


با پر توقعی همسرم چیکار کنم
با سلام خانمی 30 ساله هستم همسرم حدود 1 سال از من کوچکتر است،حدود 6 سال است که ازدواج کرده ام ویک پسر دو ساله دارم.اخیرا همسرم به شدت پرتوقع شده و زود قهر میکنه،جوابهای شما به سوالات مشابه رو خوندم،و اون راهکارها رو تا حدودی انجام دادم، اما متوجه شدم وقتی با همسرم صحبت میکنم برای فهمیدن دلایل این رفتارها،که ما از نظر فکری و منطقی تفاوت فاحش داریم،چیزی که از نظر من منطقی از نظر اون کاملا غیر منطقی،از این حالت خسته شدم احساس میکنم همش من دارم کوتاه میام، احساس میکنم دارم از خودم زیادی میگذرم، لجبازی، دعوا، کنار اومدن ، محبت بیشتر، عذر خواهی،صحبت هیچی جواب نمیده ،الویت من تو زندگی خونوادست بعد سایر چیزا اولویت اون اول کار دوم خونواده پدری و بعد من و پسرم هستیم،در مقابل دیگران خصوصا خونواده پدریم از حمایت نکردنم گله میکنه و در مقابل خونواده خودش بهم تیکه هم میندازه،لطفا راهنماییم کنید،من زندگی خیلی خوبی داشتم پدرش همیشه به شوهرم میگفت تو زن ذلیلی، همین حرفا خیلی عوضش کرده نمیدونم چیکار کنم؟
ضمنا پدر شوهرم دوبار ازدواج کرده و همسر دومش خیلی جوونه ،با دروغ و دغل و هزار جور فریبکاری با پدر شوهرم رفتار میکنه،البته جوری که بقیه خصوصا پدر شوهرم متوجه نشه! شوهرم همیشه میگه از مامانم یاد بگیر ولی به نظر من رکن اصلی زندگی صداقته،نمیتونم برخلاف اعتقادم رفتار کنم
توسط ardalan درازدواج · پاسخ 3256 روز 18 ساعت 11 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 4
سلام دوست عزیز
برخى از مردان ایرادگیر و بهانه جو هستند. در خانه مرتباً ایراد مى گیرند و در برابر هر امر كوچكى نق مى زنند، آن قدر در این باره سخت گیرى به عمل مى آورند كه راحتى خود و خانواده شان را فداى آن مى سازند، بلكه گاهى حاضر مى شوند اساس پیمان مقدس زناشویى را به خاطر آن متزلزل سازند.
البته ما منكر این موضوع نیستیم كه مرد حق دارد در امور منزل دخالت داشته باشد و امر و نهى كند و به خانم ها هم توصیه مى شود كه به این حق مرد، اعتراف نمایند و در برابر دخالت هاى مرد سرسختى نشان ندهند، امّا مرد و سرپرست خانواده هم باید جانب احتیاط را رعایت كند و همواره با تدبیر كار كند. اگر تصمیم گرفت در امور منزل دخالت نماید باید عاقلانه و به طور صحیح انجام دهد تا مۆثر واقع شود
بر زن و شوهر واجب است که نیازهای یکدیگر را بشناسند و به آنها توجه کنند. بهتر است بدانید که چه چیز مورد پسند و خوشایند همسرتان است و چه چیز ناخوشایندش است! گاهی برای دانستن این مهم، لازم است مستقیما وارد عمل شوید و از او سوال کنید که از چه چیز خوشش می آید و از چه چیز متنفر است؟! با این کار شما می توانید رگ خواب همسرتان را بدست آورید و بر حسب شرایط و وضعیت روحی او وارد عمل شوید. البته فراموش نکنید که همسرتان همه زندگی شما نیست بلکه تنها شریک بخشی از آن است، پس هرگز از خودتان غافل نشوید. بهتر است به نیازها و خواسته های خود نیز توجه داشته باشید و تا آنجایی که به شما آسیبی نرسد برای جلب محبت و علاقه همسرتان، آنچه را که دوست دارد، انجام دهید و از شادی و لذت بردن او، شما نیز شاد و خرسند شویدآرامش بعد از طوفان، فرصت مغتنمی است که با همسرتان راجع به بهانه های حل نشده صحبت کنید. گاهی بهانه های حل نشده، تبدیل به یک عادت می شوند و به مرور زمان منجر به اختلاف؛ میدانید چرا؟ وقتی همسر شما از زشتی رفتارهای خود مطلع نگردد هرگز در جهت رفع و یا اصلاح آن تلاش نخواهد کرد و همچنان کار اشتباه خود را ادامه خواهد داد. پس بهتر است به همسرتان بگوئید از کدامیک از رفتارهایش خوش تان نمی آید و متنفر هستید و دوست ندارید کدام رفتارش را ادامه دهد!
مثلا، اگر فردی به بهداشت و یا آراستگی چهره خود اهمیت چندانی ندهد، قطعا در زمینه رابطه لمسی عاطفی با همسر دچار مشکل خواهد شد، ممکن است چنین همسری برای دوری از این وضعیت ناخوشایند، دست به بهانه جویی بزند و رفتارهای ناخوشایند نشان دهد.
توسط آقای ص - غفاری · 3256 روز 11 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
ممنون از پاسخ شما
اما شاید باور نکنید من اکثر ایرادهای همسرمو در موقعیتهای مناسب یا نا مناسب گوشزد میکنم ولی ایشون اصرار دارند که حق با اونه!و ایراد از منه
متاسفانه چون تک پسر هستن مشاوره با بزرگترها هم کمکی به ما نمیکنه چون به محض در میان گذاشتن مشکل جملاتی مثل” کاری نکن از دستش بدی ” یا “بهتر از اون واسه تو پیدا نمیشه” رو میشنوم.مشکل از اینم فراتره :اون اصلا بصورت واضح نمیگه چی میخواد؟ فقط میگه رفتارتو اصلاح کن!
راستش خودمم خیلی عصبی و پرخاشگر شدم.
حتی یک بار به روانپزشک هم مراجعه کردیم منتها بعد از صحبتهای دکتر باز هم باهام قهر بود! دکتر کتابی به نام “ازدواج بدون شکست” رو بهمون معرفی کرد ،اما همسرم هیچوقت اون کتاب رو نخوند،همیشه میگه تلاش میکنه ولی من هیچ تلاشی بجز در زمینه کاری نمیبینم. با توجه به صحبت شما اگه بخوام از خودم غافل نشم باید جدا شم،یا حداقل طلاق عاطفی خواهم داشت. یا باید روی خواسته هام و شخصیتم پا بذارم یا باید جدا شم.
ضمنا ما هر دو از نظر ظاهری ، و تحصیلات در سطح خوبی هستیم
توسط ardalan · 3255 روز 23 ساعت 45 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 4
سعی کنید ارتباط خوبی رو ایجاد کنید چند نکته رو برای افزایش وبهنود رضایت از کنار هم بودن وجذب شوهرتان رو براتون عرض میکنم امید است که خوشبخت باشین زن و مرد داراي روحيات و خصوصيات متفاوتي هستند. بيشتر مواقع علت اختلافات و دلخوريها ، بي اطلاعي از شيوههاي متفاوت احساس يا رفتار در زن و مرد است.
با شناخت و درك احساسات همسرتان به دنياي او راه مييابيد و در برقراري روابط دوستانه و صميمي موفق خواهيد بود.
براي جلب رضايت خاطر همسرتان اساسيترين نياز او را بشناسيد.
همدلي ، اظهار محبت ، توجه و احترام مهمترين نيازهاي عاطفي زن است. مرد هم در مقابل نيازمند عشقي قابل اعتماد است.
زنان در دوره نوجواني از خود مايه ميگذارند و از هيچ گذشتي دريغ نميورزند ، اما بعد از بلوغ از نظر روحي نيازمند حمايت و پشتيباني هستند.
مردان در دوره نوجواني بيشتر به دنبال خواستههاي خود هستند و مغرور به نظر ميآيند ، اما بعد از بلوغ احساس ميكنند حمايت از زن وظيفه آنها است و از اين كه ميتوانند حامي او باشند احساس غرور و عزت نفش ميكنند.
برای همدلی و درک همسرتان نکات زیر را رعایت کنید:
* قبل از تصميمات مهم حتما با همسرتان مشورت كنيد.
* خود را ملزم بدانيد تا از مسائل همسرتان آگاه شويد. وقتي در جريان مسائل او قرار بگيريد بهتر ميتوانيد خواستهها و دغدغههاي فكري او را درك كنيد.
* در زندگي ، وظايف و مسئوليتهاي خود و همسرتان را مشخص كنيد تا به خاطر مبهم بودن وظايف و مسئوليتها كارهايتان عقب نيفتد و دچار اختلاف نشويد.
* هميشه در حضور ديگران به همسرتان احترام بگذاريد. با ديدن اين رفتار ديگران هم براي هر دوي شما ارزش و احترام بيشتري قائل ميشوند.
* اگر دلخوري يا گلهاي از رفتار همسرتان داريد در اولين فرصت مناسب درباره ناراحتيتان با او صحبت كنيد.
* وقتي درباره رفتار همسرتان اظهار نظر ميكنيد به او بگوييد كه اين فقط نظر شخصي شماست و او ميتواند خودش درباره تغيير رفتارش تصميم بگيرد تا براي اين كار خود را مجبور نبيند.
* انتقادتان را از همسرتان غير مستقيم و در قالب پيشنهاد يا پرسش بيان كنيد ، مثلا بگوييد به نظر تو اگر فلان كار را انجام دهي بهتر نيست.
* اگر اختلافي بينتان آمد مشكل را يك بار براي همسرتان بازگو كنيد تا مطمئن شويد كه هر دو برداشت يكساني از مشكل داريد و سوء تفاهمي به وجود نيامده است.
* از يادآوري اشتباهات گذشته خودداري كنيد. با بيان آن ها ممكن است همسرتان احساس كند اختلافتان بزرگ و ريشهاي است و توانايي حل آن را نداريد.
* دلايل احتمالي مشكل را ياداشت كنيد و آنها را بررسي كنيد.
* اختلافات و مشكلات زندگيتان را با خانواده يا دوستانتان در ميان نگذاريد.
* بسياري از اوقات اختلافات در كمتر از چند ساعت خود به خود از بين ميروند اما با بيان آنها ، هميشه در ذهنها باقي ميمانند.
* در بعضي مواقع با وانمود كردن به اين كه بعضي از رفتارهاي همسرتان اتفاقي بوده است به آرامي از كنار اشتباهات او بگذريد و آن ها را ناديده بگيريد.
* گاهي يادآوري بيش از حد جنبههاي مثبتتان همسر شما را مجبور ميكند تا نقاط ضعفتان را گوشزد كند. سعي كنيد بيشتر از خوبيهاي همسرتان ياد كنيد تا او را براي تقويت نقاط قوتش انگيزهمند كنيد.
* در استفاده از كلمات ، دقيق و سنجيده عمل كنيد.
* از به كار بردن واژههايي مانند هميشه ، هيچ وقت و هرگز بپرهيزيد. همسرتان با شنيدن اين كلمات قضاوت شما را ناعادلانه ميبينيد و براي دفاع از خود به مشاجره ميپردازد.
* هنگام بحث با همسرتان اتاق را ترك نكنيد ، زيرا اين رفتار توهين بزرگي به او محسوب ميشود.
* اگر احتمال ميدهيد با ادامه يافتن گفتگو حرفهايي زده شود كه بعد از گفتن آنها پشيمان شويد ، از همسرتان بخواهيد كه در فرصت بهتري با هم صحبت كنيد.
* به او يادآوري كنيد چون نميخواهيد او را برنجانيد تمايلي به ادامه صحبت نداريد.
* هميشه بر وجود تفاوتها تاكيد كنيد. با اين ديد بهتر ميتوانيد دليل رفتارهاي مختلف او را درك كنيد و آنها را بپذيريد.
* هميشه به گونهاي برخورد كنيد كه همسرتان احساس كند وابستگي و علاقه دو طرفه است و شما هم به اندازه او از بيمهري دلگير ميشويد.
* اگر ميخواهيد ناراحتي خود را از رفتار همسرتان نشان دهيد ، قبل از هر صحبتي به او يادآوري كنيد كه او را بسيار دوست ميداريد و فقط از اين رفتارش دلخور شده ايد.
* هرگز از علاقه شديد همسرتان به عنوان ابزاري براي رسيدن به خواستههايتان استفاده نكنيد. اگر همسرتان احساس كند وابستگي عاطفياش نوعي ضعف در برابر شما محسوب ميشود ، تلاش خواهد كرد تا از شدت علاقهاش بكاهد و بر عواطف خود تسلط يابد.
* در همه حال در برابر ابراز محبت همسرتان با لطافت و مهرباني برخورد كنيد تا از بيان احساساتش لذت ببرد.
توسط آقای ص - غفاری · 3255 روز 21 ساعت 4 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
دوست عزیز اصرار شما به تغییر در شوهرتون باعث اینکار شده …
گاهی هرچه دهنه اسب رو بکشی بیشتر نافرمانی میکنه (مثال بود و بلاتشبیه) …در زندگی هم اینطوره و شما اگه به هر چیزی بیش از حد اصرار کنید ، نتیجه عکس خواهید گرفت …
کلا” دنیا با چیزهایکه با اون مخالفت میشه ، مخالفت میکنه پس باید گاهی صبور بود و بیخیال …
هیمن بی خیالی به دور شما حصاری میکشه که شمارو در مقابل این رفتار محافظت خواهد کرد ..
مثلا” وقتی قراره کتابی رو بخونه اصلا” بهش اصرار نکنید ، خودتون بخونید و رهاش کنید و در این مورد با احساسی بخونید که حس کنجکاوی اون تحریک بشه …
ضما ” با شوهرتون هیچ وقت بطور احساسی دعوا نکنید و احساس مردانگی رو در ایشون حقیر نکیند، چون شدیدا” با واکنش تندش مواجه خواهید شد …
به عکس در بحث های استدلالی مرده همیشه کوتاه میان …نوع بیان شما بدون مثال زدن ایشون میتونه خیلی خوب باشه
در ضمن گاهی صداقت سمی میشه و میتونه برای زندگی مسموم کننده باشه …
و گاهی باید با افراد به تناسب شخصیت و لیاقتشون رفتار کرد …
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3166 روز 22 ساعت 10 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام من 28 سالمه و حدود یک سال و نیم که ازدواج کردم من فارسم و شوهرم ترک است شوهر من مرد ایراد گیری ، خیلی روی غذاش حساس روی همه چیز حساس حتی گاهی که خونه مادرم میریم میگه این قاشق سنگین، یا چرا مادرت با پدرت ایگونه رفتار کرد و سریع هر رفتاری که از من می بینه به این ربط می ده که تو هم مثل مادرت هستی با اینکه من همیشه بهش میگم آره توراست میگی منم رفتار مادرم را قبول ندارم باز هم به وقتش رفتار مادرم را به رخم می کشه ، یا حتی وقتی که خواهر زاده ام را بغل می کنم خیلی خیلی ناراحت می شود و می گوید این بچه خیلی لوس و بی مزه است و چنان چش غره ای بهم میره که سعی می کنم سریع بچه رو از خودم دور کنم هر کاری که می کنم خانه داری و زنیت مادرش و وسط می کشه خوب من تازه 2 سال است ازدواج کردم چند شب پیش سر سفره سحر برنج یه کم سرد بود شروع کرد با من به بحث کردن که این چه غذایی و من ظرف دیگر غذا رو که بهتر بود جلوش گذاشتم و گفتم تو این بخور و گفت این هم به درد نخور (اون غذا رو مادرم برای سحر داده بود) اینم لنگه همون. من تعجب کردم و گفتم تو همش ایراد می گیری و دوبار گفتم اه اه ، و اون گفت که دهنت ببند (در حالی که من هیچ وقت از هیچ واژه زشتی حتی در اوج عصبانیتم هم استفاده نمی کنم) و ساکت شو و…و من هم گفتم که تو ساکت شو چرا به من میگی (من آدم حاضر جوابیم) بعد دیدم داره عصبانی میشه رفتم تو اتاق و در محکم بستم و اون اومد و گفت چه غلطی کردی و شروع کرد منو به زدن و دستم را آنچنان پیچ داد که دردش همچنان اذیتم می کنه و دست دیگمم کبود شد لبته این قضیه سابقه داشته یه بارم همچین منو زد که پایین چشمم تا چند وقت کبود بود ولی به پدرو مادرم چیزی نگفتم(نخواستم ناراحتشون کنم)اون دوست داره من همیشه باهاش موافق باشم و هرچی گفت ج ندم آخه مگه میشه حالا چند روز است که با هم قهر کردیم و او از آشپزی گرفته تا شست و شوی لباس هاش و خودش انجام میده البته قبلا یه تصادفی کرده که روی اعصابش اثر گذاشته که اینو خود خانوادشم تائید می کنند( من بعد ازدواج متوجه شدم)حالا میگید من چیکار کنم لطفا منو راهنمایی کنید با تشکر فراوان
توسط 894624001 · 3165 روز 32 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 2
894624001, اینکه در مورد بیماریشون چیزی نگفتن رو میشه در دادگاه اثبات کرد و عقد رو فسخ نمود ولی به هرحال شما در حال زندگی هستید ... پس اگه مشکلی هست بهتره به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کنید ممکنه عارضه ای روی مغزش فشار میاره که اینطوری پرخاشگر شده ... چون این مورد بسیار تجربه شده که افرادی که دچار ضربات مغزی شدن چنین رفتاری رو داشتن ، حتی شدیدتر و خشن تر ... مشاوره آنلاین با شماره تلفن های : ۸۸۴۲۲۴۹۵ ۸۸۴۷۲۸۶۴ سایت تخصصی مشاوره http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3164 روز 21 ساعت 21 دقیقه قبل
با سلام و عرض خسته نباشید
26 سالمه حدود 2 ساله که ازدواج کردم و خدا رو شکر تا الان فرزندی هم ندارم.قبل از ازدواج هم با همسرم که در دانشگاه آشنا شدم حدود 3 سال دوست بودم .بعد از ازدواج متوجه شدم که همسرم به شذت آدم عصبی و زود رنجیه ولی با مطالعه از سایت های روانشناسی با این مسایل تا حدودی کنار اومدم و با اونم صحبت کردم و کمی بهتر شد.اما یه زن داداش دارم که خانمم به شدت به اون حسادت میکنه .اونا 4 سال زودتر از ما ازدواج کردن.زن داداشم خانواده ی پول داریه و تو تمام خرید ها به داداش و زن داداشم کمک کردن و تقریبا نصف خرج ها رو دادن.اما زندگی ما متفاوت بود و همسرم خانواده ی معمولی ای بود و برای منم این مسایل اصلا ارزشی نداشت.خونه دارم و بزودی هم ماشین می خرم و مشکل جدی مالی هم نداشته ایم.از وقتی همسرم وضع و خونه و ماشین اونارو دیده یک چهره ی کاملا مادی از خودش نشون داده و همش به این فکر می کنه که پدر و مادرم تبعیض قایل می شن. قبلا این جوری نبود و یا نشون نداده بود.سر این قضایا کلی با هم دعوا کردیم و همیشه هم منطقش تو دعوا قهره بوده و قهر.
سر دعوا ها هم یک چهره ی کاملا روانی از خودش نشون میده.سر یه چیز کوچیک داد و بیداد راه میندازه و قهر می کنه و 2 ساعت همچنان که گریه می کنه نیم ساعت پشت سر هم و یه بند میگه ازت متنفرم، ازت متنفرم !!!
معمولا هر 10-15 روز یک بار قهر میکنه که 90 درصد اوقات بازم من واسه حفظ خانواده یه جوری آرومش میکنم.
به نظر شما زندگی با چنین فردی عاقلانه هست؟
توسط moeinsj · 3098 روز 18 ساعت 55 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
moeinsj,
خب شما که از اول میدونستید که ایشون اخلاقی تند و عصبی داره پس چرا پا در این ازدواج گذاشتید ؟
به هرحال با ایشون باید صحبتی صریح و روشن انجام بدید و با مشاوره حضوری سعی کنید تا وقتی مشخص نتیجه ای از درمان بگیرید … چون خیلی از این رفتارها ریشه در گذشته فرد داره و به همین خاطر میشه اونارو درمان کرد و گرنه زندگی با چنین افرادی بسیار سخت خواهد بود …ولی شما باید بعنوان همسر تمام تلاشتونو برای درمانش انجام بدید … تصمیمات بعدی هم بمونه برای زمانی دیگه …
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3098 روز 3 ساعت قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست