1
امتیاز
دروغ قبل ازدواج
دختری 21 ساله هستم به مدت 4 سال هست که با پسری در رابطه هستم و مادرم از همون اول در جریان بود میشه گفت از اول دوستیمون زیاد باهاش رو راست نبودم و بیشتر بهش دروغ گفتم از کار بابام گرفته تا خونه و ماشین و وضع مالیمون و هنوز بعد چهار سال دوستی نتئنستم باهاش صادق باشم من الان 4 ساله به خاطر وضع ملی زندگیمون مجبورم برم سرکار و اون هنوز نفهمیده قراره باهم ازدواج کنیم قراره تا 6ماه دیگه که درسش تموم میشه بیاد خواستگاریم ولی هنوز نتونستم بهش راستشو بگم دلم نمیخواد بدونه من سرکار میرفتم از احساس ترحم متنفرم دلم میخواد فکر کنه تو نازو نعمت بزرگ شدم اخه اونا خیلی پولدارن در ضمن من الان 2 ساله که باهاش رابطه نزدیک درام پس خواهشا نگین که بیخیال ازدواچ باهاش بشم
پاسخ (2)
تبلیغات
با سلام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه این سایت را برای پاسخ به سوالتان انتخاب کرده اید سپاسگذاریم.
دوست دارم خیلی راحت و بدون هیچ حاشیه ای با هم صحبت کنیم. دختر خوب و پرتلاشی مثل شما که سر کار میره و برای زندگیش زحمت میکشه و با افتخار هم به سر کار میره، چرا باید این قضیه رو مایع ناراحتی و سرشکستگی و اسباب ترحم بدونه؟ ببخشید دارید کار می کنید تا مستقل باشید و دستتون جلوی کسی دراز نباشه. نمی فهمم چرا باید پشت این عملکرد مثبت شما چنین فکر منفی باشه؟ شما هیچ کار خلافی انجام نداده اید. برای امرار و معاش زندگی تان کار می کنید. پس به این موقعیتتان افتخار کنید. بسیاری از جوانان هستند که حتی عرضه درآوردن هزار تومان مال حلال را هم ندارند. بعد هم وضع مالی و موقعیت هر کسی یک جوری است. این نباید باعث ناراحتی شما بشود. می دانم سخت است. ولی بگذارید یک چیز را راحت به شما بگویم. پول دار و بی پول همه نزد خدا یکی هستن و همه هر طور و با هر وضعی در این دنیا زندگی کنیم آخر سر قرار است هر آنچه که داریم را در این دنیا بگذاریم و برویم. و آن چیزی که در زندگی مهم است انسانیت و درستکاری و صداقت است. صداقتی که حرف اول را در زندگی می زند. اول از همه به این باور برسید. خودتان را باور کنید. خودتان را قبول داشته باشید. اعتماد به نفس داشته باشید. همین….
بعد بیایید نگاهی واقع بینانه تر به اطرافتان داشته باشید. خیلی راحت، بیش از انکه بیشتر از این دیر بشود واقعیت را به ایشان بگویید. اگر با ایشان قصد ازدواج دارید، پس این مسائل زندگی تان، چیزهایی نیست که بتوانید آن را مخفی نگه دارید، دیر یا زود اگر برای خواستگاری پا پیش بگذارند خواهند فهمید. تا الان هم خیلی دیر شده که حقیقت را پنهان کردید. بعد هم دختر عزیزم وقتی کسی با دیگری به نیت ازدواج قول و قرار می گذارد و جلو می رود و رابطه نزدیک با او برقرار می کند نباید یک چنین مسائل مهمی را پنهان کند، چون اصلا قابل پنهان کردن نیستند. قوی باشید و تاب مقابله با واقعیت را داشته باشید. حال واقعیت هر چه می خواهد باشد. یا می پذیرند و می مانند و یا میروند. نمی دانم منظورتان از اینکه گفتید رابطه نزدیک باهاش داشتید چه بوده!!!!! امیدوارم آن چیزی که برداشت کردم نبوده باشد. فقط امیدوارم خیلی دیر نشده باشه. بالاخره این موقعیتی است که شما دارید و تصمیم گیرنده فعلا طرف مقابل شماست. که حاضر باشد این رابطه را ادامه دهد. و با شما ازوداج کند. و امیدوارم شما متضرر این ماجرا نباشید. برایتان بهترین ها را آرزومندیم. موفق باشید
توسط خانم زهرا عباسی · 3402 روز 1 ساعت 45 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
1234
خب دیگه زندگی که بخواد با این تفاسیر شکل بگیره مسلما” به نتیجه ای نمیرسه …پس بهتره تمام عواقب رو قبول کنید و در اولین فرصت در اینباره با ایشون صحبت کنید و بهش فرصت بدید تا با این موضوع کنار بیادو هر اتفاقی افتاد باید بپذیرید که این خواست خود شما بوده و باید خیلی قبل تر در این مورد باهاش حرف میزدید …چون این نوع رفتارها میتونه روی روند زندگی تاثیر بدی بگذاره
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3111 روز 15 ساعت 17 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست