


به شوهرم شک دارم چیکار باید بکنم؟
باسلام من دختری23ساله هستم شیش ماه است ازدواج کردم وباشوهرم یل دوست بودم ورابطه جنسی هم داشتیم الان چندوقته ک شوهرم سردشده وخیلی دعوامیکنیم ک همیشه من سعی میکنم کوتاه بیام وارومش کنم اون وقتی عصبانی میشه هیچی جلودارش نیست بخاطرکارش ک نمایشگاه کابینت داره بازن خیلی سروکارداره ک اغلب هم همشون باشوهراشون مشکل دارن و چون شوهرم خیلی دلسوزه پای دردودلاشون میشینه و…ک همین باعث دعوابینمون میشه ک من سعی میکنم بدبین نباشم و منطقی برخوردکنم ولی هرچی باهاش درمیون میذارم ک بتوربطی نداره مشکل کسی ولی میگه توشک داری و…. چندوقت پیش یه بحثکردیم ک دوروزقهربودیم ک تواون دوروز بایه زن ارتباط داشت ک من خودم اینو فهمیدم بعد و اون گفت ک تقصیرخودم بوده ک ولش کردم والان پشیمونه کلا ادم بامحبتیه من نمیدونم بایدچیکارکنم خیلی دوسشدارم و سعی میکنم همه نیازهاشوبراورده کنم ولی میترسم ک بازم بره سمت کسی تروخدا بگین چیکار کنم
توسط reyhaneh درازدواج · پاسخ 3365 روز 18 ساعت 19 دقیقه قبل
سوال: 5 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 2
سلام خوبید؟ از اینکه این سایت رو برای مشاوره انتخاب کردید ممنونیم .عذر تقصیر بابت تاخیر. بهم گفتند که شاکی هستید از دست ما که چرا سوالات بعد شما تک و توک جواب داده شده مال شما مونده. که خوب علت داشته که بماند. از این بابت باز هم معذرت. اما بریم سر اصل مطلب.
عزیزم. من چندبار گفتم باز هم میگم لطفا وقتی میگید مثلا فلانی فلان رفتار رو داره فقط خروجی رفتار رو توضیح ندید. میگی سرد شده. میگی عصبی و پرخاشگره. این نتیجه یه علته. شما که علت رو توضیح ندادی. خورجی و برچسب رو بهش اشاره کردی. من و همه هم میدونیم مرد عصبی چه شکلیه. یا وقتی سرد میشه چه مدلی. پس عزیزم بیا بیشتر توضیح بده. و به سوالات منم جواب بده؟
شوهرت چندسالشه؟منظورت از اینکه میگی رابطه جنسی داشتید بعد ازدواج منظورته یا همون تو دوران دوستی؟ اخه بعد رابطه دوستی گفتی رابطه جنسی!!!!
اوایلش چند وقت یکبار با هم رابطه داشتید. الان چه طور. یه سیکل 1 ماه درنظر بگیرر و بگو.
میدونی ضایقه و طبع شوهرت چیه؟ گرمه یا سرد؟ طبع خودت چی؟
آیا این سردی شوهرت و عصبی بودنش ربطی به مشغله کاریش داره؟
مثلا اینکه به خاطر کارش شب بیداری دداشته باشه؟
مصرف سیگار و … هم داره؟
دیگه بگرد خودت دنبال علتها و دلیل ها. مثلا مشکلات مالی. چک پاس نشده؟ چه میدونم. برا برادرش یا پدرش مشکلی چیزی پیش نیومده؟
تا یه چیزی میشه لطفا نرو دنبال ذهن خوانی و شک کردن. تا مرد یه خورده عصبی و بد اخلاق سرد میشه مستقیم بهش برچسب زن بازی نچسبونید. رو اعصاب شوهرتون اسکیت بازی نکنید.
خداروشکر میگی مرد با احساسیه. خوب این احساسات رو به طرف خودت هدایتشون کن. برو که خوش به حالته که مردت مرد با احساسیه. خیلی راحت میتونی هدایت کنی. البته نه با اسکیت سواری. تو که ناظم مدرسه اش نیستی بخوای مراقبتش باشی. نمی دونم این سیاست زنانگی شما زنها کجا رفته. فقط از زندگی کنترل کردن شوهرتونو یاد گرفتید. خوب پاک زدی اعصاب طرف رو تعطیل کردی دیگه.
ببین شوهرت اگه با تو مشکلی نداشته و رابطه تون با هم حل باشه مهم نیست شغلش چی باشه و دور و برش زن باشه یا نباشه. وقتی تنها معشوقه اش تو باشی باقی قضایا حله. اما اگه این طور نباشه. رو مخش باشی. اصلا تو سلول انفرادی هم زندگی کنه تو معشوقش نخواهی بود و میره به زن دیگه ای فکر می کنه. پس خواهشا سیاست داشته باش.
این یه تیکه ی دعواهاتونو که حفظم. میاد مثلا خیر سرش باهات درد و دل کنه. البته نمیدونه که نباید به زنش بگه. سرکار خانم هم میزنی صاف برجک شوهرت رو میاری پایین . یکی اون میگه صدتا میزاری روش جوابشو میدی. تهمت و توهین و بدو بیارا.
اما اگه سیاست داشتی که این کارها رو نمی کردی. وقتی می اومد درد و دل میکرد و از مشکلات این زنها می گفت بدون اینکه مستقیم شوهرت رو خطاب قرار بدیمی گفتی. خوش به حال خودم که شوهرم نمونه است. و ایرادهای مردهای دیگه رو نداره. اونقدر از شوهرت تعریف می کردی که بدونه براش مهمی. بعدشم می گفتی آقایی به نظر منم این زنها یه مشکلی دارن که مرده این مدلی می کنه. به نظرت این طوری نیست. و به طور ناخودآگاه ذهنشو آگاه میکردی که حواست باشه برای شما دام پهن نکنن و غیره.
نه اینکه صاف بهش بگی . برا چی با اون زنا حرف میزنی. تو اصلا مگه مشاوری. چه کاره ی اون زنها هستی. هان. اصلا من به تو شک دارم. و….
بعدشم ببینم منطقی بودن میدونی یعنی چی؟ یعنی اینکه اگه با شوهرت دعوا هم کردی. یه حرف منطقی بود که بهش زدی که باید مثلا میزدی. اگه با همم قهرتون شد . بچه بازی در نیاری . بچه بازی درنیاری شب بری پیش شوهرت بخوابی. نه اینکه باهاش دو روز قهر کنی. مگه شماها بچه اید. تازه اینطوری عزیزتر هم میشی. پس لطفا اگه بلد نیستی شوهرت رو هدایت کنی وضع رو خراب تر نکن.
شما دو سه مهارت لازم داری که یاد بگیری. البته با اجازتون:
1- تقویت مهارتهای زناشویی
2- مهارت خودکنترلی. فروکش کردن عصبانیت طرف مقابل و غیره
3- تقویت مهارتهای عاطفی و بین فردی
و… که بماند
توسط خانم زهرا عباسی · 3360 روز 14 ساعت 36 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
باسلام وتشکر از راهنماییتون
شرمنده اگر من یکم غر زدم چون واقعا تحت فشار بودم
شوهرم 23سالشه .منظورم از رابطه جنسی قبل از ازدواج بود چون شوهرم دوست دخترهای زیادی داشتن و تقریبا باهمشون رابطه جنسی داشتن بعد از گذشت سه ماه ک هیچ درخواستی ازمن نداشتن وحتی دستم روهم نمیگرفتن کم کم نیازهاشون رو برام گفت و ازم خواست تا کمکمش کنم ک سمت هیچ کس نره و فقط هزطرف ودم تامین بشه ک البته من اول قبول نکردم ولی بعدازشش ماهکم کم باخودم کنار اومدم و کمکمش کردم ک البته اونم هیچ توقعی بالاتر از توان من ازم نداشت و هیچوقت مجبورم نکرد و خودم ب جایی رسیدم ک باعشق براش هرکاری میکردم و اینکه گفتین طبعمون…جفتمون گرمه.و سیکلی ک گفتین الان هفته ای سه یهچهار بار و اوایل هفته ای یکبار در زمان دوستی و سیگار ک پرسیدین چندبار به قوله خودش کشیده ولی من ندیدم ک دلیلشم میگه بخاطراعصاب خوردی از طرفه من بوده
حقیقت اینه ک خانواده من بااین ازدواج مخالف بودن چون من لیسانس حسابداری دارم و شاغلم و شوهرم دیپلم وان زمان فقط کارگر بودن و بالاخره بعد از یکسال با پافشاریهای خودم و خودش موافقت کردن وخدارو شکر الان خیلی دوسشدارن ولی چون من ازاین میترسم ک کارمون بجایی برسه ک خونوادم ب من بگن اینوخودت خواستی و…نمیذارم هز دعواهامون باخبربشن ولی ازاونجایی ک شوهرمباخبره ازاین موضوع همش تهدیدمیکنه ک ب خونوادم میگه و چندبارم تاحالا گفته
اینکه شما میگین نباید سرش غر بزنم من سعی میکنم همیشه باارامش باهاش حرف بزنم ک پرخاش نکنه مثلا اون همه حرفایی ک با اون زنها رومیزنه نمیهد برای من تعریف کنه و دریک مورد من خودم وقتی اتفاقی رفتم سرکیفش پول بردارم دیدم چندقطعه چک ازهمون خانم داره و وقتی دلیلش رو میپرسم میگه دوستانس و بهت نگفتم ک حساس نشی واین حرفا و بجای دلجویی از من طلبکارم میشه اینه ک منو اتیش میزنه ک یه معذرت خواهیم نمیکنه .
اینکه میگم سردشده منظورم اینه ک مثه قبل باهام گرم نمیگیره توروز ازم خبر نمیگیره و وقتی میبینم برا دیگران وقت میذاره ن برا زنش خب ناراحت میشم خب درسته ک ک ب قول شما مشغله شایدداره چک داره دنباله پوله و مشکلات خونوادگی ک میگم الان بهتون و داره ولی چطور بااین تفاصیل برا اونا وقت داره و پای دردودلاششون میشینه ولی برامن ک زنشم نداره؟؟؟مشکلاتی ک گفتم مادرشه ک یکساله سکته کرده و فلج شده واون خیلی خیلی به خونوادش مخصوصا مادرش حساسه و ازمن توقع داره ک مادرش رو مای بیبی کنم خب من ک تاحالا مای بیبی بچه عوض نکردم چطور بتونم؟وسرهمین قضیه دوروز بامن قهربود ک توهمین دوروزم بااون خانم ک گفخم بهتون ارتباط داشت خب بعد ازاون دوروز من باشوهرم اشتی کردم و ازدلش دراوردم و بعداز دوهفته اینقدر باهم خوب شدیم ک حد نداشت و یه روزاتفاقی من یه گگوشی دیگه تواتاقش دیدم ووقتی رفتم سراغش دیدم پراز اس ام اس به همون زن هست وقتی بیدار شد
توسط reyhaneh · 3357 روز 19 ساعت 36 دقیقه قبل
سوال: 5 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 2
باسلام وتشکر از راهنماییتون
شرمنده اگر من یکم غر زدم چون واقعا تحت فشار بودم
شوهرم 23سالشه .منظورم از رابطه جنسی قبل از ازدواج بود چون شوهرم دوست دخترهای زیادی داشتن و تقریبا باهمشون رابطه جنسی داشتن بعد از گذشت سه ماه ک هیچ درخواستی ازمن نداشتن وحتی دستم روهم نمیگرفتن کم کم نیازهاشون رو برام گفت و ازم خواست تا کمکمش کنم ک سمت هیچ کس نره و فقط هزطرف ودم تامین بشه ک البته من اول قبول نکردم ولی بعدازشش ماهکم کم باخودم کنار اومدم و کمکمش کردم ک البته اونم هیچ توقعی بالاتر از توان من ازم نداشت و هیچوقت مجبورم نکرد و خودم ب جایی رسیدم ک باعشق براش هرکاری میکردم و اینکه گفتین طبعمون…جفتمون گرمه.و سیکلی ک گفتین الان هفته ای سه یهچهار بار و اوایل هفته ای یکبار در زمان دوستی و سیگار ک پرسیدین چندبار به قوله خودش کشیده ولی من ندیدم ک دلیلشم میگه بخاطراعصاب خوردی از طرفه من بوده
حقیقت اینه ک خانواده من بااین ازدواج مخالف بودن چون من لیسانس حسابداری دارم و شاغلم و شوهرم دیپلم وان زمان فقط کارگر بودن و بالاخره بعد از یکسال با پافشاریهای خودم و خودش موافقت کردن وخدارو شکر الان خیلی دوسشدارن ولی چون من ازاین میترسم ک کارمون بجایی برسه ک خونوادم ب من بگن اینوخودت خواستی و…نمیذارم هز دعواهامون باخبربشن ولی ازاونجایی ک شوهرمباخبره ازاین موضوع همش تهدیدمیکنه ک ب خونوادم میگه و چندبارم تاحالا گفته
اینکه شما میگین نباید سرش غر بزنم من سعی میکنم همیشه باارامش باهاش حرف بزنم ک پرخاش نکنه مثلا اون همه حرفایی ک با اون زنها رومیزنه نمیهد برای من تعریف کنه و دریک مورد من خودم وقتی اتفاقی رفتم سرکیفش پول بردارم دیدم چندقطعه چک ازهمون خانم داره و وقتی دلیلش رو میپرسم میگه دوستانس و بهت نگفتم ک حساس نشی واین حرفا و بجای دلجویی از من طلبکارم میشه اینه ک منو اتیش میزنه ک یه معذرت خواهیم نمیکنه .
اینکه میگم سردشده منظورم اینه ک مثه قبل باهام گرم نمیگیره توروز ازم خبر نمیگیره و وقتی میبینم برا دیگران وقت میذاره ن برا زنش خب نراحت میشم خب درسته ک ک ب قول شما مشغله شایدداره چک داره دنباله پوله و مشکلات خونوادگی ک میگم الان بهتون و داره ولی چطور بااین تفاصیل برا اونا وقت داره و پای دردودلاششون میشینه ولی برامن ک زنشم نداره؟؟؟مشکلاتی ک گفتم مادرشه ک یکساله سکته کرده و فلج شده واون خیلی خیلی به خونوادش مخصوصا مادرش حساسه و ازمن توقع داره ک مادرش رو مای بیبی کنم خب من ک تاحالا مای بیبی بچه عوض نکردم چطور بتونم؟وسرهمین قضیه دوروز بامن قهربود ک توهمین دوروزم بااون خانم ک گفخم بهتون ارتباط داشت خب بعد ازاون دوروز من باشوهرم اشتی کردم و ازدلش دراوردم و بعداز دوهفته اینقدر باهم خوب شدیم ک حد نداشت و یه روزاتفاقی من یه گگوشی دیگه تواتاقش دیدم ووقتی رفتم سراغش دیدم پراز اس ام اس به همون زن هست وقتی بیدار شد خیلی منطقی توضیح خواستم ک چرا و مگه چی کمد
اشت ک گفت هیچی و اون ماله همون دوروزه و تاالان ادامه داشته چون اون زن تواون دوروز خیلی بهش کمک کرده ونتونسته بهش بگه نه و میخاسته کم کم ردش کنه و تواین دوهفته ک من و اون باهم خوبترمیشدیم اون ازاونطرف ازش دورتر میشده ولی من قانع نشدم و الانم هی فک میکنم باهاش هست و…
توسط reyhaneh · 3357 روز 19 ساعت 30 دقیقه قبل
سوال: 5 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 2