


ادامه بدم یا نه؟
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت ادمین محترم دختری هستم 25 ساله دو سال هست که عقد کردم ازدواجم هم خیلی سنتی بود یعنی ارتباط قبلی نداشتیم راستش اخلاق شوهرم خیلی بده ایشون به قدری عصبانی هستن که کار به داد و بیداد و فحش و حتی کتک کاری به دادشم هم رسیده نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی خیلی تو این دو سال گذشت کردم یعنی با این که یه دختر اصفهانی هستم و هزارتا رسم و رسوم دارم ولی چون شوهرم وضع مالی درستی نداره همه رو کوتاه اومدمو خلاصه خیلی درکش کردم یه ایراد بزرگی که دارن بیخود و بی جهت از خانوادشون حمایت میکنن یعنی اگه بهش بگم این کار مامانت اشتباه بود بلند میشو داد و بیداد و خلاصه یه دعوای بزرگی درست میکنه متاسفانه خانوادشون تا الان هیچ کمکی بهشون نکردن یعنی هر موقع کمک خواستن با این که من پدرم فوت کردن ولی مادرم و دادشم همیشه حمایتمون کردن ولی بازم فقط جبهه میگیرن تا الان من هیچ بی احترامی به خانوادشون نکردم و واقعا شوهرمو دوس دارم ولی دیگه خسته شدم از این وضع تو رو خدا کمکم کنین ایشون خودشونو همش به مریضی میزنن یا دادو فریاد ,زندگیم داره از هم میپاشه خانوادمم میگن این به دردت نمیخوره راستش اونام فقط کاراشو تحمل کردنو با یه معذرت خواهی تمومش میکنه الان هفت روزه که ازش خبر ندارمو قهر کرده دارم میمیرم از دوریش نمیدونم اگه عروسی کنم اوضاع چطور میشه…….. فقط خانوادم موندن بخدا از همه لحاظم از شوهرم سر هستم ولی نمیدونم چرا این کارا رو میکنه ایا دم بین بودنش خب میشه؟ ایا اخلاقش عوض میشه؟تو رو خدا کمکم کنین
سلام خوبید؟ از اینکه این سایت رو برای مشاوره انتخاب کردید ممنونیم. جدا عذرخواهی می کنیم بابت تاخیری که پاسخگویی به سوالات پیش اومده. اما بریم سر اصل مطلب.
سنت رو که نگفتی. احتمالا باید همون 67 باشی. درسته. شوهرت چندسالشه؟ از همون اول اینطوری بوده؟ از مادر و یا خواهر اگه داره پرسیدی که مجرد هم بوده همین طور عصبی بوده؟
عزیزم شما فقط گفتی شوهرم عصبی است. و این یعنی یه برچسب. یعنی خروجی یه رفتار. علت عصبانیت چیه؟ یکم فکر کن. برگرد به گذشته . تو این دو سال اتفاق خاصی نیفتاده که شوهرت بابت اون عصبانیه.
عصبی بودن معمولا دو علت بیشتر نداره. یا ژنتیکیه. که به ارث میرسه و البته درصد کمی رو شامل میشه. و البته رفتارهای غلط و تربیت نادرست هم نوعی به ارث رسیدن محسوب میشه. علت دومش یه دلیل خارجی داره. یه چیزی هست که باعث ناراحتی شوهرت شده. براش حلم نشده. زده پاک داغونش کرده. حالا هم عصبی شده. بگرد ببین علتش چیه.
حالا جدایی از این موضوع. وقتی عصبی میشه تو چی کار می کنی؟ فقط تحمل کردن که چاره ی کار نیست. مثل شلنگی میمونه که سوراخ شده و نشتی میده. و بخوای بگی من دارم خیس شدن خونه و زندگیمو تحمل میکنم. باید بگردی نشتی رو پیدا کنی. و درست و حسابی راهشو ببندی.
هر آدم عصبی رفتارش اصلاح پذیره اگه در درجه اول محیط اطرافش و آدمهای دور و برش بهش کمک کنند. دوم اینکه خودش آگاه بشه و مشکلش رو بخواد حل کنه. ولی اطرافیان خیلی خیلی میتونن تاثیر بذارن. هم به خوب شدنش هم به بدتر شدنش
اگه دوست داشتی بیا بیشتر توضیح بده. البته تو قسمت جدید سوالت رو بپرس. نه اینجا
توسط خانم زهرا عباسی · 3362 روز 16 ساعت 4 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
با عرض سلام بله من متولد 67 هستم و شوهرم 59
والا خانواده شوهرم میگن اینطور نبوده ولی تو حرفای خودش این طور که شنیدم بازم سابقه ی دعوا داشته
شوهرم خیلی کم باهام درد و دل میکنه یعنی برعکس من که همیشه اونو محرم خودم میدونم ولی اون زیاد حرف دلشو به من نمیگه وقتی عصبانی میشه سر یه حرف بیخود میریزه بهم دیگه نمیفهمه
میدونین قهر میکنه و سریع میره اصلا من فرصت کاری رو ندارم که ارومش کنم بعدشم خیلی مغروره یعنی الان هجده روزه قهر کرده و من بهش یه بار زنگ زدم و چند بار اس دادم خانوادشم همیشه خودشونو دخالت نمیدم که بزرگتری کنن و مساله رو تمومش کنن کلا پسراشون با خانوماشون ناسازگارن یعنی برادر بزرگترش دو بار زن طلاق داده چون کار نمیرفته و برادر کوچکترشم الان زندگیش لب پرتگاهه میدونین خیلی بچه ها شون لوسن و خانوادشون دختر مردم براشون اصلا اهمیتی نداره حالا خدایی شوهرم من مثل اونا نیس ولی دم دمی مزاجه و گوشی,اینو گفتم که متوجه باشین من تو چه خانواده ایی هستم مثل اینکه براشون طلاق اب خوردن باشه اصلا سراغی از من نگرفتن من به شوهرم گفتم باید رفتارت عوض بشه ولی زیر بار نمیره و خیلی مغروره ,نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی خداییش همیشه میگه هر کی دیگه بود با این نداری من نمیتونست زندگی کنه و میگه من از کوچیکی زجر کشیدم و رو پای خودم بودم من خودم فک میکنم شوهرم کمبود محبت داره ایشون از 14 سالگی کار کردن و دیپلم گرفتن ولی موندم پس چرا اینقد جبهه گیری میکنه و نمیخواد قبول کنه که خانوادشم گاهی اوقات اشنباه دارن بخدا حالا فک نکنین از اون عروساش هستما نه ولی باید هر کسی منطقی قضاوت کنه منم الان نمیخوام زندگیمو از دس بدم ولی تو رو خدا بهم بگین با این اوضاع چکار کنم بخدا تا جایی که تونستم بهش محبت کردم حتی زیادتر از حد معمول ولی نمیدونم
توسط 1367 · 3358 روز 23 ساعت 53 دقیقه قبل
سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1
سلام. عروس بانو. چطوری؟ بالام جان مگه نگفتم بیا و تو آیکون جدید توضیحاتت رو بنویس. نه اینجا. به خاطر اینکه سوالت رفته صفحات خیلی عقب تر این میشه که من متوجه پیغامت نمیشم. و دیر جواب میدم. البته گرفتار هم بودم. خوب از این حرفها که بگذریم باید بگم باز هم عذر تقصیر بابت تاخیر در پاسخگویی به سوالات و امیدوارم سوالت بیات نشده باشه. اما اصل مطلب.
دختر خوب تو که دوباره خروجی قضیه رو تعریف و توضیح دادی. ببین با توضیحاتی که دادی من نمی تونم متوجه بشم مشکلتون ریشه اش از کجاست؟
اولا که خیلی ها هستن که وضع مالی خوبی ندارن، خیلی ها هستن که هزار و یک جور مشکلات تو زندگیشون دارن ولی مثل بچه آدم دارن زندگیشونو می کنن. من ازت سوال می کنم تو به سوالات من جواب بده. اینطوری بهتره. تا بتونیم به هم کمک کنیم و کشف کنیم که گره مشکلات رفتاری شما زن و شوهر از کجا آب میخوره. تو با شوهرت 8 سال اختلاف سن دارید. و خوب این اختلاف سن می طلبه که برای اینکه به اختلاف بر نخورید سطح درک و تفاهمتون رو ببرید بالا. قبلا هم بهت گفتم. همه آدم های عصبی رفتارشون اصلاح پذیره ولی به زمان احتیاج دارن. و نباید انتظار داشت زودی نتیجه بگیرید. ولی هستند افرادی که متاسفانه اخلاق و رفتار و کردارشون پرخاشگرانه است میشه کمش کرد و یا بهتر بگم طوری رفتار کرد که تحریکش نکرد و کمش کرد ولی ممکن هم هست صددرصد حل نشه. باید دید تحمل داشتن و بودن در کنار چنین فردی چقدر در ظرفیت طرف مقابل وجود داره. اینو گفتن که اگه زندگی و شوهرت رو دوست داری باید به خاطرش سعی کنی و کمکش کنی. مطلب بعدی اینکه وقتی یه نخ داره کش میاد و پاره میشه مطمئن باش این نخ از دو طرف داره کشیده میشه. حالا یا مستقیم یا غیر مستقیم. اما بریم سر سوالات…
گفتی دو ساله عقد کردید. اولا چرا این قدر طولانی؟ دوما تو این دو سال با هم رابطه زناشویی داشتید؟ تا چه حد؟ علت نیمی از عصبی بودن اقایون متاسفانه به خاطر فشارهای میائل جنسی است. که اگه این مسئله حل بشه اون فشار عصیبه هم خیلی خیلی کم میشه. سوما از خودت و شوهرت بگو تحصیلاتتون چیه؟ چی خوندید؟ متولد چه ماهی هستید؟ چهارما شغل شوهرت؟ و خودت؟ پنجما از لحاظ فرهنگی و طبقاتی و مالی و اعتقادی در چه سطحی هستید؟ ششما از اول این دوسال بگو. اولش چطوری شروع شد؟ رابطه تون چطوری بود. از کم و کیفیت و میزان صمیمیت و عاطفه ای که بینتون بود بگو؟ از اولین اختلاف و دعوا بگو؟ دیالوگ به دیالوگ. سر چه موضوعی بود. از واکنش ها و صحبتها بگو. و اینکه شوهرت چی گفت و تو چی گفتی. دقیق بگو. چرا باید شوهرت و برادرت با هم دعوا کنند!!!! و کار به کتک کاری بکشه؟ پس شما اونجا چه کاره بودی؟ چرا گذاشتی این اتفاق بیفته؟ چرا همش تاکید داری که خطاها و مشکلات مادرشوهر و خانواده شوهرت رو به شوهرت گوشزد بکنی و رو اعصابش اسکیت سواری بکنی؟ مگه خطاهاشون چی بوده؟
بانو جان جواب این سوالات رو اینجا ننویس که خونده نمیشه چون سوالت خیلی رفته صفحات عقب تر . بیا و تو یه قسمت جدید توضیحات رو بگو. طوری که مطلبت بیاد صفحه اول لیست سوالات. تا بعد…. خداحافظ
توسط خانم زهرا عباسی · 3357 روز 13 ساعت 24 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
1367,
خب شما واقعا” تکلیفتون با خودتون معلوم نیست .. چون یکبار در مورد اخلاق بدش حرف میزنی و یکبار در مورد دوریش .. واقعا” تعجب برانگیزه …در این مورد اگه اینطوره که شما گفتید واقعا” این زندگی چشم انداز خوبی نداره و مطمئنا” در آینده به مشکل برخورد میکنید … در ضمن هیچ وقت در مورد مادرش به طور مستقیم نباید انتقاد کنی ، چون شدیدا” باهات برخورد میشهو واکنشش در این حالت خیلی تند خواهد بود ..
پس بهتره با خانواده مشورت کنید که نظرشونو در مورد ادامه دادن به این زندگی که شبیه کارزارجنگه رو بدونی …
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3114 روز 19 ساعت 49 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست