پرسشتان را مطرح کنید

خانه » ازدواج » خانوادگی
1 امتیاز
Vote Con!

خانوادگی

خانوادگی،مادرشوهر،

سلام من دختری23 متاهل و5 ماهه باردار هستم اصالتم کرده ولی الان ازدواج کرده و ساکن تبریز هستم.مدته 8 ماهه عروسی کردیم و در یک اتاق در منزل پدر شوهرم زندگی میکنم شوهرم تا اسفند ماه شغل بساز و بفروش داشت تا اینکه در اسفند بنا بر ضرر وزیان از طرف شراکت و نوسانات زیاد بازار در 6 ماه گذشته تقریبا ورشکسته و مقداری بدهی برایش ماند و از آخرین پروژه اش صفر بیرون آمد تا آن زمان مادر شوهرم اخلاق بدی نداشت و کینه توزی نمیکرد ولی به مرور زمان و با اطلاع از اینکه همسرم قادر به پس دادن 10 میلیون پولی که برای ما با واسطه فراهم کرده بود نیست و از آن زمان با ما سر ناسازگاری گذاشت.همسرم به شرکتی برای کار معرفی شد با مدرک لیسانس اما چه کاری؟از 5 و نیم صبح که از منزل خارج میشد ساعت 9 شب به منزل میرسید بیمه نداشت روزهای تعطیل باید کار میکرد و شغلش هم کارگری و جابجایی بار بود به همین علت و بدلیل اینکه وضعیت من بگونه ایست که نمیشد تا مدت زمان زیادی تنها بمانم در منزل(پدر شوهر و مادر شوهرم نیز از 9 و نیم صبح سرکار میرفتند و گاهی تا 8 و 9 شب به منزل نمی آیند)شوهرم کار نکرد و استعفا داد و فشارها و اخلاق های بد مادر شوهرم رونمایی شد.هر روز صبح شوهرم را باد و بیداد بیدار میکند و گاهی با صدا من هم ناگهانی از خواب میپرم و دچار تپش قلب میشوم.در صورتی که همسرم در بنگاه معاملاتی است و هیچ انسانی با عقل سالم ساعت 8 صبح برای معامله نمی آید ولی او گوشش بدهکار نیست من گاهی تا 7 یا 8 روز از در خانه بیرون نمیروم به خاطر اینکه همسرم به کارش برسد ولی حتی جمعه ها غروب که با همسرم میخواهیم با ماشین دور بزنیم داد و بیداد راه میاندازد که کجا میروی؟بمان خانه کمک کن فلان چیز را مرتب کنیم و همین که مارا خانه نشین میکند جلوی تلوزیون لم میدهد فیلم نگاه میکند و کاری برای انجام ندارد وقتی هم که نمیتواند جلوی مارا بگیرد قبل از ما لباس پوشیده برای بیرون آمدن حاضر است اصلا درک این را ندارد که شاید این زن و شوهر بخواهند تنها باشند وقتی هم که می آید دعوا راه می اندازد مثلا چند روز پیش در ماشین با همسرم در مورد بانک خون بند ناف تبادل نظر میکردیم که چقدر مفید است سریع دعوا راه می اندازد که برید پول خرج کنید من زن حامله مثل تو ندیدم هر روز دکتری هر روز سونوگرافی میری.حال با اینکه به خدای امام حسین قسم در طول این 5 ماه حتی یک بار ویار نداشته ام حتی یک بار تهوع نداشته ام حتی یک بار درد نه حتی گله و شکایت و ناز کردن و از این امثال نوبت دکتر هم باید روزهایی که دکتر تعیین میکند بروم برای چک کردن سلامت سر خود که نمیروم.یا وقتی میگویم بوی مرغ را دوست ندارم(حتی در زمان مجردی هم از بوی مرغ بدم می آمد)سریع با غیظ میگوید زن حامله مثل تو ندیدم یا جلوی چشم فامیل(ما رسم شیر بها داشتیم و همسرم قبول کرده ولی تبریزی ها رسم شیربها ندارند)کسی میپرسد جهیزیه ندارد؟میگوید نه چهار تیکه خرده ریزه یعنی بی ارزش و بی بهاست جهیزیه اش امثال این ها.شوهرم در فشار زیادی است تنها سرمایه زندگی ما یک مغازه به بهای 40 میلیون است که در صورت فروش 16 میلیون آن بدهی باید پرداخت شود25 میلیون باید پول رهن بدهیم و مهمترین قسمت شیر بها که نیاز است باید بخریم یک یخچال است و بقیه موارد مهم نیست بدون آن هم میشود سر کرد ولی از این بابت نگرانیم که اگر بفروشیم و چند سال بعد بهایش چندین برابر شد و ضرر کردیم چه؟و مهمتر اینکه من نمیخواهم فرزندم در این محیط بزرگ شود چون حتم دارم مادر شوهرم فراوان در تربیتش دخالت میکند نمیدانم درست ترین رفتار و عمل چیست؟شما را به خدا کمکم کنید ببخشید که زیاده گویی کردم.با تشکر

توسط shiva69 درازدواج · پاسخ 3643 روز 13 ساعت 29 دقیقه قبل

سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

 

پاسخ (3)

  1. 0 votes

    سلام هیچ زندگی نیست که اولش با مشکل شروع نشه همین که با همسرت مشکل نداری جای شکر داره و قابل حل تر!راجب فروش اون ملکی هم که گفتی به این فکر کن که ضرر کدوم بیشتره تربیت بد بچت آرامش نداشتن خودت وهمسرت نداشتن یک حریم خصوصی یا یک ضرر مالی؟؟

    توسط ashegh · 3643 روز 13 ساعت 10 دقیقه قبل

    سوال: 0 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

  2. 0 votes

    سلام خواهرم
    اگر نگاه‎تان را نسبت به مادرشوهرتان عوض کنید و او را نیز مانند مادر خود بدانید، خواهید دید که چقدر همه چیز تغییر می کند. دیگر محبت‎ها و دلسوزی‎های او را حمل بر دخالت نمی‎دانید و به همان میزان که برای مادر خود اهمیت قایل هستید، مادر شوهرتان را نیز فردی دوست‎داشتنی می‎بینید. اگر در هر زمینه‎ای نظری داد پیشنهاد او را با کمال میل قبول کنید و در این بین هم نظر خود را بیان کنید. مثلاً اگر از شما خواست که جای وسایل منزل‎تان را به طبع و سلیقه‎ی ایشان تغییر دهید و یا در تفریحاتی که شما دوست دارید با همسرتان خلوتی داشته باشید به ایشان اعلام کنید و کاملاً محترمانه احساس‎تان را بیان کنید که دوست دارید دقایقی با همسر خود تنها باشید و با دوست دارید خودتان همراه همسرتان برای زندگی دونفره خود که البته زیرنظر و صلاحدید آنها هم باشد تصمیم بگیرید. اگر ابتدا تغییری در رفتار او ندیدید ناراحت نباشید و نگران نباشید این کاملاً طبیعی است که او به خاطر نگرانی که نسبت به زندگی فرزندش دارد اینطور رفتار کند و مطمئن باشید به مرور اگر در رفتارهای خوب خود استقامت داشته باشید حتماً نتیجه بخش خواهد بود.
    چیزی به نام خوب و بد وجود ندارد. افکار شماست که خوب و بد را می‎سازد.» اگر شما تصور و برداشت‎تان از رفتار مادرشوهرتان این باشد که او مدام در زندگی شما دخالت می کند مطمئن باشید هیچ‎وقت نمی توانید تفکر خود را در مورد رفتارهای او تغییر دهید. اما اگر با خودتان اینطور فکر کنید که او هم مانند همه‎ی مادران مهربان و دلسوز است پس هیچ‎گاه تفکرتان این نیست که او در زندگی شما مداخله می کند و قصدش این است که در زندگی شما سَرَک بکشد.

    برخلاف برخي از همسران جوان كه شريك زندگي خود را مسئول رفتارهاي خويشاوندانش قلمداد مي نمايند، منطقي بوده و روي اين مسأله بينديشيد كه همسر شما چقدر توانايي و اختيار دارد كه رفتار خويشاوندان خود از جمله مادرش ( مثل رفت و آمد زياد مادرشوهرتان و يا احياناً نيش و كنايهها و …) را تغيير دهد؟ و آيا عاقلانه است كه براي رفتار نامناسب خويشاوند همسر، رابطه عاطفي خود را با همسر از طريق گله و … سست كرد؟ خويشاوندان همسرتان از جمله مادرش را اگر چه در تعاملات خود آداب اجتماعي مورد نظرتان را رعايت نمي كنند، همان گونه كه هستند، بپذيرید و در حد وسع خود و با رعايت نكات اخلاقي وديني (فقط براي عشق و علاقه به همسر خود) به آنها احترام كامل بگذاريد و از خطاها و آزار آنها چشم پوشي كنيد. آيا عشق و علاقه به همسر نمي ارزد كه كمي صبوري كرده و رفتار نامناسب خويشاوند همسر را تحمل كنيد؟ آيا استحكام زندگي زناشويي خودتان مهم تر از عكس العمل در مقابل رفتار نامناسب خويشاوند همسر، نيست؟

    خود و همسرتان سعي كنيد در مقابل مسائلي كه در زندگي برايتان به وجود مي آيد جبهه مشتركي داشته باشيد تا در مواقع لزوم كه بر اثر دخالت والدين يا اطرافيان، مسائلي در زندگي شما به وجود آمد، از يكديگر حمايت كرده، توانايي روحي خود و همسرتان را براي تحمّل مشكلات زندگي بالا برده و با دلگرمي بيشتري به زندگي ادامه دهيد.

    در پایان مطمئن باشید احترام شما به مادرشوهرتان سبب خوشحالی و رضایت او از شما می‎شود و چه بسا به این خاطر زندگی گرم‎تر و گواراتری را در کنار همسرتان تجربه خواهید کرد.

    ////////// سوالی بود درخدمتتون خواهم بود ////////

    توسط آقای ص - غفاری · 3642 روز 20 ساعت 39 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

  3. 1 vote

    shiva69,

    دوست عزیز بهترین کار حمایت از شوهرتونه که بتونید از این مرحله بیرون بیایت … بقول دوستمون همه این مشکلات رو دارن …
    در ضمن در مورد مسایل هیچوقت در حضور مادرشوهرت حرف نزن تا اونو تحریک به دخالت کنی … و در این مورد با شوهرت هم حرف بزن که دلیل اینکارت کم کردن از حساسیت مادرته …
    در مورد مغازه بهتره صبر کنید ، البته این بستگی داره که بتونید از پس قرضتون بربیایت ولی اگه تونستید باید حفظش کنید چون سرمایه خوبی به حساب میاد …
    به هرحال صبوری باید کرد چون اتفاقات زندگی هم خوب داره و هم بد و نباید ناامید بشید

    توسط مدیریت سایت - محمدی · 3531 روز 18 ساعت 2 دقیقه قبل

    اطلاعاتی در دسترس نیست

پاسخ شما

خانوادگی | مشاوره جنسی رایگان

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.