


ازدواج
سلام من پسری بیست ساله هستم
یک مدتی (2ساله)میشه که با دوستام که دیگه نمیشه گفت دوست هرکاری که نباید میکردیم رو انجام دادیم ، بدترین موردش هم ارتباط با جنس مخالف بود که اولا واسه تفریح و سرگرمی بود ولی بعدها فهمیدم که برام شده یک عادت که خیلی سخت بود من ارتباطی یا دختر نداشته باشم
تا اینکه فهمیدم دارم از درس و دانشگاه و زندگی عقب میوفتم بعد یکی اشناهام بهم پیشنهاد داد که یک مدتی نمازت رو بخون ومنم تقریبا چهل روز میشه که نمازم رو خوندم حتی چند روزی روزه هم گرفتم و این مدت که با هیچ دتری هم نبودم و هیچ رابطه ای نداشتم خیلی برام سخت بووود
و حالا هم نمیدونم چرا نمیتونم دنبال اینجور رابطه ها نباشم و برام سخته و تصمیم گفتم ازدواج کنم تا همه ی عشق علاقه ام به همسرم باشه و دیگه نه خودم اذیت بشم نه اینکه گناهام از این بیشتر بشه
من تو یک خانواده تقریبادر سطح بالا زندگی میکنم
حالا میخواستم نظر شمارو برای ازدواج بدونم ؟؟؟؟
سلام و خسته نباشید
با توجه به توضیحات شما و اینکه ملاک های دیگر ازدواج را با توجه به نیاز های زندگی بتوانید فراهم کنید از نظر گروه مشاوره بهترین تصمیم برای شما با رضایتمندی خانواده میتواند ازدواج باشد برای ارتباط بیشتر با ما 09123589941
توسط dalimof · 3334 روز 7 ساعت 49 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
سلام دوست عزیز .
ازاینکه سایت ما رابرای مشاوره انتخاب کردید تشکر می کنیم.
هرجوانی ممکن است ،گول فریب های شیطان را بخورد ،اما مهم این است که برگردد وتوبه کند .
چه خوبه جوانی که دراوج شهوت وغرایز جوانی میل به گناه دارد ،ولی برای خدا همه آنها راترک می کند ،خدا لذت می بردودل امام زمان (ع)را شاد می کند .
امام علی (ع)فرمودند:ای گروه جوانان،شرف انسانی وسجایای اخلاقی خود را باادب آموزی وتربیت حفظ نماییدودین خود را بانیروی دانش ازدست برد ناپاکان حفظ کنید.(جوان فلسفی –ج1-ص194)
مولاعلی(ع)فرمودند:فرزندم تو را به نماز اول وقت سفارش می کنم.(بحار-ج14/83)
ونیز فرمود:ای فرزندگرامی هیچ گناهکاری رااز رحمت خدا مایوس منما چه بسا اشخاصی که اهل گناه بودندوباحسن عاقبت از دنیا رفتندوچه بسا انسانهای خوب ودرست کاری که درآخر عمرشان به فسق وفجور افتادند وبالذت وخواری ازدنیا رفتند.(تحف العقول-ص91)
حضرت علی(ع)فرمودند:پسرم بدان محبوب ترین چیزی ازمیان گفته هایم به آن تمسک می جویی تقوای اللهی است.(نهج البلاغه-نامه31)
امام صادق(ع)فرمودند:هرکس خوش داردازیاران امام مهدی (ع)باشد،باید منتظر باشد وپارسایی پیشه کند.(الغیبة للنعمانی :200)
(((((((ترک گناه))))))))))))))))))))))))
شک نکنید ،ترک گناه اولش سخت است ،چون شیطان یک ذره نفوذش برما زیاد می شود،اما باترک گناه ونماز اول وقت همیشه خیلی زود می شود ،شیطان را از خود دور کرد،مسلما لذت ترک گناه را بعد از مدتی خواهید چشید.
بله دوست عزیز ترک گناه سخت است ، اما لذت هایی دارد که خدا به انسان می دهد.
((((((((((((((ازدواج)))))))))))))))))
پیامبر فرمود: ای جوان ازدواج کن واز فحشاءوزنا دوری کن،زیرا این کار ایمان را از قلب جدا می کند.(مکارم الاخلاق-ص99)
دوست عزیز –هرجوانی در دوره ی جوانی یک نیازهای طبیعی (جنسی وعاطفی واحساسی )دارد که خداوند متعال از روی لطف در انسان قرار داده است ،خوب به طور طبیعی باید به این نیاز ها به طور طبیعی پاسخ داده شود.
اگر از راه حلال پاسخ داده نشود مسلما شیطان انسان را به گناه واز راه حرام می کشاند.بنابراین بهترین تصمیمی است که شما گرفتید.
ترک گناه وحرام +ازدواج از راه حلال.
آفرین برشما جوان امام زمانی .که بااین کار دل امام زمان(ع) را شاد کردید .
بهترین کاری است که شما می خواید بکنید .هیچ عیبی برای ازدواج شما وجود ندارد – به شرطی که سعی کنید ،درانتخاب همسر دقت کنید .ازطریق خانواده اقدام کنید نه از طریق دوستی ،بیشترین سوالاتی که دراین سایت وجود دارد افرادی هستند که از طریق دوستی باهم ازدواج کردند،البته ما برای شما مطالبی را برای ازدواج موفق –انتخاب همسر شایسته بیان می کنیم تا انشاءالله ازدواج موفقی داشته باشید.
البته این مقاله ای کوتاه ومفید است که تهیه کردم .
برای شما بازگو می کنیم .
موضوع………………………لزوم ازدواج موفق
مطالب مورد بررسی:
{مقدمه}
{فصل اول:لازمه ازدوج چیست؟}
{فصل دوم:انتخاب همسر وملاک هایی که باید در نظر گرفت.}
{فصل سوم:اهمیت به ازدواج}
تهیه شده ونوشته شده…………………توسط العبد میثم رشید
{مقدمه}
سلام به شما خواننده محترم –این را بدانید زندگی مهارت است اگر کسی نتواند مهارت مدیرت زندگی زناشویی را به دست بیاورد ،زندگی برای او تلخ می وشود وسرکوچک ترین مسائل ریز زناشویی به دلیل ضعف مدیریت دچار اختلاف می شوند ،درصورتی که به آسانی قابل حل است . درطول فعالیت در سایت مشاوره –خیلی از پرسش کنندگان وجوانان متستفانه به دلیل ندانستن چگونگی ملاک ها برای تشخیص همسر شایسته وچگونگی ازدواج وچگونگی روابط صحیح بازوج خودبه کثرت دیدیم که دچار سوءتفاهم های جزئی شدند که همین سوءتفاهم ها باعث پدید آمدن مشکلاتی جدی در زندگی شده اند،لذا در این مقاله ی کوتاه سعی شده برای شما ملاک های صحیح وعقلانی که می تواند درصد ازدواج موفق را بالا ببرد وبی توجهی به هریک از آنها می تواند باعث بروز سوءتفاهم وحتی اختلافات جدی وحتی طلاق هم بشود.بنابراین اگر می خواهیم فردی بامهارتی در عرصه زندگی زناشویی باشیم ،باید سعی کنیم این مواردرا توجه کنیم:توجه به مسائل معنوی وخودسازی+بالابردن اطلاعات زناشویی (باتهیه کتاب های زناشویی وسخنرانی های مرتبط)+به کار بردن اطلاعات به دستآمده ازمرحله قبل…..
خیلی از جوانان فکر می کنند لازمه ی یک ازدواج موفق ،عشق وعلاقه ای است که پدید می آید درحالی که خود عشق وعلاقه هم اگر برپایه یک ملاک ها صحیح وعقلانی که درپایین عرض می شود پایه ریزی نشود ،می تواند عشق کاذبی باشد که بعد از مدتی درزندگی مشترک به خاطراینکه برپایه ی درست پایه ریزی نشده فرو می ریزد وهریک از زوجین درزندگی دچار سردی نسبت به دیگری میشوند.
لذا بامطا لبی که درپایین بیان میشود می توان ،خیلی از مسائل را حل ودرصد موفقیت ازدواج را بالا برد.
{فصل اول:لازمه ازدوج چیست؟}
خیلی مهم است اینکه بدانیم چگونه می توانیم یک زندگی موفق داشته باشیم.
برای ازدواج چند نکته مهم است .
وقتی کسی می گوید می خواهم ازدواج کنم باید
1-به بلوغ فکر ی رسیده باشد –یعنی اینکه احساس کند که می تواند یک خانواده را اداره کند.
2-بلوغ جنسی –البته این نکته که امروزه بلوغ جنسی به گزارش مرکز آمار پایین آمده یعنی این که افراد زود به بلوغ جنسی می رسند.
3-اطلاعات خود را در زمینه زناشویی بالا برده باشد.
امروز ه خیلی از طلاق ها به خاطر این است که افراد دارای بی اطلاعی از برخورد صحیح با همسر و…می باشد .که افرادی که می خواهند ازدواج کنند باید سعی کنند با مطالعه کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده است را مطالعه کنند سطح اطلاعاتشون بالا رود .
کتاب هایی مثل مردان مریخی و زنان ونوسی نوشته آقای جان گری بسیار می تواند موثر باشد.و کتاب های دینی پیرامون چگونگی روابط زناشویی که از گفته های معصومین به مارسیده .
لذا چند نمونه از پرسش هایی که درسایت برای ما فرستاده شده را برای شما شرح می دهیم.
پرسشگری درسایت مشاوره ما ،پرسش را اینگونه بیان می کند:
مردی 40 ساله هستم که 15سال است ازدواج کرده ایم .حدود 5 سالی است که با جدیت به جدایی فکر می کنم .از اول زندگی دچارمشکلات مالی نسبی بوده ایم و عمده تلاشمان برای ارتقائ سطح زندگیمان بوده ودراین راه سختی های زیادی تحمل کرده ایم واکنون وضعیت قابل قبولی از نظر مالی پیدا کرده ایم .مشکل من تقریبا از سال چهارم ازدواج شروع شد بدین شکل که متوجه شدم میل جنسی من ازهمسرم خیلی بیشتراست و گاهی باعث تنش و دعوا می شد که البته قابل حل بود چون همیشه امیدواربودم رفته رفته میل جنسی ایشان هم افزایش یابد وازطرفی میل و هیجان من هم زیادبودولی متاسفانه هیچ نشانه ای ازبهبودکه مشاهده نشده وضعیت باگذشت زمان بدترهم می شودوبه نظرمی رسدهیچ هیجانی درزندگیمان وحودندارد.دیگرازدست تمایلات جنسی هم متنفر شده ام چون همیشه من طالب بوده ام وهمسرم اعتنای چندانی به این موضوع نداردو صفرتاصد مراحل ارتباط جنسی به عهده من است و جالبتر اینکه ایشان همیشه به لذت هم می رسندولی هیچگاه تمایلی به این کارنشان نمی دهندو من اکثر مواقع بعد از پایان رابطه احساس رضایت پیدا نمی کنم و تمایل به تکرار دارم که خوداین موضوع مشکل را پیچیده تر می کند و این مشکل به سایر جنبه های زندگیمان هم سرایت کرده وتنها راه پیش رو را جدایی و رها شدن از این فلاکت می دانم .ضمنا همسرم خانمی بسیار با شخصیت و مهربان هستندوبرایم دوری ازاو مصیبت است.
×××××××××××××××××××××××××××××
سلام.
من و شوهرم 21 سال داریم و الان عقد هستیم..2 ساله که باهمیم.
زیاد نمیتونیم باهم عاشقانه حرف بزنیم..شوهرم بلد نیست با خانومش چطور برخورد کنه..
همون طوری که با خاله هاش و خواهر و مادرش حرف میزنه با منم همون جور حرف میزنه..
گاهی اوقات که بهش میگم تا یکی دو روز خوبه اما باز یادش میره..
مثلا وقتی اشتباهی میکنه بلد نیست بیاد معذرت خواهی کنه یا وقتی ناراحتم بلد نیست بیاد از دلم در بیاره.
تصمیم دارم باهاش درست حرف بزنم راجع به این مسئله.میخوام کمکم کنید که چطور بهش بگم که روش اثر بذاره یا چی بهش بگم..؟………..
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
سلام
من1سال هست که با همسرم عقدکردیم و 2ماه پیش زندگی مشترک را شروع نمودیم………………… اما مسئله ای که من را بسیار ناراحت کرده توجه او به خانم های دیگر است. هنگامی که در خیابان راه میرویم مدام به افراد نگاه میکند. حتی وقتی باهم در حال حرف زدن هستیم نگاه او به دیگران و به خصوص خانم هاست با این وجود مانع حواس پرتی او و نفهمیدن حرف های من نمیشود اما با وجود اینکه رابطه گرمی داریم و من نیز چهره زیبایی دارم به طور مثال هیچگاه در رستوران مانند اغلب آقایان با هیجان به چهره من نگاه نمیکند و مانند یک زوج قهر مینشینیم و او اطراف را بررسی میکند حتی وقتی باهم حرف میزنیم و من تمام سعیم را برای پیش آوردن مباحث جذاب و خنده دار میکنم. بار اول که این موضوع را فهمیدم چند شبانه روز گریه کردم و با عصبانیت موضوع را به او گفتم. او فقط عصبانی شد و بمن گفت که اشتباه میکنم و نگاه های او کاملا بی منظور است و به همه جا مینگرد نه فقط خانم ها.چندبار سر این موضوع دعوا کردیم کمی بهتر شد و من سعی کردم دیگر به او خرده نگیرم و بفهمانم که چقدر اعتمادم به او زیاد است.اما هنوز هم نگاه های خیره اش در خیابان مرا به شدت آزار میدهد همیشه اشک های پنهانی میریزم.تنها نکاتی که مرا کمی آرام میکند این است که هیچگاه به خواست او به خیابان و مکان های شلوغ نرفتیم و اینکه ذاتا روحیه بشدت کنجکاوی دارد. اما من هرچقدر سعی میکنم نمیتوانم با این موضوع کنار بیایم و با وجود همه تلاش او برای زندگی مشترکمان احساس میکنم هیچ علاقه ای به من ندارد. ….
بررسی:شما در این سه پرسش دید که نه آقا ونه خانم هردوخیلی از مسائل کوچک روانشناسی را نمی دانند،این هم می تواند به دودلیل باید (بالانبردن اطلاعات زناشویی ویا دانستن مسائل زناشویی اما به کار نبردن آن)وهمین مشکل کوچک می تواند مرد وزن را در زندگی دچار اشتباه محاسباتی کند.یکی از تفاوت مردان و زنان در زندگی زناشویی این است برگترین اشتباهی که مردان می کنند این است که مردان به گوش کردن واهمیت دادن سخنان همسرشان بی تفاوت هستند ،درحالی که مردها باید اهمیت گوش دادن وشنونده ی خوبی بودنرا درک کنند وبزرگترین اشتباهی که خانمها می کنند این است که می خواهند همسرشون را تغییر بدهند ،درحالی که زنان باید بدانند که باید دست از تغییر همسرشون دست بردارند.حالا شما درنظر بگیرید ،ندانستن همین یک مسئله میتواند چه سوءتفاهماتی را درزندگی به وجود بیاورد؟!
4-ساخته شدن از لحاظ روحی ومعنوی .خیلی افراد در زندگی به خاطر اینکه قبل ازدواج خودرا از لحاظ اخلاقی و روحی و معنوی نساخته اند در زندگی به گونه ای رفتا ر می کنند که موجب اختلاف در زندگی می شود .اگر مشاهده کرده باشید افرادی که واقعا مومن وبا تقوا هستند در زندگی موفق هستند و حقوق یکیدیگر را بهتر در زندگی رعایت می کنند .
که باید با تهیه کردن سخنرانی های مذهبی یا رفتن پای درس استاد اخلاق خود را ازلحاظ اخلاقی ومعنوی ساخت .
{فصل دوم:انتخاب همسر وملاک هایی که باید در نظر گرفت.}
اما چگونه می توانیم یک زندگی موفق داشته باشیم؟؟؟آیا ملاک فقط تقوا کافی است؟همرا ه با ذکر احادیث پاسخ خواهم داد.
یکی از عواملی که می تواند باعث خوشبختی در ازدواج شود دقت در انتخاب همسر است که در ادامه می گویم چه کسی را باید برای همسری انتخاب کرد .
انتخاب همسر .
اسلام همانگونه که به ازدواج اهمیت داده و همگان را به آن توصیه کرده است .انتخاب همسر را یکی از مهم ترین مراحل ازدواج شمرده وسفارش های و راهنمایی لازم را ارائه نموده تا خانواده ای تشکیل میشود ،بنیانی مستحکم وپایدا ر داشته باشد.
اولین اساسی ترین ملاک ،دین دار بودن همسر انتخابی و برخورداری از اخلاق نیک علاوه براینکه خانواده را استحکام می بخشد ،هریک از زن و مرد را از انحرافات و بدی ها باز می دارد .
پیامبر گرامی اسلام صلی..فرمودند:اگرشخصی به خواستگاری آمد که دین و اخلاق او مورد پسند شما بود ،همسری به او بدهید ،چرا که در غیر این صورت ،فتنه وتباهی بزرگی در زمین ایجاد خواهد شد.
دربسیاری از سوالات دیده شده که خانم ها گفتند که همسر ما رفته با شخص دیگری دوست شده ،لذا اگر شخصباتقوا باشد؛مسلما به دنبال کار حرام نمی رود.
سلام من یک دختر 22 ساله هستم حدود 9 ماهه که ازدواج کردم نامزدم 6 سال از من بزرگتره زیاد بهم دروغ میگه انگار به دروغ گفتن عادت کرده .نمیدونم در مقابل دروغ گفتناش چه رفتاری باید داشته باشم؟چیکار کنم که دیگه بهم دروغ نگه؟ لطفا راهنماییم کنین.
اسلام ،انتخاب همسررا برعهده دختر وپسر قرار داده است تا باواقع بینی ،مال اندیشی ،تفکر ومشورت با والدین وافراد مطمئن ،همسر خود را انتخاب کنند.
از مهمترین عواملی که ضامن خوش بختی وسعادت برای زوجین است ،اصل هم کفو بودن است .
کسی که دیگران را به عنوان شریک زندگی انتخاب می نماید ،باید از هر حیث شایستگی داشته ،دارای سلامت جسمی و روحی و اصا لت خانوادگی باشد.
توجه به اختلاف سن ،سطح و میزان تحصیلات ،اعتقادات و باور ها ،وضعیت جسمی و جذابیت ها ،سطح اقتصادی و وضعیت فرهنگی و…درایجاد زندگی پایدار موثر است .بنابراین لازم است که هریک از دختر وپسر در موارد فوق تا حد لازم همانند باشند.چرا که دربسیاری از اوقات ،اختلاف فاحش دختر و پسر دراین موارد ،موجب جدایی گشته.درحالی که با ظرافت دقیق میشود از بسیاری از مشکلات را حل کرد.
با سلام.من دو سال است که ازدواج کردم و اختلافهایی بین همسر من و خانواده ام پیش آمده و مادرم نظرش درباره همسر من کاملا برگشته ومن هم که نمی خواهم احترام ها را بشکنم و نمیتوانم حرفی بزنم.برای حل این مشکل چه کاری باید انجام دهم؟خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید.
با سلام.
اوایل ازدواج رابطه ام با همسرم خیلی خوب بود. اما بعد از شروع زندگی مشترک او به جای انگیزه پیدا کردن برای فعالیت بیشتر، تنبل شده و با اصرار من سر کار میره. اگه من خونه نباشم خواب میمونه و مثل اینه که دارم یک بچه رو بزرگ می کنم. احساس نمی کنم که شوهر دارم چون اصلا به من احساس امنیت نمیده. با وجود این که خودم خیلی فعالم و حتی بعد از ازدواج تا مقطع دکتری هم پیش رفتم، اما همسرم درست نقطه مقابل منه. ازش نمی خوام ادامه تحصیل بده و اینکه اون لیسانس داره اصلا واسم مهم نیست. فقط فعال بودنش رو می خوام. این قضیه اونقدر واسم مهم شده که حتی نمیتونم دیگه بهش ابراز علاقه کنم. رابطه جنسی کاملا سردی داریم و خیلی شب ها جدا از هم می خوابیم. از این شرایط دارم رنج می کشم. خیلی تلاش کردم بهش انگیزه بدم که واسه زندگیمون تلاش کنه اما فایده نداره. از اونجاییکه خانواده من با ازدواجمون مخالف بودن، جرات حرف زدو به کسی رو ندارم و خودم تنها این بارو به دوش میکشم. اما مقصر اول خودم هستم که صرفا به دلیل چند ماه رابطه دوستانه و ابراز علاقه شدید، چشمهامو به واقعیت بستم. دوست دارم از این وضعیت نجات پیدا کنم و زندگی خوبی داشته باشم.اما نمیدونم راهکار چیه.
متسفانه امروزه بعضی از خانواده ها به جای این که به دین ،اخلاق ،فرهنگ ،اصالت خانوادگی ،نجابت ،پاکی و هم کفو بودن یکدیگر توجه کنند ،به معیار های غیر صحیح از جمله :ثروت و مقام و شغل ،ماشین،خانه و..اهمیت می دهند .اینان نمی دانند که ازدواج یک ارضای جنسی صرف نیست و مهریه های بالا ،چشم وهم چشمی ها ،جهزیه های آن چنانی ،خرج زاید و تشریفاتی و…نمی تواند مسلماضامن خوش بختی باشد .
من دختری 23ساله هستم تابستان یه خواستگار داشتم که از لحاظ ظاهری خوب بود و در شرکتی منشی بود وعصر هم در کارگاهی کار میکرد به علت کمی حقوق اما پدرم با او موافقت نکرد چون نه پول زیاد داشت وهم این که تحصیلات کافی نداشت من خودم دانشجوی ارشدم اما پسره به علت کمبود مالی مجبور به ترک تحصیل در سال سوم دانشگاه شده بود اما بعداز اون با پسره رابطه دارم خیلی پسر خوب و پر تلاشیه و از همه مهمتر عاشقانه منو دوست داره ومنم بهش علاقه مند شدم مادرم از رابطه ما خبر داره بنظرتون من چطور میتونم پدر و برادرمو راضی کنم؟
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
با سلام و خسته نباشید
من دختری مجرد بیست و دو ساله هستم .مدت هفت ماه قبل با برادر دوستم آشنا شدیم ایشان از نظر کار و موقعیت اجتماعی کاملا مناسب و هم طبقه خانواده من می باشند در تیر ماه ایشان با پدرم تماس گرفتند برای خواستگاری و پدرم بعد از یک هفته به من گفت تحقیق کردم و ایشان مناسب ما نیست البته من کاملا مطمئن هستم صحبت پدرم صحت ندارد
در زمانی که بحث خواستگاری را به مادرم گفتم ایشان گفت این پسر زشته و قدش کوتاهه . قدش از من هفت سانت بلندتره و طبق نظر سایرین اصلا زشت نیست.
حدود دو هفته دیگر ایشان به همراه خانواده قصد دارند به منزل ما جهت خواستگاری بیاییند و من نمیدونم چطور پدر و مادرم رو راضی به این وصلت کنم.
××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
{فصل سوم:اهمیت به ازدواج}
ازدواج پیوندی مقدس است که در سایه آن ،زن ومرد به کمال می رسند وسعادت ونیک روزی را نصیب خود می کنند.
بنابراین موضوع ازدواج و تشکیل کانون خانوادگی در درجه ی اول ،هماهنگی زن و مرد می باشد.وعدم توجه به مقررات وقوانین و هم چنین بهداشت روانی آن در نسل حاضر برای عده ای زیادی ناراحتی و تلاطم خاطر به وجود آورده است .زیرا شالوده ی آن از روی عشق وتظاهرات غریزه جنسی بنیان گذاری شده است .از این رو زن ومرد باید برای ازدواج وانتخاب همسر به تامین بهداشت و روحی و اجتماعی و آموزشی و اقتصادی یک دیگر توجه کنند تا بتوانند یک زندگی اصولی ومستحکم را بنا کنند.
امام صادق علیه اسلام می فرمایند:درهنگام ازدواج ببینیدخود را در کجا قرار می دهید وچه کسی را شریک زندگی خود می کنید .بهترین زنان آنانند که منسوب به اصل و نسب شایسته می باشندو مخصوصا از نظر روانی باید خوش اخلاق باشند و بدان که زنان مختلفند :بعضی از آنها غنیمتند و بعضی دیگر غرامت. .
×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××
هزینه این مقاله 10تاصلواة برای سلامتی وفرج امام زمان(ع) است .
نوشته شده توسط :العبد میثم رشید
اگر سوال دیگری ندارید لطف کنید،پاسخ نهایی را بزنید.
یاعلی…………..
توسط میثم رشید · 3334 روز 3 ساعت 11 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام دختری 23ساله هستم تک فرزندم وتوقع خانوادم برای ازدواج خیلی بالاست 6ساله به یکی از پسرای فامیل علاقه مند اوهم بهم ثابت کرده که عشقش واقعیه ازنظرخانواده وفرهنگ دریک سطحیم اماپدرم بی جهت بدون اینکه نظرمنوبپرسه مخالفت میکنه خیلی احساس تنهایی وافسردگی میکنم هیچکیوندارم باهاش دردودل کنم پدرم خیلی بی منطقه مادرم هم جرات حرف زدن نداره لطفاکمکم کنید که چیکارکنم راضی شه؟
توسط yalda · 3333 روز 23 ساعت 39 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0
سلام من دختري 18ساله هستم و با امسال 6سال ميشود كه به پسردايي ام علاقه مند شدم ….كل فاميل از اين علاقه من باخبرند ولي او هيچ عكس العملي نشان نمي دهد…..من نمي توانم از اين علاقه پاپس بكشم از شما مي خواهم كمكم كنيد كه چگونه او را به خودم جذب كنم….البته مشكل مهمتر از خودش مادرش است…..سوال من اينست كه چكاركنم تا در دل زندايي و پسر دايي ام بنشينم..
توسط flower · 3290 روز 9 ساعت 37 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
DALIMOF,
دوست عزیز اینکه تونستید ، بر عات خودتون غلبه کنید و از راهی که بیهوده بوده برگردید باید شکر گذار خداوند باشید …
بهترین راه شستن گناه با رحمت خداوند و شستن خاطرات گذشته با این لطف خداست … به هرحال شما باید زندگی تازه ای رو شروع کنید …
ولی برای فرار از چیزی نباید ازدواج کنید، باید برای ازدواج کاملا” و 100 نیاز داشته باشید و طالبش باشید در غیر اینصورت بعد از مدتی براتون
خسته کننده خواهد شد … پس تا کاملا” از شر گذشته و خاطراتش رها نشدید از ازدواج دوری کنید …
شما اول به ثبات برسید اونوقت برای هر کاری میتونید تصمیم بگیرید
درضمن برای مشاوره ، به سایت تخصصی مشاوره مراجعه فرمایید .
http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3166 روز 3 ساعت 24 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
flower,
دوست عزیز علاقه باید دوطرفه به وجود بیاد وگرنه نمیشه که کسی رو مجبور به این کرد که کسی رو دوست داشته باشه …
خب اگه ایشون به شما علاقه داشته باشه کاملا” از رفتارش میشه متوجه شد وگرنه واقعا” تلاشتون بیهوده است …
تنها راهی که می مونه اینه که خیلی صادقانه ازش بپرسید .. خب میشه گفت این ساده ترین راه برای اینه که بفهمید کسی به شما فکر میکنه یا خیر..
درضمن برای مشاوره ، به سایت تخصصی مشاوره مراجعه فرمایید .
http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3166 روز 3 ساعت 18 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
yalda,
خب با تمام این حرفا ممکنه پدرتون چیزی میدونه که شما در حال حاضر قادر به درک و دیدنش نیستید …
تجربه روزهای زندگی کاری میکنه که شاید از روی ظاهر و قیافه بشه ، فردی رو کامل شناخت …. به هرحال اگر هم دلیلی براتون نمیاره بهتره صبر کنید ، چون شما در هر حال برای ازدواج نیاز به حمایت خانواده دارید …
پس بهتر صبر کنید ، چون اگه پدرتون راضی به ازداواج شما نباشه ، خیلی سخت میشه راضیش کرد ولی میتونید به مشاور مراجعه کنید و از
راهنمایهاش استفاده کنید …
مشاوره آنلاین با شماره تلفن های :
۸۸۴۲۲۴۹۵
۸۸۴۷۲۸۶۴
سایت تخصصی مشاوره
http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3163 روز 18 ساعت 53 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست