
1
امتیاز


زناشويي
با سلام،خسته.نباشين،من 10ماه كه.عقد هستم،٢٢سالمه و همسرم.٢٦ سالش،اخيرا به مشكلي برخوردم،توي مهموني هايي كه دعوت ميشيم همسرم.رغبتي.به.حضور نداره و با اصرارهاي من حاضر ميشه كه توي مهموني.شركت كنه،بعد از مهموني هم شكايت ميكنه كه جرا منو مجبور به اومدن كردي اصلا مهموني ها بهم.خوش نميكذره دائما نكران اينم كه به همسرم.اصلا خوش نميكذره،مهموني هاي خانواده خودش اينطوري نيس فقط راجع به خانواده من اينطوريه و از من كله ميكنه كه جرا اينقد مهموني ميكيرين،كاهي به خونوادم بر ميخوره كه بعضي مهموني ها رو نمياد،بين خونوادم و همسرم موندم هركدوم راضي كنم طرف ديكه كله منده..بكين من جه كنم؟من خيلي مهموني رفتن رو دوست دارم…
سلام دوست عزیز
ایا تا به حال یک دلیل قانع کننده برای عدم حضورش در مجالس مهمانی اقوام را به شما گفته .یا شما چند بار دلیل از اون خواستین ؟؟؟
توسط آقای ص - غفاری · 3346 روز 22 ساعت 36 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
راستش نه خيلي ،جون دوس ندارم عصبانيش كنم،اما بايد بكم دوران مجرديش هم اونطور كه از خونوادش شنيدم همينطوري بوده،روابط فاميلي زيادي نداره تا حدي درونكراست،اما هربار هم كه برسيدم ميكه معذبم اخه خجالتي هم هست يا ميكه حوصله نداره بياد و اينكه ما نرمال نيستيم كه اينهمه مهموني ميكيريم،
توسط aida · 3346 روز 21 ساعت 7 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 2
سلام دوست عزیز
عرض به خدمتتون از آنجا که انسان براساس فطرت، موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی می کند این فرآیند چند بعدی از سنین پایین شروع می شود و بخشی از تطبیق عاطفی، روانی و جسمی با محیط طی مراحل رشد را دربر می گیرد. با این حال، اجتماعی شدن به مفهوم دقیق کلمه که اصول اولیه زندگی در میان جمع را شناسایی می کند و می آموزد از ۷ سالگی آغاز می شود. با ورود به مدرسه و حضور در میان گروه همسالان و مربیان زندگی اجتماعی مرحله ای تازه را تجربه می کند که تا دوران بلوغ ادامه دارد. بلوغ، نقطه عطف فرآیند اجتماعی شدن است که مانند دیگی در همجوشی ویژگی ها و مهارت های فردی و اجتماعی را قوام می دهد و خمیره شخصیت فرد را می پزد و شکل می دهد. پس از آن نیز فرآیند اجتماعی شدن با چراغ خاموش حرکت می کند و همگام تحولات اجتماعی مدام تغییر شکل می دهد و ارتقا می یابد. از دیدگاه رفتارشناسی این فرآیند پویا از طریق تاثیرات علت و معلولی زنجیره وار می تواند تکامل یا نقصان حیات یک جامعه را تعیین کند پس بنا به استنباط بنده شوهر شما در مرحله کودکی به صورت ناقص اجتماعی شده اند که در بزرگسالی در برخورد با بعضی افراد زیاد زیاد مایل به صحبت وحضور در اجتماع را ندارد ودچار اضطراب میشوند وخجالت میکشن که این مشکلات عوامل بسیاری درش دخالت دارن که در زیر براتون بیان میکنم این مشکل که شما عرض میکنید باید شوهرتون این سوالو بیان مطرح کنن که راهکار بهش داده بشه که اونم نمیاد بنده بعد از اینکه عواملشو توضیح دادم چند نکته هم برای برطرف شدن کمرویی وخجالت شوهرتون بیان خواهم کرد .
عواملی که در اجتماعی شدن میتواند موثر باشد :
1- خانواده که انسان د رگرو هم زیستی با خانواده و رفع نیازهای عاطفی و توجه کردن میتواند رشد و تعالی پیدا کند و شخصیت خود را تقویت و به نوعی تثبیت میکند و فرد میتواند اعتماد به نفس خود را ارتقاء دهد و راه اجتماعی شدن را بهتر پیماید
2- دوستان : به نظر من تاثیراتی که دوستان میتوانند بر روی شخصیت فرد بگذارند به مراتب بیش از خانواده است زیرا فرد ارتباطی با دوست خود دارد با پدر خود ندارد زیرا هر حرفی را نمیتواند بزند و فرد وقتی که با دوستان معاشرت میکند در جامعه قرار میگیرد و تجربه کسب میکند . انسان وقتی که باخانواده و دوستان بتواند ارتباط مناسب و خوبی داشته باشد میتواند به شخصیت خود شکل ثابتی بدهد و اجتماعی شدن را تجربه کند .
************** خجالت میتواند زندگی را متزلزل سازد و از رشد زندگی افراد جلوگیری میكند.
– خجالت مانع از تجلیافكار عالیاست، و تلاش افرادی را كه میتوانند تا بالاترین مراتب اجتماعی صعود كنند بیاثر میسازد.
– خجالت از پیشرفت افراد باهوش كه شایستگی مدیریت و رهبری را دارند جلوگیری میكند
– كمرویی باعث میشود عقاید مطرح نشود.
كمرویی بسیاری از افراد را غمگین میكند. اینگونه افراد گرچه در تمام زندگی رویای معاش و دوست بودن با دیگران را میبینند، ولی با جدا كردن خود از جمع، رویای آنها شكل واقعی به خود نمیگیرد.
ترس از حضور در جمع
ترس از حضور در جمع را میتوان به عنوان حمله شدید خجالت تلقی كرد. حمله ترس از حضور در جمع را میتوان از راههای زیر برطرف كرد:
– با شروع كاری این حمله نابود میشود یا شخص گرفتار حمله ناگهانی، كاری را كه شروع كرده است متوقف سازد.
-ترس از حضور در جمع عموما دو نوع حالت روانی نیز در افراد ایجاد میكند:
– شخص خجالتی آنچه را كه به هنگام ترس از حضور در جمع رخ داده است، اصلا بهیاد نمیآورد
– هنگام ترس، او ناخودآگاه و خودكار عمل میكند
**************************************************** خجالت درمان قطعی دارد در صورتیكه به منشاء آن حمله كنیم و آنرا ریشهكن سازیم.
****——— درمان روانی خجالت :::::
وان درمانی از دو راه عملی است.
– بوسیله خوددرمانی
– یا با كمك روانپزشك
در خودیاری برای درمان، شخص باید وجود خود را بررسی كند یعنی به درونكاوی بپردازد. همچنین باید بتواند جسورانه با آشفتگی و اندوه كه دوریناپذیر است برخورد كند.
خجالتی انسانی است كه آشفتگیهای عاطفی را تحمل میكند. اما 90% این آشفتگیها به ضمیر ناخودآگاه انسان باز میگردند.
درمان خجالت فقط با بررسی دقیق و كامل زندگی روحی و درونی بیمار امكانپذیر است. شما باید رویدادهای جزئی زندگی روزانه خود را، بطور دقیق بررسی كنید. همچنین روابط خود را با كسانی كه ملاقات می كنید، مورد مطالعه قرار دهید.
این بررسی به شما فرصت میدهد :موجود ناشناختهای را كه در درون شماست شناسایی كنید. باید از صمیم قلب، و با وجدان آگاه، در این راه گام برداریم؛ و به هنگام كشف حقایق بیم به خود راه ندهیم.
مهمترین مساله برای موفقیت در این راه بیباكی و پایداری است. بعد از سپری كردن این مرحله، ما خود را آنطور كه هستیم میبینیم.
چگونه شخصیكه خجالتیاست میتواند خود را تجزیه و تحلیل كند؟ ابتدا باید بپذیرد كه خجالت یك علامت و نشانه است. در گام بعد باید جوانب گوناگون زندگی خود را بررسی كند و تلاش كند سرچشمه مشكلات خود را در ناسازگاری با محیط پیدا كند.
از راه دیگر مشكلات بزرگی كه در راه خودشناسی باید خیلی حساب شده با آن برخورد كرد، مقاومت درونی است كه شخص با آن مواجه میشود.
انسانهای خجالتی كه خود را تجزیه و تحلیل میكند، باید خود را عادت دهد از كنار تمام احساساتی كه داشته است، بیتفاوت بگذرد.
اگر خجالت از آسیبهای ناخودآگاه سرچشمه میگیرد، با پیدایش خودآگاهی و در اثر هشیاری شخص ناپدید خواهد شد.
برای خود درمانی، دروننگری دقیق لازم و ضروریست . در پشت صحنه روان انسان مسائلی است. كه فقط یك متخصص میتواند با استفاده از روشهای ویژه روانکاوی آنها را درك كند و بفهمد. روانپزشك زاویههای صحیح را برای حمله به بیماری مییابد و به بیمار كمك میكند كه مشكلات خود را از همان زاویهها و همانطور كه هستند ببیند، نه آنطور كه خویشتن خجالتی غیرواقعی میبیند.
مواردی كه باید دوری كرد:
– ناراحت شدن و بهخاطر سپردن مطالبی كه نتیجه مهمی ندارند.
– بدون اندیشه و با تحریك شدن یكباره اقدام كردن
– با كوچكترین صدا از جا برخاستن
– زود عصبانی شدن
– تغییر حالت سریع از شادی به غم
– برای انجام كارهای گوناگون تلاش سریع كردن
– سطحی اندیشیدن
مطالبی را كه باید همیشه در نظر داشته باشید
– فقط مطالب جدی را، جدی بگیرید.
– فقط بعد از یك واكنش آرام، عمل كنید
– به هوش باشید كه شاید نظر دیگران زیانآور نباشد.
– خصلت مناسب را حفظ كنید.
– با اندیشه و فكر قضاوت كنید
– قاطع و سریع عمل كنید.
– كارها را یكی، یكی قبول كنید و به انجام برسانید.
– طوری رفتار كنید كه از كار خود لذت ببرید.
– به علتهای اساسی و مهم توجه كنید.
******************سوالی اگه بود بنده در خدمتتون خواهم بود *******************
توسط آقای ص - غفاری · 3346 روز 4 ساعت 53 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام دوست عزیز
حمله پانیک (Panic Attack یا حمله وحشت) به وضعیتی گفته میشود که بدون هیچ مقدمه سازی و هشدار قبلی فرد در آن یک احساس قوی و غیر قابل توضیح از ترس و هراس را تجربه میکند. این احساس در طول 10 دقیقه به اوج خود میرسد و حداقل با چهار علامت از نشانههای زیر همراه است:
* ضربان قلب
* لرز
* احساس خفگی
* سرگیجه
* تعریق شدید
* کوتاهی تنفسی
* تهوع
اگه زیر نظر روانپزشک هستن من نمیتونم دخالتی داشته باشم وباید ازطریق همون پزشک ادامه درمان داشته باشن
* کرختی یا بی حسی
توسط آقای ص - غفاری · 3346 روز 1 ساعت 16 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
AIDA
خب به لحاظ نوع تربیت و شرایطی که در خانواده خودش داشته نوعی خجالت و گریز از جمع داره که باید در این مورد با مشاور مشورت کنید …
به هرحال در این مورد ایشون باید بتونن تعادل برقرار بکنن و گرنه شمام میتونید در مهمونیای خانواده ایشون شرکت نکنید و این خودش شکاف و جدایی میاره … یکی از اصول احترام اینه که اگه میخوای به شما احترام گذاشته بشه باید سهم خودتون رو در احترام گذاشتن به دیگران ادا کنید … وگرنه نباید انتظاری داشته باشید
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3201 روز 22 ساعت 22 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست