پرسشتان را مطرح کنید

خانه » ازدواج » با سلام خسته نباشید. من با پسری حدود هفت سال هست که دوست هستیم و قصدازدواج داریم که خانواده ایشان مخالفت کردند. ایشان تک پسر و تک فرزند هستند و در سن کم پدرشان فوت شده اند.بعد از تمام مخالفت های مادر ایشان بلاخره راضی شده اند و با من صحبت کردند. در بین صحبت هایشان گفتند که تو (یعنی من) هیچ وقت سعی نکردم خودم را به ایشان اثبات کنم و صمیمی شوم. گفتند هیچ وقت پیش قدم نشدی برای هدفت و الان که داریم با هم صحبت می کنیم هم من پیش قدم شدم و تو هیچ کاری نکردی و چند مثال از رابطه صمیمانه مادر پسر و دوست دختر پسر زد. الان سوال من اینه که چجوری پیش قدم بشم و چجوری رابطه برقرار کنم با مادر ایشان. چون هیچی نمی دونم و واقعا نمیدونم باید چیکار بکنم
0 امتیاز
Vote Con!

با سلام خسته نباشید. من با پسری حدود هفت سال هست که دوست هستیم و قصدازدواج داریم که خانواده ایشان مخالفت کردند. ایشان تک پسر و تک فرزند هستند و در سن کم پدرشان فوت شده اند.بعد از تمام مخالفت های مادر ایشان بلاخره راضی شده اند و با من صحبت کردند. در بین صحبت هایشان گفتند که تو (یعنی من) هیچ وقت سعی نکردم خودم را به ایشان اثبات کنم و صمیمی شوم. گفتند هیچ وقت پیش قدم نشدی برای هدفت و الان که داریم با هم صحبت می کنیم هم من پیش قدم شدم و تو هیچ کاری نکردی و چند مثال از رابطه صمیمانه مادر پسر و دوست دختر پسر زد. الان سوال من اینه که چجوری پیش قدم بشم و چجوری رابطه برقرار کنم با مادر ایشان. چون هیچی نمی دونم و واقعا نمیدونم باید چیکار بکنم

ازدواج، فوری

با سلام خسته نباشید. من با پسری حدود هفت سال هست که دوست هستیم و قصدازدواج داریم که خانواده ایشان مخالفت کردند. ایشان تک پسر و تک فرزند هستند و در سن کم پدرشان فوت شده اند.بعد از تمام مخالفت های مادر ایشان بلاخره راضی شده اند و با من صحبت کردند. در بین صحبت هایشان گفتند که تو (یعنی من) هیچ وقت سعی نکردم خودم را به ایشان اثبات کنم و صمیمی شوم. گفتند هیچ وقت پیش قدم نشدی برای هدفت و الان که داریم با هم صحبت می کنیم هم من پیش قدم شدم و تو هیچ کاری نکردی و چند مثال از رابطه صمیمانه مادر پسر و دوست دختر پسر زد. الان سوال من اینه که چجوری پیش قدم بشم و چجوری رابطه برقرار کنم با مادر ایشان. چون هیچی نمی دونم و واقعا نمیدونم باید چیکار بکنم

توسط fereshtekhosravi درازدواج · پاسخ 2632 روز 3 ساعت 17 دقیقه قبل

سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

 

پاسخ (3)

  1. 0 votes

    با سلام . نزدیکی و صمیمیت حتما نباید به صورت کلامی باشد.شما میتوانید با یک لبخند با یک احوالپرسی مداوم و کوتاه یا حتی یک شاخه گل گرما و محبت خود را ابراز دارید صمیمیتی که در چهارچوب ادب و احترام به بزرگتر باشد بسیار دلچسب و رضایت بخش توسط مادر همسرتان خواهد بود.با توجه به تک فرزند بودن و عدم داشتن پدردر ایشان بدیهی است که مادر زحمت فراوان و به طبع توجه فراوان به ایشان داشته اند پس نگرانیهای مادر غیر طبیعی نیست.لذا با رفتاری محبت آمیز وگرم خودر را همراه ایشان نشان دهید نه مقابل و صرفا مالک پسر.

    توسط motakhasesan · 2632 روز 22 دقیقه قبل

    سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

  2. 0 votes

    بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. حتی اگر رابطه عروس و مادرشوهری بسیار دوستانه باشد، مادرشوهر هر شب با عروس تماس می گیرد تا ببیند عروسش برای دردانه اش بعد از پشت سر گذاشتن یک روز سخت کاری چه غذایی درست کرده است. زیرا او نمی تواند تحمل کند که پسرش بعد از یک روز سخت کاری یک غذای آماده و سطحی بخورد.
    درچنین مواردی بهترین طرز برخورد با مادرشوهر، تشکر کردن از اوست. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد، و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هر شب همسرتان را در خانه می بینید. اگر او فکر می کند شما تنبلید پس چه کسی کارهای خانه پسرش را انجام می دهد؟ او همسر و فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برای آنها انجام دهد.
    سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام می‌گذارید. مطمئن باشید به حمایت‌های وی نیاز پیدا خواهید کرد.

    توسط motakhasesan · 2631 روز 54 دقیقه قبل

    سوال: 2 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 1

  3. 0 votes

    ممنون از جوابتون و وقتی که گذاشتید

    توسط fereshtekhosravi · 2629 روز 23 ساعت 40 دقیقه قبل

    سوال: 1 پذیرفته شده: 0 ( 0% ) | امتیاز: 0

پاسخ شما

با سلام خسته نباشید. من با پسری حدود هفت سال هست که دوست هستیم و قصدازدواج داریم که خانواده ایشان مخالفت کردند. ایشان تک پسر و تک فرزند هستند و در سن کم پدرشان فوت شده اند.بعد از تمام مخالفت های مادر ایشان بلاخره راضی شده اند و با من صحبت کردند. در بین صحبت هایشان گفتند که تو (یعنی من) هیچ وقت سعی نکردم خودم را به ایشان اثبات کنم و صمیمی شوم. گفتند هیچ وقت پیش قدم نشدی برای هدفت و الان که داریم با هم صحبت می کنیم هم من پیش قدم شدم و تو هیچ کاری نکردی و چند مثال از رابطه صمیمانه مادر پسر و دوست دختر پسر زد. الان سوال من اینه که چجوری پیش قدم بشم و چجوری رابطه برقرار کنم با مادر ایشان. چون هیچی نمی دونم و واقعا نمیدونم باید چیکار بکنم | مشاوره جنسی رایگان

یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.