش کردم و منم دفاعیه ها و کمبودهایی که بعنوان شوهر واسم کم گذاشته بود مطرح کردم حتی مسائل زناشویی رو که وسط روابطمون دستش میکرد زیر گلویم که می کشمت اگه فلان نکنی .منم گریه میکردم و اون خودش راحت میکرد و تموم . البته این یه اشاره کوچیک بود از روابط زناشوییمون. قاضی گفت هنوز ۷ماه نشده زیر یه سقف رفتین باهم آشتی کنین و خانم هم حقشه بچه دار بشه .خلاصه همسرم رو حرفش و استاد واخرشم گفت طلاق نمیدم بریم خونمون اما من قبول نکردم گفتم دخترت خونه نمیاد اگه میتونی ازش دل بکنی درخدمتم همسرم گفت ن بدون دخترم نمیخام طلاق بگیریم منم گفتم مگه ادعا نداری من دخترت رو اذیت میکنم پس چرا میخای بیاری پیشم همش بدون جواب موند . خلاصه قاضی گفت برید توافقی طلاق بدین این پرونده هم راکد بمونه با یه لایحه که بهم گفت نوشتم که از دادگاه ترک تعقیب نفقه دارم . بدون اینکه معنی گفته های قاضی رو بفهمم نوشته وامضا کردم رفتیم دادخواست طلاق توافقی بنویسیم من رفتم با یه وکیل مشورت کردم که گفت فعلا دست نگه دار .منصرف شدم و رفتم خونه. الان موندم چکار کنم یک هفته از موضوع گذشته. اینم بگم دو روز پیش خواهر شوهر تماس گرفت که با هزار منت و اسرار شوهرت رو راضی کردم بیاد باهات زندگی کنه میایم دنبالت منم حرفی نزدم. اومدن تو خونه تمام کارهایی که برادر و برادرزاده ش باهام کرده بودن از جمله ناخنهاش رو گرفته بود زیر فرش ریخته بود بعد مدتها دیدم حموم میرفتم نگام میکرداتاق خوابمان بودم از جا کلیدی نگام میکرد همش خودش به مریضی میزد پیش باباش چیزی نمیخواد و بعدخابیدن ما یواشکی غذا و میوه های عمرا بهش لب نمی زد رو میخورد و حتی یکبار همسرم صبح بامن سر اینکه باقلوا رو چرا تموم کردی کلی دعوام کرد درحالیکه من فقط۳ تا خورده بودم و خبر نداشتم دخترش خورده چون اون اصلا باقلوا دوست نداشت. یواشکی میرفت سر کمد و وسایل شخصی من همه رو دست کاری میکرد از کیفم هرچی پیدا میکرد میخورد و انکار میکرد یا از کمرم رژ برمی داشت میزد لبش همسرم هم منو تهدید میکرد که دخترم منحرف بشه سرتورو میبرم . همه اینا رو ب دلایلی تایید کرد که اون اصلا اینکارهارو بلد نیست تو الکی بهش تهمت بدی و تو اینکارهارو بهش میگی تا از خونه بزاره بره. حتی قسم هم خوردم قبول نکردن که من راست میگم . گفتن از بچه پرسیدیم گفته من بی خبرم. قشنگ منو مقصر کردن و حرف بچه رو هم تایید کردن و منم دروغگو. بعدش بچه دار شدنم رو هم گفتن بچه داره خب این دختر بچه ت هست بچه میخای چکار. آخرش دعوامون شد بابام به همسرم گفت تو قصدت زن گرفتن نبوده مرد بودی سر حرفت وامیستادی و زن و بچه رو هر کدوم سرجاشون مینشاندی ن اینکه با دخترت وسایلت برمیداشتی و میرفتی مگه مرد خونش ترک میکنه. پاشدن رفتن و پشت سرش دیشب بهم کلی پیامک زده که به دخترم تهمت زدی دخترم کارش نبوده میسپارمت به ابلفضل و این حرفا . منم گفتم انشالا حق هر چی هست ابلفضل طرف اون باشه تا بفهمی.
لطفا راهنمایی کنید چکار کنم آیا میتونم بعداز گذشت مدتی از طریق واسه نفقه اقدام کنم و واسش زندان بگیرم یا ن
توسط sevdahassanzadeh6159 درمشاوره خانواده · پاسخ 1131 روز 17 ساعت 13 دقیقه قبل
سوال: 2 پذیرفته شده: 1 ( 50% ) | امتیاز: 0
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل احترام می باشد اما بهتر است به رفتارهای همسرتان توجه بیشتری داشته باشید ایشان هنوز نتوانسته اند بین زندگی گذشته خود و زندگی فعلی مدیریت ایجاد کنند ، خرجی شما را نمی دهند ، برای ماندو دوست داشتن از شما باج می خواهند، اطمینانی و علاقه ای برای ادامه زندگی مشترک ندارند ، روابط جنسی شما پر خطر به نظر می رسد و…
این سبک رفتارهایی که بیان می کنید نشان دهنده مشکلات زیادی در سبک شخصیتی ایشان می باشد که نیاز به بررسی دقیق دارد بهتر است در این مورد خودتان یک دوره مشاوره حمایتی دریافت کنید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
شما اگر مایل به جدایی می باشید بهتر است در این مسیر به صورت حضوری با یک وکیل نیز صحبت کنید تا پروسه دادگاه شما را ایشان بررسی کنند و در مسیر بررسی نفقه و مهریه و… به شما کمک کنند.
توسط مشاور · 1131 روز 13 ساعت 8 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
کمال تشکر و قدر دانی رو دارم . حضوری با وکیل هم صحبت کردم ایشون هم طلاق توافقی رو تاکید کردن البته اگه به جدایی تصمیم داشته باشم . از طرفی خانواده ام روزهای اول این اتفاق و شکایت بازیها راضی به جدایی بودن ولی الان نظرشان عوض شده و بهم اجازه تصمیم گیری نمیدن و قصد آشتی دارن . والا دیگه خودم اختیار تصمیم ندارم .
توسط سودا · 1128 روز 17 ساعت 15 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست