
2
امتیاز


اخلاق
باسلام.خیلی به راهنماییتون احتیاج دارم لطفا کمکم کنید،پدرمن اخلاقش جوریه که اصلا نمیشه باهاش حرف زد.بیرون ازخونه با دوستاش خوبه ولی با خانواده وفامیل حتی حرفم نمیزنه.مثما هروقت واسه من که دخترشم خواسگار میاد حتی مادرم جرأت نداره قضیه رو باهاشمطرح بکنه اگه کسی به خود بابام هم قضیه روبگه اصلا توخونه مطرح نمیکنه.چکار باید بکنیم؟ایرادکار کجاست؟قبلا از راهنماییتون ممنونم
توسط mersedeh درازدواج · پاسخ 3260 روز 15 ساعت 27 دقیقه قبل
سوال: 3 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 4
سلام دوست عزیز
اگر رشادت، بلوغ فکري و عقلي و رفتاري خود را بتوانيد در صحنه عمل و در واکنش هاي خود به آنها نشان دهيد، خود به خود آنها نيز طرز رفتارشان را تغيير خواهند داد. گرچه لازم به ذکر است آنچه را شما به دخالت در امور شخصي تان تلقي مي کنيد و مانع استقلال خواهي شماريد، از نگاه والدين تان دلسوزي و علاقه شديد به شماست و مطمئن باشيد دلسوزترين افراد، والدين اند. هر چند برخي رفتارهايشان را نپسنديم و يا واقعا هم صحيح نباشد. راي ايجاد رابطه عاطفي نزديک تر و هم سو کردن آنها با خود يش از گذشته به آنها احترام گذاشته به گونه اي که تغيير رفتارتان را کاملا احساس کنند. هرگز زبان به شکوه و گلايه از آنها نگشاييد بلکه از آنها تعريف و تمجيد کنيد و از زحمات شان تشکر و قدرداني کنيد. اگر هم در مواردي حق با شماست، در برابر سخنان و گفته هاي آنها سکوت همراه با احترام داشته باشيد. در حضور ديگران از ويژگي هاي مثبت آنها تعريف کرده و سپاسگزار آنها باشيد. هر جا و در هر موقعيتي که نيازمند کمک شما هستند سريعا و با کمال احترام به خصوص در حضور ديگران به کمک آنها بشتابيد از فرد واسطه اي که مورد احترام و نيز مورد اعتماد والدينتان است (نظير پدربزرگ، مادربزرگ، يا يکي از فاميل دائي، عمو و…) براي ايجاد و افزايش رابطه عاطفي مثبت بين شما و والدينتان تلاش کند مشروط به اين که از وي بخواهيد والدينتان از اين درخواست شما از فرد واسطه اطلاع پيدا نکنند.
توسط آقای ص - غفاری · 3260 روز 4 ساعت 52 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
MERSEDEH ,
دوست عزیز در این مورد باید بگم که این اخلاق خاص پدرته و کاری نمیشه انجام داد … چون با این اخلاق بزرگ شده و خو گرفته … در این مورد باید با کسی مسئله ازدواج رو مطرح کنی که بتونه با پدرت حرف بزنه و راضیش کنه …معمولا افرادی هستن که میتونن بصورت ریش سفید در بین افراد وساطت بکنن … در این موردن میتونی با مشاوره مشورت کنی و ازش راهنمایی بخوای …
درضمن برای مشاوره ، به سایت تخصصی مشاوره مراجعه فرمایید .
http://www.moshaver.co
توسط مدیریت سایت - محمدی · 3152 روز 14 ساعت 20 دقیقه قبل
اطلاعاتی در دسترس نیست
سلام، منم تقریبا مشکل شما رو دارم، بابام خیلی آدم خوش قلبیه، اما یکدندس. من 26 سالمه و از وقتی یادم میاد سر جمع شاید 3- 4 ماه با خانواده پدری و مادریم ارتباط نداشتیم. با بعضی بچه های فامیلمون حتی یه بار هم هم کلام نشدم، چون هنوز اسمشون رو هم درست و حسابی نمی دونم. بابام از وقتی یادم هست رو هر کی یه ایرادی میذاشت و بعد از کلی دعوا و فحاشی ازشون قهر می کرد. کلا دوران بچگی خیلی بدی داشتم. حالا سعی دارم اونا رو فراموش کنم ولی بابام گیر داده به شوهر من. دوست داره همینطور که بچه ها و زنش برای حفظ آبرو هیچی نمیگن و فقط اطاعت می کن شوهرم هم هر چی میگه اطاعت کنه و نظر نده. از منم انتظار داره که همسرم رو تحت فشار بذارم. من تو خونه خیلی گریه می کنم از دست کارای بابام. می ترسم آبرومو جلوی خونواده شوهرم ببره(با فحاشی و...) شوهرم هم گفته اگه ببینمش با هم دست به یقه می شیم چون تحمل شنیدن حرفاشو ندارم. من همسر و زندگیمو دوس دارم، دلم نمی خاد تو زندگیم دلخوری باشه، اصلا اولین بار امنیت ومحبت رو تو اون دیدم که باهاش ازدواج کردم. واسه همین ماجراهاس که با مامان و خواهر و برادرم ارتباطم قطع شده چون اگه بابام ببیندم ناراحتیشو سر من خالی می کنه. چیکار کنم؟ گاهی فکر می کنم اگه خودمو بکشم و دلیل خودکشیمو واسه بابام بنویسم حداقل زندگی خواهر و برادر کوچیکم رو نجات دادم، شاید به خودش اومد.
توسط maryam gh2 · 3044 روز 3 ساعت 18 دقیقه قبل
با سلام
من و همسرم رابطه خیلی خوبی داریم و از هر لحاظ هم کف هم به حساب میایم و 2 ماه از تاریخ عروسیمون و 10 ماه از تاریخ عقدمون میگذره اما مشکلی که وجود دارده قهرهای متعدد برای خیلی مسائل پیش پاافتاده است. البته خانواده اش قبلا بهم گفته بودن که همسرم حساس تر، زودرنجتر و لوس تر از دخترای دیگه است اما خب الان 28 سالشه..رفتار منم متفاوت بوده گاهی عین خودش بودمو قهر کردم که بیشتر لج می کرد و گاهی خیلی با آرامش موضوع رو حل کردم اما موثر نبودن .. چی کار کنم واقعا مستاصل شدم..ممنون از کمکتون
توسط soshianet · 2470 روز 7 ساعت 47 دقیقه قبل
سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0
برای کاستن از این مشاجرات متخصصین آموزشهای مهارتهای ارتباطی، تدابیری برای برقراری ارتباط مناسب تدوین کردهاند که به خلاصهای از آنها اشاره میکنیم: قانون ارتباطی ۱: به جای «تو و شما» جملات خود را با من شروع کنید. قانون ارتباطی ۲: تا جایی که امکان دارد از کلمات «همیشه و هرگز» استفاده نکنید. مثل اینکه میگویید: «هیچوقت دست به سیاه و سفید نمیزنی» واژههای «هرگز و همیشه» بیش از اندازه قدرتمند هستند و بیآنکه لازم باشد طرف مقابل را خشمگین میسازند، از این گذشته بسیار ضعیف هستند، زیرا به راحتی میتوان در مقام تکذیب آن حرف زد، البته مردم وقتی از این کلمات استفاده میکنند، میخواهند بگویند از این موضوع به شدت ناراحت هستند و بیشتر قصد تاکید دارند و میخواهند مطمئن شوند که طرف مقابلشان متوجه موضوع شده است. ولی نمیدانند کسی که فقط دو سه بار اشتباهی را مرتکب شده است چقدر از این موضوع ناراحت میشود. قانون ارتباطی ۳: رشته کلام همسرتان را پاره نکنید. در هنگام صحبت کردن بگذارید همسرتان حرفش را کاملا بزند. زمانیکه صحبتش را قطع میکنید وی را عصبانی میکنید و به او این احساس را میدهید که کسی به حرف شما گوش نمیکند و برای آن ارزشی قائل نیست. از آنجائیکه اجازه ندادهاید جملهاش تمام شود، ممکن است نتیجهگیری شتاب زده و غیر واقعی بکنید. ممکن است هر چقدر تلاش کنید نتوانید این رفتار خود را کنترل نمائید در این شرایط بهتر است بگویید «نوبت صحبت به من هم بده زیرا به نظر میرسد حرفهای غیر منصفانه میزنی ولی خواب ادامه بده» و یا اینکه بگویید :«میدانم نباید صحبت را قطع کنم ولی میخواهم بدانی غیر منصفانه قضاوت میکنی» در این شرایط گوینده به اندازه ی کافی اعتراض خود را بیان میکند و احساس خود را نیز مطرح میسازد و در موقعیتی قرار میگیرد که بتواند پایان سخن همسرش را بشنود. در عین حال اعتراض به اندازه ی کافی کوتاه است و طرف مقابل را عصبانی نمیکند و میتواند به حرف زدن ادامه دهد. قانون ارتباطی ۴: حرف همسرتان را به زبان خود خلاصه کنید «دانیل بیوایل»، یکی از متخصصین مهارتهای ارتباطی میگوید وقتی همسرتان سعی دارد احساسش را با شما در میان بگذارد سعی کنید سخن او را با عبارات خود خلاصه کنید تا بدانید منظور او را فهمیدهاید و بعد از او سوال کنید آیا درست میگویم. در این شرایط هر دو به حرفهای یکدیگر گوش فرا میدهند. قانون خلاصه کردن مبتنی بر یک فراست مهم است و تلاشی است تا طرفین ازدواج وقتی حرفهای یکدیگر را خلاصه نمیکنند آن را بفهمند. سعی کنیم از این قانون سود ببریم و بپذیریم که گوش دادن به حرفهای همسر از اهمیت ویژهای برخوردار است. قانون ارتباطی ۵: از ذهن خوانی پرهیز کنید. ذهن خوانی یکی از خطاهای ارتباطی است، یعنی شما برداشتهای خود را به دیگران نسبت میدهید، تصور میکنید مردم چگونه فکر میکنند، چه احساسی دارند و چه میخواهند بکنند. ذهن خوانی میتواند کاملا تحریک کننده و خشم برانگیز باشد عباراتی از قبیل: «تو میخواستی مرا مجازات کنی» «تو دوستان مرا نمیپسندی» «تو از مسئولیت فرار میکنی» میخواستی کاری بکنی که من احساس گناه بکنم» عباراتی از این قبیل میتواند مانع گفتگوی منطقی شود. اشخاص دوست ندارند که دیگران درباره ی احساسات و علائق آنها به حدس و گمان متوسل شوند، به خصوص حدس اشتباه آنها را به شدت ناراحت میکند و این اتفاقی است که اغلب روی میدهد. ذهن خوانی ممکن است یک بیان ناقص باشد که از آن برای پی بردن به همه ی مطالب استفاده کنید. توجه داشته باشید که گاه «ذهن خوانی» مبین ترس شماست که به شکل اظهارنظر درباره ی احساسات و انگیزههای دیگران متجلی میشود. در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید 021-88422495
توسط مدیریت سایت · 2470 روز 3 ساعت 30 دقیقه قبل