


روان پزشک:بیماری وسواس
خوب تهراندارودرمانی وسواسدرمان وسواسدکتر روانپزشکرابطه وسواس با استرسرابطه وسواس با اضطرابروانپزشک باتجربهروانپزشک خوب آنلاینروانپزشک مجربروانپزشک و بیماری وسواسروانکاوی وسواسروش درمان روانپزشکروش درمان وسواسعلل بروز وسواسوسواس در انتخابوسواس رفتاریوسواس فکری!!!وسواس گفتاریوسواس و تعادل روانیوسواس و معلولیت روانی
– «برم صورتمو بشورم. سطل آشغال رو که گذاشتم دم در دستم رو نَشستم. حالا صورتم رو خاروندم، صورتم رو هم کثيف کردم»… دستم رو شستم؟ يادم نمياد شسته باشم. پس يعني نشُستم… مامان من دستم رو شستم؟»
– «آره شُستي من ديدم. باز وسواس به خرج نده.»
– «اين مامانم هم الکي يک چيزي ميگه… اَه… ديگه نميخوام صورتمو بشورم. اصلا صورتم کثيف بشه چي ميشه؟ نميميرم که… ولي… برو يک بار صورتت رو بشور و خيال خودتو راحت کن.»
– « باز داري صورتتو ميشوري؟ از سر شب تا حالا 10 بار شستي. خدا شفات بده!»
«يه دقيقه صورتتو بشور.» «يه بار ديگه قفل درو چک کن.» «نماز ظهرتو يک بار ديگه بخون.» «يه دقيقه برو زير دوش خودتو سريع بشور»… يک دقيقهاي که يواش يواش ميشود 14 ساعت زير دوش ماندن يک وسواسي که حالا ديگر نميداند چي شد که اينطور شد. چطور شد که ديگر از آن صداي خبيث درونش که مدام به او امر ميکند، رهايي ندارد.
وسواس يك ايده، فكر، تصور، احساس يا حركت مكرر يا مضر است كه با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بيمار متوجه بيگانه بودن حادثه نسبت به شخصيت خود بوده از غيرعادى و نابهنجار بودن رفتار خود آگاه است. روانشناسان وسواس را نوعى بيمارى مىدانند كه تعادل روانى و رفتارى را از بيمار سلب ميکند و او را در سازگارى با محيط دچار اشكال مىسازد و اين عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشكار است.روانپزشک خوب در تهران
روانكاوان نيز وسواس را نوعى غريزه واخورده و ناخودآگاه معرفى مىكنند و آن را حالتى مىدانند كه در آن، فكر، ميل، يا عقيدهاى خاص، كه اغلب وهم آميز و اشتباه است آدمى را در بند خود مىگيرد، آنچنان كه اختيار و اراده را از او سلب ميکند و بيمار را وامى دارد كه حتى رفتارى را برخلاف ميل و خواستهاش انجام دهد و بيمار هرچند به بيهودگى كار يا افكار خود آگاه است، اما نمى تواند از قيد آن رهايى يابد.
پارهاى از تحقيقات نشان دادهاند كه شخصيت والدين و حتى صفات ژنتيكى، روابط همگن خويى و محيطى در اين امور موثرند؛ به همين نظر وسواس در بين دوقلوهاى يكسان بيشتر ديده مىشود تا در ديگران، اگرچه ريشه هاى اساسى و كلى اين امر كاملا مشهود نيست.
مسئله شخصيت را اگر با دامنهاى وسيعتر مورد توجه قرار دهيم خواهيم ديد كه اين امر حتى در برگيرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس برخلاف بيمارى هيسترى است (كه اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده ديده مىشود)، و در جوامع به ظاهر متمدن و پيشرفته و حتى در بين افراد هوشمند هم به ميزانى قابل توجه ديده مىشود.
هيچ کس تا وسواسي نشده باشد، نميتواند حال يک وسواسي را بفهمد. يک وسواسي تحقير ميشود، سرزنش ميشود، ولي کاري نميتواند بکند. ميداند آنچه ميکند اشتباه است، بارها سعي ميکند جلوي شستن و وارسي کردن و افکار و شکهاي وسواسي خود را بگيرد، ولي نميتواند. وسواس مثل يک باتلاق او را پايين ميکشد، ولي اطرافيانش باتلاق را نميبينند و دائم به او ميگويند: «چرا تمامش نميکني؟ با کمي اراده ميتواني همه اين اعمال را بگذاري کنار. فقط اگر بخواهي.» تو ميخواهي ولي نميتواني. کسي نميفهمد چقدر دلت ميخواهد مثل بقيه حمام بروي، مثل آنها نماز بخواني، ظرف بشويي، حتي مثل آنها دستشويي بروي… مثل آنها زندگي کني.
شفاي وسواس
وسواس يک معلوليت رواني به حساب ميآيد و گاهي هم وسواسي از معلول جسمي ناتوانتر ميشود. اگرچه تصور شفاي يک معلول محال به نظر ميرسد، اما شفاي وسواس محال نيست.
دکتر اسلامي ساليان زيادي است که تمام تلاش خود را براي اثبات اين موضوع گذاشته است: «سال 69 روي مسائل جنسي کار ميکردم. متوجه شدم هرکس که براي مشکلات جنسي مراجعه ميکند، وسواس دارد. تمام وسواسيها در ميل به زندگي و ميل جنسي مشکل دارند. وسواسيها از هر طبقهاي هستند. خيلي از مديران، وکلا، استادان و حتي پزشکان و روانپزشکان ما دچار وسواساند.»
وسواس، فکر سمج خودکاري است که سراغ آدم وسواسي ميآيد، موجب اضطرابش ميشود و باعث ميشود عملي انجام دهد تا اضطرابش خنثي شود. اين عمل تبديل به پاسخ شرطي ميشود، باقي ميماند و هر بار آن شخص عمل را انجام ميدهد تا اضطرابش را آرام کند.
اما اين را که چرا اضطراب يک وسواسي مثلا با شستوشو از بين ميرود، نظريه «ترس جابهجا شده» توضيح ميدهد: «هر ترس واقعي که با آن مواجه نشويد، در درون تبديل ميشود به يک ترس واهي، فرد وسواسي ناخودآگاه در ترس واهي ميماند تا ترس واقعي را تجربه نکند. يعني ترسها در درون انسان جابهجا ميشوند.»
دکتر اسلامي از چهار عامل توارث، تربيت، تحقير و ترس به عنوان عوامل ايجاد وسواس نام ميبرد و ميگويد: «اعمال وسواسي تنها لايه بيروني وسواس است. وسواس مانند درخت محکم ريشهداري است که افکار مزاحم و اعمال اجباري تنها شاخ و برگ اين درخت است. براي از بين بردن ريشه وسواس بايد عوامل زمينهساز و تدوامبخش وسواس را در وجودتان شناسايي و مهار کنيد. و اين امر با قرص و دوا هرگز محقق نميشود. هر کس شخصي را ميشناسد که توانسته با دوا وسواس را کنار بگذارد، بيايد خودش را معرفي کند. از نظر من روشهايي مانند شوک الکتريکي، هيپنوتيزم، دارو درماني و کليه روشهاي هوشياريزدا مردودند.»
او درباره روشهاي عملي درمان و مدت زمان آن ميگويد: «روشهاي ما شامل مواجهه، مرگ آگاهي، آموزش، مشاوره و توانبخشي، ملاقات در منزل، درمان جمعي و ماراتن چهار روزه و… است، اما مهمترين عامل درمان، انگيزه و اراده مُراجع است. همين انگيزه و تلاش اوست که مدت زمان درمان را تعيين ميکند. بهترين بيماران من که اکنون دستياران من هستند، در چهار هفته درمان شدند.»
تنها راه نجات؛ مواجهه با خود
خانم ن.ح. يکي از دهها مُراجعي است که توانست با کمک دكتر ثابت کند رهايي از وسواس محال نيست. «وقتي يک دختربچه بودم، از پاي خواهرم چندشم ميشد. فکر ميکردم اشعهاي از سمت پاهاي او ساطع ميشود که تمام خوبيها را گرفته و بديها را به من منتقل ميکند. براي همين او مجبور ميشد جلوي من جوراب بپوشد. کمي که بزرگتر شدم، وسواسهاي جديدتري پيدا کردم؛ مثل وسواس به درس خواندن، حمام رفتن و… اگر بعد از دو ساعت حمام کردن، موقع بيرون آمدنم کسي صحبتي ميکرد، دومرتبه به زيردوش برمي گشتم. خانواده تنها يک راه به ذهنشان ميرسيد؛ دکتر پشت دکتر. انواع و اقسام داروها را امتحان کردم، ولي تنها اثر آنها چاقي بود.
بعد از ازدواج وسواسم اوج پيدا کرد. هر پنج دقيقه يک بار فکري درونم ميگفت برو دست و صورتت را بشوي، حتي در اوج خواب هم بلند ميشدم دست و صورتم را ميشستم و دوباره ميخوابيدم. وقتي لباسها را از ماشين لباسشويي خارج ميکردم، اگر لباسي يا سبد لباسها به جايي برخورد ميکرد، از ديد من همه لباسها کثيف شده بود و از نو ميشستم. هر بار حمام ميرفتم، يک قالب صابون را تمام ميکردم. دستهايم به خاطر شستوشوي زياد زخم شده بود. ديگر زندگي برايم عذاب بود.»
ن. ح. ميگويد: «بهمن 83 بود که با دكتري آشنا شدم و براي نخستين بار کسي بود كه به حرفهايم گوش داد. عاجز از اين همه وسواس واقعا به دنبال درمان بودم. دکتر اول از من خواست که پابرهنه وارد دستشويي مطب بشوم، دستم را خيس کنم و به کف رکاب دستشويي بزنم. هدف از اين کار فن «مواجهه» بود تا اضطرابم بالا برود و با ترسهايم مواجه شوم. من در آن حالت حق نداشتم دست و پايم را بشويم. گام بعد، مواجهه با پاي خواهرم بود که 15 سال از آن اجتناب کرده بودم. دکتر از خواهرم خواست تا جورابش را در آورد و پايش را نزديک صورتم کند. حالم خيلي بد شد و به گريه افتادم و چيزهايي که در حين مواجهه ميگفتم، توسط بيمار ديگري که آنجا بود، نوشته ميشد. با روشهايي مانند تنفس عميق و… کمي آرامم کردند و بعد از من خواستند که وقتي رفتم خانه همه آنچه را به ذهنم ميآيد، روي ورق بياورم. اين کار که «استفراغ رواني» نام داشت، کمک زيادي به من کرد.
چند روز پس از آن قرار ملاقات در منزل را گذاشتند. گروهِ درماني به خانه من آمدند و من را با تمام وسايل و کارهايي که سالها از آن اجتناب کرده بودم، مواجه کردند. دکتر تشخيص داد که مرحله بعدي درمان، «مرگ آگاهي» است. روشي که بسيار در درمان من تاثير گذاشت. وقتي مرگ را در غسالخانه ديدم، ترسهاي واهي خودم مانند ترس از آلودگي و چيزهاي غيرواقعي در مقابل واقعيت مرگ به نظرم بسيار ناچيز شد. بايد وسواسم را براي هميشه ترک ميکردم. آخرين قدم را براي درمان برداشتم و تعهدي دادم که ظرف چهار روز تمام اعمال وسواسي را براي هميشه کنار بگذارم. در اين چهار روز هر چيزي را که تا به حال از آن اجتناب کرده و تمام تشريفات وسواسيام را با مواجهه و استفراغ رواني قطع کردم و سپس توسط کار با فکر به مدت دو ماه کمکم فکرهاي مزاحم کمرنگ شد و روز به روز با قدرت گرفتن من دفتر وسواس هم بسته ميشد. و حالا بعد از هشت سال که سراغ وسواس نرفتهام، اگر فکر مزاحمي سراغم بيايد، ميدانم چگونه آن را مديريت کنم. ديگر حاضر نيستم به هيچ قيمتي به دوران قبل از درمان وسواسم برگردم.»
اعجابانگيز
اعمال و تشريفات وسواسي عجيب بسيارند. اعمالي که از ديد يک آدم عادي ممکن است خندهدار باشد، ولي براي خانواده يک فرد وسواسي و خود او زجرآور است. شايد شما در اطراف خود کساني از اين دست داشته باشيد يا چهبسا خودتان به نوعي از اين انواع يا مواردي خفيفتر از آنها دچار باشيد. همه اين افراد از مراجعان براي درمان بودهاند:
– خانم الف. هميشه فکر ميکرد نجس است و براي شستوشو ميرفت داخل ماشين لباسشويي دوقلو!
– آقاي ک. وقتي ميخواست غذا بخورد، شهادتين ميگفت تا غذا برايش پاک بشود، کفرش از بين برود، مسلمان بشود تا بتواند غذا بخورد.
– آقاي ر. که در يک سال 40 بار آزمايش ايدز داده بود و هر بار جواب آزمايش منفي بود، اما براي او کافي و قابل قبول نبود.
– خانم ن. وقتي ميخواست از پله بالا برود، هر بار تصاوير جنسي ناراحتکننده به ذهنش ميآمد و مجبور ميشد پلههايي را که آمده بازگردد و از نو بالا برود.
– خانم م. پس از هربار دستشويي رفتن مينشست و لحظه به لحظه کارهايي را که در دستشويي انجام داده بود، مرور ميکرد تا مطمئن شود بدنش را بعد از دستشويي شسته و پاک است.
– خانم ع. چون فکر ميکرد کف آشپزخانهاش نجس شده، موقع ظرف شستن چکمه ميپوشيد تا مبادا آبي که موقع ظرف شستن روي زمين ميريزد، پايش را نجس کند.
– آقاي ش. دائم نگران اين بود که درِ گاو صندوق محل کار خود را قفل نکرده و براي اينکه مطمئن شود که اين کار را کرده هر بار براي خودش نشانه ميگذاشت. مثلا با خود ميگفت: «در را قفل کردم، نشان به آن نشان که موقع قفل کردن همکارم داشت با تلفن صحبت ميکرد». بعد از مدتي اين نيز خيالش را راحت نميکرد، بنابراين هنگام قفل کردن درِ گاوصندوق از خودش با موبايل فيلم ميگرفت تا بعدا آن را نگاه کند.
– خانم ف. هر روز خانه را با همه وسايل آب ميکشيد. تلويزيون و کنترلهايش، مبل و ميز و…
– آقاي دکتر ج. از نجاست و بيماري ميترسيد، چون در آزمايشگاه کار ميکرد و با بيماران سروکار داشت، هر وقت وارد خانه ميشد، زنگ را با چوب کبريت ميفشرد، دمپايي مخصوص ميپوشيد و با دقت بدون اينکه با جايي تماس پيدا کند، وارد حمام ميشد.
– پسري شش ساله موقع حرف زدن به هر کلمهاي که استفاده ميکرد شک داشت و آنقدر آن را تکرار ميکرد تا حالش بد ميشد و به گريه ميافتاد. موقع غذا خوردن دستش نبايد با چيزي تماس پيدا ميکرد و همه چيز حتي پفک را با چنگال ميخورد.
توسط مدیریت سایت درمشاوره خانواده · پاسخ 3054 روز 18 ساعت 4 دقیقه قبل
سوال: 43 پذیرفته شده: 1 ( 2% ) | امتیاز: 867
0 نتیجه یافت شد مطابق با “Search…من دختری هسم ۱۷ سالم برادر دارم خیلی دوسش دارم از چن نفرر بدم میاد احساس کیکنم زندگی منو برادرم میخواد عوش شه یا از اول دینیا بیام
توسط hani1 · 2619 روز 12 ساعت 6 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0
پس لازمه خلاصه ای از مطلبتون رو دوباره ارسال کنید چون امکان داره اشکالات نرم افزاری مانع از ثبت مطلب شما شده باشه
توسط مدیریت سایت · 2619 روز 1 ساعت 50 دقیقه قبل
سلام من دختری 24ساله ام, بردارم 14سالشه .ما دوتا خواهر برادریم. یک ساله که برادم به صورت مستقل برای خودش گوشی داره و به گوشیش رمز داده. این مسئله منو نگران کرد تا این که رم گوشیشو به لب تاب وصل کردم و با فیلم های بدی مواجه شدم. انقدر یکه خوردم که کم مونده بود سکته کنم. نه میتونم مسئله رو به پدر ماردم درمیون بزارم نه میدونم که باید چیکار کنم. اصلن گیجه گیجم تورو خدا کمکم کنید که چطور رفتار کنم. و چیکار باید بکنم. در ضمن رابطم با برادرم زیاد خوب نیست چون گاهی وقتا خیلی پرخاشگری میکنه. باتشکر لطفن کمکم کنید
توسط Atefe · 2435 روز 18 ساعت 57 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0
چاره ای ندارید که با ایشون از راه رفاقت وارد بشید تا لااقل بتونید از خطرات و شرایط روز جامعه اگاهش کنید تغییر از کودکی به بزرگسالی زمان بسیار خطرناکی برای نوجوانان در جامعه ماست. بچه ها از سالهای اول برنامه های تلویزیون و ماهواره و فیلم هایی را نگاه میکنند که تاکید بر این دارد که "جذبه جنسی" یک ویژگی شخصی است که افراد باید تا می توانند در ارتقاء آن بکوشند. نوجوانان در خطر هستند—چه از ایدز و چه از بیماری های دیگری که با رابطه جنسی منتقل می شود. مضامین جنسی به طور مداوم درمعرض کودکان ونوجوانان قرار می گیرد و این بر فعالیت و باورهای جنسی آنها تاثیر می گذارد. واقعیت این است که کودکان و نوجوانان در معرض بمبارانی از مضامین و پیام های جنسی قرار دارند: ·در سال 2003، 83 درصد از اپیزودهای 20 برنامه تلویزیونی برتر ویژه نوجوانان در ماهواره حاوی برخی مضامین جنسی بوده که در 20 درصد آن رابطه جنسی دیده می شده است. · 42 درصد از آهنگ های پرفروش در سال 1999 مضامین جنسی در خود داشته که در 19 درصد آنها رابطه جنسی به خوبی بیان شده است. ·به طور متوسط، موزیک ویدئوها در هر ساعت 93 موقعیت جنسی را به نمایش می گذارند. ·در دخترانی که 14 ساعت موزیک ویدئو رپ در هفته تماشا می کنند احتمال داشتن چندین شریک جنسی به طور همزمان بیشتر است و بیشتر به بیماری هایی که از طریق رابطه جنسی منتقل می شود مبتلا می شوند. ·برآورد شده است که 6/6 میلیون از کودکان بین 2 تا 11 سال و 3/7 میلیون از نوجوانان بین 12 تا 17 سال ویدئوی رابطه جنسی جاستین تیمبرلک و جانت جکسون را در سال 2004 تماشا کرده اند. ماهواره، فیلم و موزیک تنها عاملان اثرگذار نیستند. اینترنت هم کودکان و نوجوانان را در معرض اطلاعات پهناور و گسترده جنسی و همچنین آدم های بیشماری که دوست دارند درمورد رابطه جنسی صحبت کنند، قرار می دهد. نوجوانان در اینترنت احساس امنیت می کنند چون هویتشان مخفی باقی می ماند و می توانند به هر اندازه که می خواهند درمورد سکس اطلاعات بگیرند. سایت های دوستیابی هم فرصت حرف زدن و ملاقات کردن با افرادی مثل خودشان را برایشان فراهم می کند. همانطور که اولویت های جنسی رفتارهایی اکتسابی هستند، اکثر انحرافات جنسی نیز رفتارهایی اکتسابی هستند و هرزه نگاری (پرنوگرافی) این قدرت را دارد که آنها به این انحراف هدایت کند. پرنوگرافی مسئله ای اعتیادزا است طوریکه فرد نسبت به سکس عادی دیگر حسی نخواهد داشت و به سمت تصاویری خطرناک از به بردگی گرفتن، تجاوز، رابطه جنسی با شکنجه، سکس گروهی و خشونت کشیده می شود. کمترین تاثیر پرنوگرافی ویران کردن روابط با خارج کردن فرد از انسانیت و کاهش ظرفیت دوست داشتن وی می باشد. در بدترین حالت، برخی از این معتادان به پرنوگرافی شروع به عملی کردن تخیلات جنسی خود با قربانی کردن دیگران، منجمله کودکان و حیوانات، می کنند. همچنین نوجوانان باورها و اعتقادات فرهنگی خود را درمورد رفتار جنسی طبیعی دارند. بااینکه اکثر دختران نوجوان باور دارند که سکس به معنای عشق است اما سایر نوجوانان—مخصوصاً پسرها—عقیده دارند که سکس نشانگر تعهد نیست، فقط یک فعالیت عادی است و خطرات و عواقب جدی آنرا به حداقل می رسانند. این یعنی دقیقاً همان چیزی که در تلویزیون می بینند. به تصویرکشیدن کم خطرات سکس در ماهواره، مثل بیماری و بارداری، اهمیت مسئولیت جنسی را در نظر آنها پایین می آورد. سایر تصورات غلط عبارتند از: ·همه نوجوانان رابطه جنسی دارند ·داشتن رابطه جنسی شما را به فردی بزرگسال تبدیل می کند ·آن نوجوانانی که سکس ندارند مشکل دارند · دختری که عادت ماهیانه می شود یعنی حامله نیست · اگر بار اول باشد که یک دختر سکس می کند، باردار نمی شود ·تازمانی که رابطه جنسی کامل نداشته باشید باکره هستید—سکس دهانی به حساب نمی آید آشکار است که والدین و خانواده با مشکل بزرگی روبه رو هستند. اما ایده های مهمی هست که می تواند به آنها در این زمینه کمک کند. نوجوانان باید این واقعیت را درمورد تولیدمثل، جلوگیری از بارداری، و بیماری هایی که از طریق رابطه جنسی منتقل می شود درک کنند. از 60 میلیون افرادی که در 20 سال گذشته به ایدز مبتلا شده اند، تقریباً نیمی بین سنین 15 تا 24 سال مبتلا شده اند. هرساله تقریباً 25 درصد از نوجوانانی که فعالیت جنسی دارند به بیماری های جنسی مبتلا می شوند و 80 درصد از آنها از ابتلای خود به این بیماری ها بی اطلاع هستند و این بیماری را به افراد دیگر نیز منتقل می کنند. درمورد ایدز این اطلاعات نگران کننده تر است. تقریباً 50 درصد از ایدز هرساله در افراد زیر 25 سال اتفاق می افتد. افراد جوان باید بدانند که نوجوانانی که فعالیت جنسی دارند و به طور مداوم از راه های جلوگیری از بارداری استفاده نمی کنند، معمولاً باردار می شوند و مجبور می شوند تصمیماتی بگیرند که زندگی آنها را به کلی تغییر می دهد. برنامه های آموزشی جنسی در مدارس می تواند به طرز قابل توجهی در کاهش این آمار ثمربخش باشد. اما شواهد نشان می دهد که آموزشات جنسی سنتی اطلاعات جنسی را بالا می برد اما تاثیری در خودداری نوجوانان از رابطه جنسی یا استفاده از وسایل ضدبارداری ندارد. والدین نیز باید از یکسری اطلاعات مهم مطلع باشند، مثلاً اینکه هرچه سن انجام رابطه جنسی کمتر باشد احتمال اجباری بودن آن بیشتر است و رابطه جنسی اجباری تاثیرات منفی را در دراز مدت روی فرد خواهد گذاشت. موارد زیر مربوط به شروع دیرتر رابطه جنسی است: ·داشتن والدین مطلع تر از نظر جنسی ·روابط خانوادگی حمایت کننده ·نظارت والدین ·دوستان سالم که از سکس دوری می کنند · نمرات خوب در مدرسه ·انجام تکالیف مذهبی و عبادات تعهدات و ارزش ها در هر جامعه ای آنقدر متفاوت است که مدارس نمی توانند به طور کامل و منظم در آموزش مسائل اخلاقی فعالیت کنند. براساس تحقیقات و مطالعات انجام گرفته، والدین و باورهای مذهبی در کنار هم می توانند بر تصمیمات نوجوانان درمورد داشتن یا نداشتن سکس تاثیر بگذارد. والدین از طرق زیر به بهترین شکل می توانند بر فعالیت جنسی فرزندانشان نقش داشته باشند: · با حفظ یک رابطه گرم و صمیمانه با فرزندان خود ·یاددادن به فرزندشان که تا زمان ازدواج بهتر است از رابطه جنسی دور بماند. والدینی که در زندگی فرزندان خود نقش موثر دارند و به خوبی باورها و ارزش های اخلاقی و مذهبی خود را به فرزندانشان هم منتقل می کنند، بیشترین موفقیت را در جلوگیری از رفتارهای غیراخلاقی و خطرناک فرزندانشان خواهند داشت. به همین دلیل، خیلی مهم است که نوجوانان با نمونه های واقعی از افرادی که با مسئولیت پذیری تمام با طبیعت جنسی خود برخورد می کنند، آشنا شوند. اخلاقیات به معنای تجرد نیست. اخلاقیات تعهدات واقعی زندگی هستند که افراد درمقابل مسائلی که برایشان ارزشمند است دارند. والدین و سایر بزرگسالانی که در زندگی فرد تاثیرگذارند (در مدرسه، در جامعه) باید به نوجوانان تفاوت بین سرسپردگی و شیفتگی را نشان دهند و به آنها کمک کنند در قلب خود بین ایندو تفاوت بگذارند. نوجوانان باید بدانند که در روابط جنسی نیزمثل سایر روابط نیاز به دقت و هوشمندی است. محدوده رفتار جنسی نوجوانان خیلی مهم است که والدین رفتار جنسی نرمال برای کودکان و نوجوانانشان را بشناسند و بدانند که چه رفتارهایی نشاندهنده این است که فرزندشان قربانی سوءاستفاده جنسی شده است یا به طریقی خشن دربرابر دیگران رفتار می کند. محدوده طبیعی · مکالمات جنسی با همسالان خود ·شوخی ها و جوک هایی در حد هنجارهای اجتماعی و فرهنگی ·اشارات و کنایات جنسی ·علاقه به ادبیات عاشقانه ·بغل کردن، بوسیدن و گرفتن دست · رابطه تک نفره: رابطه داشتن فقط با یک نفر خاص در طول نوجوانی. چراغ زرد بااینکه خیلی از این رفتارها خارج از محدوده رفتارهایی نیست که در گروه های همسالان نوجوانان دیده می شود اما برای ایجاد رفتارها و خصوصیات سالم و مسئولیت پذیرانه باید برخی ارزیابی ها انجام گیرد. · شیفتگی جنسی/اضطراب (که در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند) ·علاقه به پرنوگرافی · داشتن رابطه جنسی با چند نفر به طور همزمان ·مضامین خشونت بار جنسی/هرزگی ·تصاویر دیواری جنسی ·خجالت از دیگران با مضامین جنسی ·تجاوز به حریم جسمی دیگران ·بالا کشیدن دامن/پایین کشیدن شلوار ·حرکات شهوانی وقیحانه چراغ قرمز ·خودارضایی وسواسی · تحقیر خود یا دیگران با مضامین جنسی ·تلاش در نشان دادن آلت تناسلی دیگران ·استفاده از پرنوگرافی خشن ·مکالمات صریح جنسی با بچه های کوچک رفتارهای غیرقانونی ·تلفن های شهوانی زشت، اطفاء شهوت با نگاه، مالیدن، نشان دادن آلت جنسی خود، آزار جنسی ·لمس کردن آلت تناسلی دیگران بدون اجازه وی ·تهدیدات جنسی (کلامی یا نوشتاری) ·تماس جنسی با تفاوت سنی زیاد · تماس جنسی به زور ·تجاوز جنسی ·آسیب جنسی به دیگران ·تماس جنسی با حیوانات در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید 021-88472864
توسط مدیریت سایت · 2435 روز 13 ساعت 54 دقیقه قبل
سلام. پسری هستم 28 ساله. دچار وسواس فکری ک همش دچار خیالات آزار دهنده میشم و خودم میدونم ک این خیالات همش الکیه ولی توان کنترل ندارم. لطفا راهنمایی کنید ک چ کار باید بکنم.البته این مشکل من با سرد شدن هوا بدتر شده.
توسط pop · 2353 روز 21 ساعت 47 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0
معمولا کسانی که درگیر فکرهای مزاحم میشوند ترجیح میدهند پریشانی و مشکل و ناراحتی خود را به عنوان یک مساله خصوصی، پنهان نگه دارند و گاهی چند ساعت را دور از چشم دیگران صرف افکار یا کارهای مخفیانه خود کنند که این میتواند خطرناک باشد. تحقیقات نشان میدهد بین یک تا 3 درصد جامعه به اختلال وسواس فکری ـ عملی مبتلا هستند. مبتلایان به این نکته واقفند که ترس و اضطراب آنان معنا ندارد و منطقی نیست، اما در عین حال آن را بسیار واقعی، شدید و جدی تجربه میکنند و به این ترتیب از عملکردشان کاسته میشود. آنها چه جور آدمهایی هستند؟ وسواس فکری موضوعات مختلفی را در بر میگیرد، مثلا ممکن است کسی این فکر به ذهنش برسد که نکند من تصادف کنم برای همین به خیابان نمیرود یا سوار ماشینش نمیشود یا این که مدام استرس دارد فرزندش که در مدرسه است دچار حادثه شود. این افراد به جزئیات توجه دقیق دارند و کارها را تکرار و به طور مکرر اشتباه احتمالی را کنترل میکنند. آنها نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند و دائم اضطراب دارند کاری را که در ذهنشان است، انجام دهند. جالب است بدانید این افراد نمیتوانند براحتی از اشیای قدیمی دل بکنند زیرا تصور میکنند شاید در آینده بتوانند از آنها استفاده کنند. من عاشق اول شدنم! برخی از کسانی که دچار وسواس فکری هستند همیشه دوست دارند اول باشند؛ در مدرسه، در محیط کار و همه جا احساس رقابت میکنند و همین موضوع آنها را آزار میدهد چون برای اولشدن بسیار تلاش میکنند و آسیب میبینند. نمونه این موضوع، دختر بیستوهشت سالهای است که به دکتر فریبرز صفی، روانشناس مراجعه کرده است. صفی در گفتوگو با جامجم میگوید: دختر جوان بشدت دچار وسواس فکری بود و این موضوع سبب افسردگی او شده بود، چون نمیتوانست هیچ کاری انجام دهد. این دختر از کودکی در خانواده آموخته بود باید نفر اول و الگو باشد و تا اتمام دوره دبیرستان این موضوع ادامه داشت. این موضوع سبب شده بود تا در کنکور هم دنبال رتبه تکرقمی باشد و برای همین با وجود شرایط نامناسب اقتصادی در کلاسهای مختلف کنکور شرکت کرد و چند سال پشت کنکور ماند. سرانجام خسته شد و پس از پنج سال به یک رشته معمولی راضی شد، اما همیشه عذاب وجدان داشت و اعتماد به نفسش را از دست داد. صفی ادامه میدهد: متاسفانه خانواده در وسواس فکری این دختر نقش مهمی داشته و او را تشویق کرده است، لذا او تصور نمیکرده این وسواس فکری یک بیماری است تا این که این وسواسها او را از زندگی روزمره جدا کرده و سبب انزوای او شده بود. او نمیتواند براحتی وارد جامعه شود و ارتباط کلامی برقرار کند چون دائم در ذهن خود کار ناتمامی دارد که باید انجام دهد و دائم خود را در عرصه رقابت میبیند. باردارهایی با فکرهای عجیب به گفته صفی، مشکل اصلی بیماری وسواس فکری، وجود فکر و عملی مکرر است. گاهی این فکر و عمل به حدی شدید است که رنج و ناراحتی زیادی برای فرد بیمار و اطرافیان او به وجود میآورد و موجب اتلاف وقت میشود. زنان در دوران حاملگی بیشتر دچار این بیماری میشوند چون در این دوران نگرانیشان بیشتر است و ذهنشان مشغول به افکاری است که در آینده به آنها آسیب میرساند. این بیماران قادر به تصمیمگیری نبوده و مردد هستند؛ آنان در خرید مشکل دارند. بهطور مثال چند بار به فروشگاه مراجعه میکنند تا جنسی را بخرند و ممکن است نخرند. مبتلایان دچار یک احساس یا اندیشه حکمکننده و مزاحم هستند؛ این افکار به مرحله عملیشدن نمیرسد و فقط احساس نگرانی دارند. همچنین این وسواس فکری سبب میشود فرد در محیط کار در انجام کارها مشکوک باشد و دائم تصور کند کاری را که به او محولشده به درستی انجام نداده است؛ بنابر این رفتارش به همکارانش هم آسیب میرساند و روابط او را با دیگران دچار خدشه میکند. خود و بقیه را گول میزنند گاهی برخی افراد دچار این بیماری هستند، اما آن را انکار میکنند و در توجیه کارشان عنوان میکنند فراموش میکنند در حالی که صفی در این باره میگوید: فراموش کردن تفاوت زیادی با وسواس فکری دارد، گاهی شما فراموش میکنید هنگام خروج از خانه پنجره را بستهاید یا نه، در این صورت قبل از بیرون رفتن دوباره پنجره را چک میکنید، اما این برای یک بار اتفاق میافتد نه این که بارها این کار را انجام دهید تا جایی که توان شما گرفته شود و دیگر از بیرون رفتن صرف نظر کنید یا این که بیرون از منزل دائم به این فکر باشید که آیا پنجره را بستهاید یا نه و نتوانید کارتان را بدرستی و با تمرکز انجام دهید. البته کسانی که در کودکی ناامنی را تجربه کرده باشند هم ممکن است دچار وسواس فکری شوند. آنها اضطراب جدایی دارند و در برابر تغییر مقاوم هستند. همچنین اهل ریسک نبودن، دودلی، افکار خرافی و دلبستگی زیاد به کار، از دیگر ویژگیهای این افراد است. فکرهای بد، دشمن زندگی خانوادگی وسواس فکری میتواند بشدت به خانواده آسیب برساند زیرا این وسواس به شک و تردید تبدیل میشود که برای خود فرد و اطرافیان او خطرناک است. مثلا گاهی در ذهن یکی از زوجین این افکار که نکند کارم را درست انجام ندادهام یا این که در بیرون از خانه ممکن است اتفاقی برای همسرم بیفتد، شکل میگیرد و او را آزار میدهد و از این رو روابط دچار خدشه میشود. البته گاهی این افکار دچار سوءظن و بدبینی هم میشود و مدام یکی از زوجین افکار وسواسی در مورد همسر خود دارد که او را مشکوک میکند. صفی اظهار میکند: اگر یکی از زوجها دچار وسواس فکری است حتما باید پیش از بچهدارشدن آن را درمان کند چون تحقیقات نشان میدهد این بیماری میتواند ژنتیکی هم باشد. راه نجاتی هست؟ کسانی که درگیر فکرهای مزاحم و تکرارشونده هستند از نظر ظاهر با سایر افراد هیچ تفاوتی ندارند، اما مشکل روحیشان کارکرد آنها را کاهش میدهد و باعث میشود نتوانند مسئولیتهایشان را بدرستی انجام دهند، چون یک فکر چنان آنها را درگیر میکند که خسته میشوند و توانایی انجام کارهای روزمره خود را ندارند. شاید کسی که با شما کار میکند دچار این بیماری باشد، او با شما صحبت میکند و در کنار شماست، اما ذهن او درگیر کار دیگری است و درصدد فرصتی است تا آن را انجام دهد، برای همین تمرکز ندارد و بهخوبی از عهده کاری که به او واگذار شده بخوبی بر نمیآید. آنها از زندگی لذت نمیبرند و نمیتوانند ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنند. وی با بیان این که این افراد در اطراف ما زیاد هستند، میافزاید: البته این بیماری درجه دارد و اگر شدت یابد میتواند آسیبزا باشد. برای درمان این بیماری، روانشناسان دارودرمانی را هم تجویز میکنند، اما بهترین شیوه مراجعه به مشاوری است که با صحبت بتواند فرد را از شر وسواس فکری نجات دهد. این بیماری زمانی بهتر درمان میشود که فرد نسبت به وسواس فکری خود آگاهی داشته باشد و بداند در آینده این موضوع برای او خطرناک میشود. همچنین کاهش گوشهنشینی و اجتماعیبودن، افزایش اعتماد به نفس، اندیشیدن به زمان حال و فعالیتهای بدنی و ورزش منظم میتواند چند راه پیشگیری این بیماری باشد. البته خانواده هم بیتاثیر نیست و اعمال حمایت بیش از حد، توقعات و حساسیت زیاد سبب میشود کودکان در این خانوادهها دچار اضطراب و وسواس فکری شوند. روانشناسان توصیه میکنند برای مقابله با این افکار خود را مشغول به کاری کنید مثلا وقتی این افکار وسواسی به سراغ شما میآید ذهن خود را به چیز دیگری معطوف کنید، مطالعه کنید یا این که فیلم ببینید که این کار نیاز به مهارت فراوانی دارد تا فرد دچار اضطراب نشود. راهحلهایی هم که صفی پیشنهاد میکند، میتواند برای درمان این بیماری موثر باشد: برنامهریزی کنید که زمان فکرکردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصی باشد و در طول روز هرگاه افکار وسواسی به ذهنتان آمد، به خودتان بگویید زمان فکرکردن فلان ساعت مقرر است، به مرور از زمان فکر کردن به آن افکار بکاهید تا این که این زمان به صفر برسد و همچنین هر روز به خود تلقین کنید «من قادرم افکار وسواسیام را کنار بگذارم»؛ زیرا تلقین یکی از راههای مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز تکرار فکرهای منفی و مزاحم نیست. در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید دفتر شریعتی: ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
توسط مدیریت سایت · 2351 روز 22 ساعت 23 دقیقه قبل
سلام مشاوره در این زمینه بهتر است بصورت کاملا حضوری باشد و مشاوره از راه دور آنلاین یا تلفنی یقینا نمی تواند اثر بخش باشد
توسط motakhasesan · 2344 روز 19 ساعت 51 دقیقه قبل
سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
با سلام.بدون شک دیدن فیلمها و تصاویر مستهجن میتواند اثرات مخربی بر نوجوان داشته باشد .مشاهده می شود برخی از کودکان و نوجوانان پس از تماشای صحنه ها و فیلم های مستهجن، به تقلید آن اعمال با دوستان و حتی افراد کوچکتر از خود مبادرت ورزیده اند، که خود می تواند زمینه ساز بارداری های ناخواسته، ابتلا به بیماری های جنسی و حتی اعتیاد و وابستگی به رابطه جنسی شود خیلی بد است.
ایجاد ترس و سردرگمی از مسائل جنسی
در هرزه نگاری معمولا کودکان و نوجوانان خیلی زودتر از زمان لازم و به طور نابهنگام درباره روابط جنسی اطلاعات کسب می کنند. درحالی که آمادگی لازم برای انجام چنین کاری را ندارند؛ که باعث ایجاد سردرگمی و ترس و حتی حالت تنفر نسبت به مسائل جنسی در زمان کنونی و آینده کودک می شود. حتی مشاهده می شود برخی از کودکان پس از رویارویی با این تصاویر، به شدت حالت های اضطرابی و علائمی مانند کابوس های شبانه، ناخن جویدن و شب ادراری پیدا کرده اند.
دلایل گرایش به هرزه نگاری توسط کودکان و نوجوانان
حال که با برخی از مهمترین آسیب های هرزه نگاری در دوران کودکی و نوجوانی آشنا شدید، بهتر است با دلایل گرایش به محصولات هرزه نگاری در این سنین نیز آشنا شوید. مطالعه و آگاهی نسبت به این دلایل خود می تواند قدمی مؤثر در جهت پیشگیری از هرزه نگاری کودکان و نوجوانان باشد.
در حالی که تصاویر محرک جنسی به روش ها و علل مختلف می تواند بر روی کودکان و نوجوانان تاثیرگذار باشد، باید به شما اطمینان دهم هر کودک و نوجوانی که تصاویر محرک جنسی را نگاه کرد، لزوما تحت تاثیر آن قرار نمی گیرد و همه کودکان و نوجوانان به یک اندازه دچار آسیب این مقوله نمی شوند؛ زیرا تاثیر هرزه نگاری کاملا تدریجی است و اگر کودک و نوجوان شما تاکنون یک یا چند بار، با تصاویر و فیلم محرک جنسی روبرو شده است، هنوز جای نگرانی شدید نیست و می توانید مداخله ی مناسبی انجام دهید.
با فرزند خود ارتباط برقرار کنید: ارتباطی که همراه با احترام و با توجه به نیازهای نوجوان شما باشد، می تواند سپر محکمی برای جلوگیری از هر آسیب از جمله هرزه نگاری باشد. در زمینه شیوه های ارتباط با نوجوان می توانید از مشاور کمک بگیرید.
با فناوری های جدید آشنا شوید: بسیاری از روش های دسترسی فرزند شما به محصولات هرزه نگاری، فناوری های جدید مانند تلفن همراه، اینترنت و … است، پس لازم است برای پیشگیری، با این موارد آشنا شوید.
از روش های خشن و محروم سازی استفاده نکنید: اینکه بخواهید وسایل تفریحی فرزندتان را بگیرید یا اینترنت او را قطع کنید، چاره کار نیست؛ زیرا نوجوان احساس حقارت می کند و برای این مسائل هم کنجکاو می شود و هم مقابله جو.
خودتان آموزش دهید: به طور کلی بیشتر پدر و مادرها نگاه خوبی از صحبت کردن درباره مسائل جنسی با کودکان خود ندارند، چه برسد به صحبت کردن درباره هرزه نگاری. والدین باید آگاهی خود را در این زمینه ارتقا ببخشند و تا آنجایی که می توانند به فرزندان خود آموزش های درست را بدهند تا ضمن پیشگیری، اطلاعات صحیح و واقعی به فرزندشان بدهند.
پس ایجاد رابطه دوستانه و راهنماییهای لازم گامی مثبت در این زمینه خواهد بود.
توسط motakhasesan · 2341 روز 20 ساعت 55 دقیقه قبل
سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
با سلام.بسیاری از مواقع نیاز است که افکار وسواسی که ذهنتان را درگیر می سازد را متوقف کنید و با غلبه بر این افکار، اعتماد به نفس دوباره خود را در زندگی بدست آورید. در ادامه چند پیشنهاد برای کنترل این افکار ارائه می دهم:
1- در ابتدا به هر فکری اسمی بدهید:
اولین قدم در کنترل افکار وسواسی تشخیص آن می باشد. مثلا از خودتان بپرسید: ترس من چیست؟ اینکه در چند کلمه بتوانید ترستان را توضیح دهید بسیار مهم است. با اینکار نگرانی که ذهنتان را درگیر کرده است را تا حدودی کاهش می دهید.
مثلا شما نگران هستید که اضطراب و فکرهای منفی شما را در زندگی ناتوان سازد و یا اینکه با این شرایط همیشه روبرو می شوید و پایانی برای آن نمی توانید در نظر بگیرید- این فکرها باعث نگرانی و ناراحتی دائمی شما می شود- بهتر است به این نگرانی های تکراری و آزاردهنده تان اسمی دهید تا هر زمان که با آن روبرو شدید یادتان باشد که دوباره گرفتار یک فکرتکراری شده اید که نتیجه ی خاصی به همراه ندارد.
2- یک تغییر دیدگاه برای خود ایجاد کنید:
داشتن دید سیاه و سفید به شرایط و یا قضاوت زود هنگام و سخت نسبت به خودتان یکی از آفت های افکار منفی است. دکتر دیوید برونز در کتاب از حال بد به حال خوب پیشنهاد می کند که جنس افکارتان را تشخیص دهید آنگاه آنها را دسته بندی کنید و برای هرکدام از آنها دیدگاهی متفاوت بیان کنید، تغییر دیدگاه باعث می شود که احساس بهتری نسبت به خود بدست آورید. به عنوان مثال من همیشه سعیم بر این بود که در نظر دیگران فردی کامل و بی عیب، نقص باشم اما بعدا به این نتیجه رسیدم که جای نگرانی ندارد که بعضی از اوقات در چشم دیگران ضعیف دیده شوم، زمانی که برای بعضی از نگاه های منفیتان دیدگاهی مثبت ایجاد کنید اعتماد به نفستان بیشتر می شود و در بسیاری از شرایط مختلف بهتر خودتان را می پذیرید.
3- یادداشت کردن
ابزار قوی دیگر برای برخورد با افکار منفی یادداشت کردن آنها است و برای اینکار می توانید زمانی در طول روز برای آن در نظر بگیرید که اگر ناخواسته دوباره در طول روز با آن روبرو شدید با خودتان یادآوری کنید که تمامی این فکرها را در همان زمان خاص یادداشت خواهید کرد و از کنار آنها راحت نخواهید گذشت این نوع برخورد با آن می تواند در کنترل شرایطتان در طول روز به شما کمک کند.
4-خندیدن
یک برخورد مناسب دیگر با افکار اضطراب زا خندیدن است، خندیدن می تواند بسیاری از شرایط را قابل تحمل تر کند، اگر همه ی افکار و اتفاق های مختلف را بسیار جدی بگیریم و راحت و طنزگونه از کنار آنها نگذریم مطمئنا در هر اتفاقی روحیه امان را زود از دست می دهیم و ناامید می شویم، مثلا در زمان روبرو شدن با یک نگرانی تکراری بهتر است با روحیه ی طنز به آن بگویید: دوباره تو………… با نگرانی های تکراری برگشتی.
5-درس گرفتن
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که خودتان را برای اشتباهاتتان مواخذه کنید و به آنها حساسیت پیدا کرده باشید. حقیقت این است که همه ی ما دچار اشتباه می شویم و کسی از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از اشتباهات ناخواسته هستند و قصد و انگیزه ای برای انجام آنها وجود ندارد. اگر درگیر این نوع ناراحتی هستید بهتر است در این مواقع از خودتان بپرسید : در این اتفاق آیا درسی وجود داشت؟ آیا من چیزی یادگرفتم؟ با این نوع نگاه به اشتباهات، ناراحتیتان را نسبت به آن کاهش می دهید چرا که به خود اجازه می دهید تا بهتر با اشتباهاتتان کنار بیایید.
6- بخشیدن خود
بعد از اینکه از خطاهایتان درس گرفتید، بخشیدن خود سخت ترین قسمت آن است. اگر شما فردی کمال گرا و حساس باشید این بخشش به این راحتی نخواهد بود، کمال گرایی باعث می شود که راحت اشتباهی را قبول نکنید و خود را در این خطا بسیار ناراحت کنید. بخشیدن باعث آرامش اعصاب می شود، بخشش خود در واقع همان درس گرفتن از اشتباهات است.
7- شرایط بدتر را تصور کنید:
شاید به نظر برسد که این روش درست نیست و باعث اضطراب بیشتر شود. اما در حقیقت تصور یک حالت بدتر می تواند باعث کاهش اضطراب و ترس شما شود. به عنوان مثال: من در هفته اول سال 95 کارتهای اعتباری و کارت ملی که جدیدا گرفته بودم را گم کردم و تا چند روز متوجه آنها نبود، روزی که دنبالشون می گشتم هیچکدامشان را پیدا نمی کردم همه جا را گشتم خبری از هیچکدامشون نبود تا با کلی زحمت به یکی از مغازه های که چند روز پیش رفته بودم تماس گرفتم و صاحب مغازه به من گفت که یکی از فروشنده هایش کارت های من را پیدا کرده اما به من گفت برای کسب اطلاع بیشتر فردا عصر تماس بگیرم، بابت همین تا فردا منتظر ماندم. از آن روز گوشی آن فرد خاموش شد و مغازه اش هم تعطیل شده بود و من دیگر ارتباطی با آن فرد نداشتم.
فکرهای مختلفی به ذهنم می رسید اما می دانستم که باید بیشتر صبر کنم تا آخر شب آن روز، هیچ خبری نشد برای اینکه خودم را آرام کنم بدترین حالت را درنظر گرفتم و گفتم فوقش اگر مدارکم گیرم نیامد همه را باطل می کنم، این نوع فکر آرامشم را بیشتر کرده بود تا اینکه خوشبختانه عصر دو روز بعد تلفن آن فرد روشن شد و من توانستم مدارکم را تحویل بگیرم.
8-یافتن جواب مناسب برای نگرانی ها
زمانی که اطلاع ما از چیزی زیاد نیست اما نگرانی و حساسیت ما به آن زیاد است بهتر است تا بدست آوردن اطلاعات کامل، با فکرهای نگران کننده آن برخورد نکنید و بگذارید جواب منطقی و مناسبی برای آن پیدا شود مثلا در مورد اتفاق قبل صبر کردم تا ببینم که آیا دیگر راهی برای جلوگیری از سوزاندن مدارکم ندارم؟ که این صبر به من اجازه داد به نتیجه ی بهتری برسم.
9-قطع کردن مکالمه
کسی دوست ندارد حین حرف زدن مکالمه اش قطع شود، همچنین شنونده هم در بسیاری از مواقع علاقمند است که تمامی حرفها آن فرد را بشنوند اما اگر شما در زمانی که افکار وسواسی در حال سخنرانی و ترساندن شما هستند مرتبا حرفش را قطع کنید رشته کلام از دستش خارج می شود، بهتر است سعی کنید در زمان شنیدن حرفهاش سکوت نکنید چرا که زمان و انرژی شما را تلف می کند. مثلا به شما می گوید که برخورد دوستتان معرف این است که به شما علاقه ای ندارد، شما همچنان می توانید به سناریوهایی که برای شما در این مورد می سازد گوش دهید و یا اینکه خلافش را گوشزد کنید و نگذارید یکسری از افکار منفی و غیرمنطقی شما را مشغول خودش کند.
10- سعی کنید در زمان حال باشید:
فکرهای نگران کننده معمولا در گذشته و آینده سیر می کنند ما به ندرت به زمان حال فکر می کنیم این که گفته شود که سعیتان این باشد که در زمان حال باشید همیشه توصیه درست و کارآمد است. زمان هایی که در زمان حال هستید کمتر نگران اتفاقات آینده می شوید و یا به اشتباهاتتان در گذشته فکر می کنید از هر چیزی که باعث شود توجه شما به زمان حال بیشتر شود استفاده کنید مثلا آهنگی ملایم برای خودتان بگذارید یا خواندن کتاب و یا به محیط اطرافتان بیشتر دقت کنید.
راه هایی که در بالا اشاره شد تلاشی برای تغییر شرایطی است که بعضا افکار منفی برای هرکسی ایجاد می کند. اینکه در برابر این نگرانی ها منفعل باشید و هیچگونه تحرکی نداشته باشید تنها باعث ناراحتی و نگرانی می شود.
توسط motakhasesan · 2341 روز 20 ساعت 42 دقیقه قبل
سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
با سلام.وسواس فکری تفکری آزاردهنده ای است که تحت هر شرایطی و موقعیتی میتواند بروز کند .شما می توانید با «توقف فکر»، «تسلط بر اندیشه» و «حواس پرتی» جلوی این جریان را بگیرید.اگر تجربه طولانی مدت اشتغال به افکار وسواسی را دارید، خودتان بهتر متوجه می شوید چه زمانی رشته هایی از این افکار به ذهنتان راه پیدا می کنند. شما با تکنیک پرت کردن حواس میتوانید از این افکار دوری کنید مثلا میتوانید خود را مشغول به انجام کاری کنید قدم بزنید /موسیقی گوش دهید .کتاب بخوانید و هر آنچه که فضای فکری شمارا منحرف میسازد .
یکی از مهم ترین دلایل گرفتاری در یک وسواس فکری مجموعه ای از ترس هایی است که درون ما ریشه دارد پس با کمی تامل میتوانید ترس را جست جو کنید و به کمک یک روانشناس از آن رهایی یابید .گفتنی است که برای درمان وسواس فکری نیاز به صبر و حوصله و پشتکار در به اجرا درآوردن راههای فوق است تا این که به تدریج از آن افکار رهایی یابید و انتظار حل و درمان یک شبه آن را نداشته باشید. پس از آنجا كه معمولاً اين افكار به هنگام بيكارى به سراغ فرد مىآيد، سعى كنيد با يك برنامهريزى دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر كنيد و هيچ گاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و… مشغول باشيد و هر گاه بيكار شديد خود را به كارى مشغول سازيد/به خود تلقين كنيد كه من مىتوانم شك و ترديدهايم را رها كنم و به اصول فكرى خود كاملاً باور و ايمان دارم/
همانطور که گفته شد با صبر حوصله این تکنیک ها را در نظر بگیرید اکر همچنان ادامه پیدا کرد میتوانید با مراجعه به مشاور در بهبود روند درمانتانسرعت بخشید . میتوانید جهت مشاوره حضوری با شماره رهای 88422495/22354282 تماس حاصل فرمایید.
توسط motakhasesan · 2321 روز 12 ساعت 58 دقیقه قبل
سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1