دوراهی بین عقل و احساس ضمیمه شرایطی خاص
moshkel ba doost pesarmoshkel ba madar
سلام…
من مهرناز 18 ساله هستم.به مدت تقریبا 6 یا 7 ماه هست که با یه پسر 20 ساله آشنا شدم و نسبت به اینکه پسر خوبی به نظر میومد و توی هفته ی اول آشنایی دیدیم ک خیلی شباهتا باهم داریم به دوستیمون ادامه دادیم.
به نظرمون تفاهمای زیادی داشتیم.ایشون قول ازدواج به من نداد و مبنای دوستیمون اول دوستی بود که اگر اگر دیدیم واسه هم بهترینیم , آینده ای هم باهم داشته باشیم.
متاسفانه بعد از 5ماه من با ایشون سکس داشتم.
خلاصه من ایشون رو مورد مناسبی برا خودم میدونم و دوستش دارم.
خاله ی من از ماجرای دوستیون اطلاع داشت.
تا یک روز ک من با دوست پسرم بعد از زمان زیادی به کوه رفته بودیم خاله جان به من اس ام اس داد که کجایی؟ ومن هم دقیقا اسم دوست پسرمو آوردم و نوشتم با اون اومدم باباکوهی 😐
متاسفانه اون روز خاله من خونه ما بوده و به طور اتفاقی مادر من اون پیام رو توی گوشی خاله میبینه….
خلاصه مامانم متوجه میشه من دوست پسر دارم و منم داغون میشم از لحاظ روحی اما مامانم کاملا منطقی برخورد میکنه با این موضوع.
مامانم به من میگه اگر قصدتون ازدواجه که باید پا پیش بذاره برا امر ازدواج اگرم نه ک ولش کن و ادامه نده.
من این وضوع رو به دوستم گفتم و اونم گفت که الان نمیتونه همچین کاری کنه.هم از لحاظ شناخت ک مطمئن نیست منو بخواد یا نه همم از لحاظ اقتصادی الان نمیتونه.
و به منم میگه اگر بخوای به دوستیمون ادامه بدیم نباید توقع داشته باشی آینده ای باهم داشته باشیم که اگر شد که ازدواج میکنیم اگرم نه که باید با یان موضوع راحت کنار بیای…
اما من باتوجه به این موضوع که حدودا 4.5 بار باهم سکس داشتیمم نمیتونم با این موضوع کنار بیام و ولش کنم.
نمیدونم چی بهش بگم یا چکار کنم که نهایتا به ازدواج ختم شه یا …. بتونم این رابطه رو تموم کنم….:|
لطفا به من کمک کنین.ممنون
توسط مهرناز دردسته‌بندی نشده · پاسخ 3358 روز 15 ساعت 1 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
پاسخ (2)
تبلیغات
سلام. خوبید؟ از اینکه این سایت رو برای مشاوره انتخاب کردید ممنونیم. بابت تاخیر در پاسخگویی به سوالات جدا عذرخواهی می کنیم. اما بریم سر اصل مطلب.
الان دوست داری من چه مشاوره ای بهت بدم؟؟؟!!!! از روی احساس و عاطفه با پسری دوست شدی بعد هم این علاقه و خواستن که معلومه بیشتر یک طرفه است، باهاش رابطه هم داشتی!!!!!!!! حالا حلال و حرومیشو کار ندارم!!!!! الان که دیگه کار از کار گذشته اومدی میگی چی کار کنم؟؟؟؟ من چی دارم این جور موقع ها بهت بگم. به غیر از این که میخواستی حواستو جمع کنی و خیلی زود وا ندی!!!!!
آخه دختر خوب! آخه دخترک جوان! آخه دخترک عاقل! چرا باید این قدر راحت خودتون رو در اختیار کسی قرار بدید. اون هم بدون اجازه پدر. اگر هم تازه محرمش شده باشی. پس اذن پدرت چی میشه؟ نمی دونم چی بگم. چون خودت جواب خودت رو تو متنت دادی. وقتی پسری قول صددرصد نداده که برای ازدواج قدم جلو میذاره تازه اونایی هم که خیر سرشون به اسم ازدواج میان جلو تو زرد از آب در میان و فقط سوء استفادشونو از دختر مردم می کنن و میرن. حالا شما بر چه اساس و مبنایی با این آقا دوست بودی و رابطه داشتی؟؟؟!!!! این آقا جوابتو داده دیگه. معلومه که تو رو برای ازدواج نمیخواد. نمی دونم واقعا چی بگم. واقعا نمی دونم…..
توسط خانم زهرا عباسی · 3353 روز 3 ساعت 53 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
مهرناز
خب شما اشتباه بزرگی که داشتید این بوده که با ایشون رابطه جنسی برقرار کردی .. به هر حال ایشون به چیزی که میخواسته رسیده و مسلما” در آینده با شما ازدواج نخواهد کرد چون از نشونه ها و حرفهای الان کاملا” مشخصه که ایشون نظری دیگه دارن … به هرترتیب اگه تا وقتی معین برای ازدواج پا پیش گذاشتن که راه روال عادی خودش رو طی خواهد کرد وگرنه باید این ارتباط رو قطع کنی چون بازنده اول و آخرش شما خواهید بود … در ضمن امیدوارم جواب اعتماد مادرتو به طرز خوبی ادا کنی
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3124 روز 18 ساعت 39 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست